لاریجانی و باهنر پیش به سوی «پاستور 1400»؟ /جمنا دستِ رفاقت به سوی مهندس اصولگرایان دراز کرد

    کد خبر :111807

با نگاهی به پیشینه سیاسی مرد لابی های مجلس، چندان دور از ذهن نیست که روزی بتوان باهنر را در لیست گزینه های احتمالی 1400 جای داد اما …
نزدیکی به علی لاریجانی، قرار گرفتن در جایگاه دبیرکلی جبهه پیروان و توانایی خاص برای نقش آفرینی در قالب یک«لابی من»، متغیرهایی هستند که موجب می شوند تا در معادلات سیاسی کشور، همیشه پای مهندس کاربلد اصولگرایان در میان باشد.

از محمدرضا باهنر صحبت می‌کنیم، مردی که نه تنها در زمان حضور مستمرش در مجلس چشم ها دائما به سمت تحرکات سیاسی اش، می چرخید بلکه زمانی که بی سروصدا کیفش را برداشت و از مجلس خداحافظی کرد، بسیاری به تجزیه و تحلیل این نیامدن پرداختند.

بسیاری خداحافظی باهنر از مجلس نهم و ثبت نام نکردن در انتخابات مجلس دهم را ناشی از زیرکی و شم سیاسی او میدانستند، چه آنکه مجلس دهم اجازه حضور به بسیاری از ژنرال های اصولگرا مجلس قبلی همچون حدادعادل و توکلی را نداد و آنها را محکوم به شکست کرد.

همین هم بود که تحلیل‌گران سیاسی این نیامدن باهنر را به حساب پیشگویی سیاسی او به عنوان لابی من قهار مجلس ثبت کردند، اما او در این رابطه چند ماه بعد از تشکیل مجلس دهم گفته بود:« هم شوخي و هم جدي میگویم که شما 28 سال راهي را برو، اگر حوصله كردي كه در سال بيست و نهم هم اين راه را بروي، به من توصيه كن.در واقع این اقدام بنده يك سوزن باني براي تغيير ريل بود، وگرنه ما قاعدتا بازنشستگي نداريم. ما اميد داريم تا زمان حيات، ان شاءالله از پيگيري و تلاش براي اصول و اهداف نظام غفلت نكنيم و حس بازنشستگي نداشته باشيم. اما اينكه حتما اين خدمت بايد در مجلس باشد، قاعدتا اينگونه نيست. به اين دليل بنده ثبت نام نكردم و ان شاءالله كارهاي ديگر انجام مي‌دهم. »

اما این خداحافظی از مجلس نهم و نیامدن در صف داوطلبان مجلس دهم، نقطه پایانی برای حاشیه های سیاسی باهنر نبود. این سیاستمدار کهنه کار کرمانی در 28 سال حضورش در مجلس، آنچنان «چم و خم» بازی های سیاسی را یاد گرفته بود که حتی خروجش از مرکز توجهی به نام مجلس، موجب فراموشیش در قامت یک «بازیگر بالقوه»برای «نقش اول سیاست» نشده است.

*انتخابات 96؛ اولین محفل برای هنرنمایی باهنر دور از مجلس
«خداحافظی از مجلس؛ سلام به پاستور» این جمله کلیدی برای تحلیل رفتار سیاسی باهنر بعد از خداحافظی از مجلس دهم، بارها و بارها تکرار شد.

انتخابات 96، اولین رویداد سیاسی بعد از مجلس دهم بود، همین موضوع موجب شد تا بسیاری در تلاش باشند تا قبایی جدید برای باهنر دوخته و آهسته آهسته صندلی پاستور را به او تعارف زده و باهنر را در مقابل روحانی قرار دهند.

کار به جایی رسید که نه تنها اصولگرایانی همچون ناصر ایمانی از احتمال حضور باهنر در انتخابات 96 سخن می گفتند:« آقای محمدرضا باهنر یکی از کاندیداهای اصولگرا هستند. ایشان گزینه شناخته‌شده‌ای هستند که می‌توانند در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده تاثیرگذار باشند.»، بلکه احمد شيرزاد فعال سياسي اصلاح‌طلب هم با صراحت در آن زمان گفته بود:« اصولگرايان اگر قصد رقابت با روحاني را داشته باشند حول محور محمدرضا باهنر اجماع خواهند كرد. زيرا او تا به امروز كاندیداي رياست‌جمهوري نبوده و شكستي در كارنامه خود ندارد. همچنين مهندس باهنر از مشكلات كشور به خوبي آگاه است و تجربه اجرايي بالايي دارد. البته باهنر يك اصولگراي جدي است اما به هيچ‌وجه تندرو نيست و قدرت مديریت قوي دارد . رئيس جمهور شدن باهنر به معني بحران در معناي دولت های نهم و دهم نيست. اگر چنين انتفاقي بيفتد و باهنر قبول كند كه در مقابل روحاني كانديدا شود فضاي انتخابات مانند ۷۶ خواهد شد. دو جناح با تمام قوا رقابت خواهند كرد.»

اما گذر زمان نشان داد که باهنر نگاه به روزهایی دورتر دارد و باهوش تر از آن است که اهداف بلند مدتش را پای هدفی -شاید دست نیافتنی- در سال 96 قربانی کند.

*پیشنهاد اصولگرایان به روحانی کارگر نیفتاد
با پایان فصل انتخابات ریاست جمهوری، اما و اگرهای بسیاری حول چینش کابینه دوازدهم شکل گرفت. در این میان رفقای اصولگرا باهنر بیکار ننشستند و وقتی دیدند که دستشان از صندلی پاستور کوتاه شده است، تلاش کردند تا از باهنر در سیاست خرج کنند.

محسن کوهکن چهره اصولگرا مجلس در همان روزهای پرهیاهوی تعیین کابینه دوازدهم گفته بود:« قطعا و يقينا اگر آقاي روحاني مي خواهد از آقاي باهنر استفاده كند شان وي معاون أولي است و در سطح وزير نيست..»

البته باهنر باز هم خود را اسیر این پیشنهادهای غیرجدی رفقایش نکرد و با گفتن این جملات، قائله را ختم کرد:« قبلا هم برخي دوستان از جمله آقاي کوهکن تصور داشتند که بهتر است من نامزد رياست جمهوري شوم اما اين کار را نکردم.اگر من جاي آقاي روحاني بودم، حتما باهنر را معاون اول نمي کردم. دلايلش هم روشن است. من برخي کارهاي دولت يازدهم را تاييد کرده و مي کنم و اميدوارم در دولت دوازدهم هم موفق باشند. اما ما اختلاف نظرهايي هم با هم داريم و طبيعي است که روحاني کسي را که با او اختلاف دارد، به عنوان معاون انتخاب نکند.»

*لاریجانی و باهنر پیش به سوی پاستور 1400؟
با نگاهی به پیشینه سیاسی مرد لابی های مجلس، چندان دور از ذهن نیست که روزی بتوان باهنر را در لیست گزینه های احتمالی 1400 جای داد اما نباید فراموش کرد نزدیکی خاص باهنر به علی لاریجانی، نکته ای است که سرمنشاء اما و اگرهای بسیاری برای 1400 خواهد شد.

در واقع اگر باهنر همچون سایر حرکت های سیاسی چند سال اخیرش، همچنان مشی دوری از سیاست و بازی در پشت صحنه را پی بگیرد، باید منتظر ماند که او در قامت حامی قرص و محکم علی لاریجانی« میان داری»کند. شاید بهتر است که اینگونه بگوییم، اگر در 1400 علی لاریجانی که این روزها نام گزینه احتمالی ائتلاف اعتدالی‌ها-اصلاح طلبان با خود یدک می کشد، پای در کارزار ریاست جمهوری بگذارد، بدون شک یار غارش یعنی باهنر با تکیه بر فعالیت‌های حزبیش از هیچ تلاشی برای هموار کردن مسیر پاستور برای دوست چندین ساله اش فروگذاری نخواهد کرد.

جمنا یا فقط راست سنتی؟
قدرت حزبی باهنر عاملی است که دست او را برای حمایت های آتی از لاریجانی باز خواهد گذاشت. او که در بحبوحه انتخابات 96 با جمنا همراه نشد و بنابرگفته خودش« ‌واقعيت قضيه عدم حضور بنده در شوراي مركزي جمنا هم به اين دليل نبود كه ديگران نمي خواستند، بلكه‌خودم نمي خواستم. وگرنه ‌قاعدتا خيلي سدي براي ورود من به شوراي مركزي جمنا نبود.» اما این روزها خبر می رسد که برای شورای مشورتی جمنا به او «بفرما» زده اند. شاید او اینبار بتواند جمنایی ها را با نفوذ خود به سمتی سوق و جهت دهد که ردپای سنتی ها در تصمیمات اصولگرایانه به دوران خوش گذشته بازگردد.

با این وجود باز هم دور از ذهن نیست اگر باهنر نخواهد پیمان قرص و محکمی با جمنایی ها ببندد و تلاش کند تا باز هم احزاب زیرمجموعه جبهه پیروان را سروسامان دهد و در روزهایی که نواصولگرایی بخاطر تصمیمات غلط و تک روانه دائما در حال تحمیل هزینه به جریان اصولگرایی است باردیگر پرچم رهبری جریان اصولگرا را به دست پیران سنتی اصولگرا بدهد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید