قاطرها به جان دماوند افتاده‌اند

    کد خبر :330605

حال محیط زیست خوب نیست. یک روز آب، یک روز جنگل و حالا هم نوبت کوه است. آن هم دماوند. انگار یادمان رفته است که در این سرزمین آیندگانی هم قرار است زندگی کنند. آیندگانی که تمام اراده‌ی خود را به کار گرفته‌ایم تا هیچ برایشان باقی نماند.

«کوه دماوند یکی از نماد‌های ملی ایران است. در طول تاریخ این کشور، آدم‌ها آمده و رفته‌اند اما دماوند همچنان قوی و استوار بر جای خود مانده است. در این سال‌ها که کشور کمتر رنگ برف به خود می‌بیند و با مشکل شدید کم‌آبی مواجه است، دیدن قله‌ برقی دماوند امید را در دل‌ زنده نگه می‌دارد؛ قله‌ای که قرار بود آتشفشانی باشد و سوزان نه خاموش و برفی. دماوند، این گنبد گیتی سال‌هاست این روزگار بی‌رحم را می‌بیند و آتش خشمش را به روی آن نمی‌ریزد اما تنها ویژگی گنبد گیتی، آتشفشان بودن و قله‌ی برفی داشتن نیست. این کوه بخشنده افزون بر این که جاذبه‌ای زیبا و پرشکوه برای گردشگران و کوهنوردان است، گیاهان بسیاری در دامن خود می‌رویاند که بعضی تنها در دماوند یافت می‌شوند.

هر قاطردار یک کانکس

هر سال در فصل‌های بهار و تابستان، گردشگران بسیاری برای چیدن گیاهان خوراکی دماوند، راهی دامنه‌های این قله می‌شوند. تنها ایرانیان مشمول این جمعیت بزرگ گردشگران نمی‌شوند. خارجیان بسیاری نیز به این مقصود و همچنین کوهنوردی در این قله، به دماوند می‌آیند. اما گویا اوضاع گیاهان دماوند در این روزها چندان روبه‌راه نیست.

یک شاهد عینی که به تازگی برای تفریح و چیدن چند گیاه دارویی به دماوند رفته بود در این باره به آفتاب یزد می‌گوید: «اصلا فکر نمی‌کردم که این تعداد از قاطر در دماوند باشد. این قاطرها کوهنوردان و کوله‌هایشان را حمل می‌کنند. آسیب زیادی به محیط زیست آن منطقه زده‌اند. هر کدام از قاطرداران یک کانکس نیز با خود آورده و در آن‌جا گذاشته است. این کانکس‌ها که تعدادشان به پنج شش عدد می‌رسد، برای استراحت قاطرداران و مشتریان آنها در آن‌جا قرار داده شده است. در حالی که اگر این قاطرداران از چادر استفاده کنند آسیب کمتری را به زمین وارد می‌کنند. مساله این است که قاطرداران به کانکس هم راضی نیستند و برای جذب مشتری چندین تخت کنار کانکس‌ها گذاشته‌اند. هم قاطرها و هم کانکس‌ها آسیب زیادی به پوشش گیاهی آن منطقه وارد کرده‌اند. پوشش گیاهی دماوند بسیار غنی است، حتی زمانی قرار بود در آن‌جا دانشگاه گیاه‌شناسی تاسیس شود. حتی کسانی را دیده‌ام که از تبریز برای چیدن گونه‌های گیاهیِ این‌جا که خواص دارویی نیز دارند، می‌آیند. روزی که من به دماوند رفتم، چیزی حدود ۸۰ قاطر در آن‌جا بود. چند قاطر از این تعداد نیز در حال چریدن در مراتع بودند. بخشی از پوشش گیاهی که محل چریدن قاطرها بود از بین رفته بود. این پوشش گیاهی که از بین رفته، همان گیاهان دارویی پر ارزش دماوند است. چرای قاطران در این منطقه افزون بر نابودی پوشش گیاهی، گوسفندانِ چوپانان محلی را نیز با خطر عدم دسترسی به علوفه و مرتع مناسب روبه‌رو می‌کند. یکی از گوسفند‌داران آن منطقه به من گفت که دامداری شغل آبا و اجدادی‌اش، در پی افزایش روز‌افزون قاطرها در منطقه، با مشکل روبه‌رو شده است و گوسفندان فضای کمی برای چرا دارند.»

ما را بیچاره کردند

وی ما را با این گوسفنددار آشنا کرد. محمد منصوری در این خصوص به آفتاب یزد می‌گوید: «دیگر نمی‌توانیم به خودمان گله‌دار بگوییم. باید بگوییم گله‌دار بودیم، چون ما را بیچاره کردند. ما در سال ۸۹ یک مسجد در اینجا ساختیم. از آن به بعد افرادی سودجو آمدند و با خود کانکس و قاطر آوردند. همیشه سه چهار تا مال برای حمل افراد در اینجا وجود داشت ولی آزادی چریدن نداشتند. به من گوسفنددار گفته‌اند که سالی فقط ۹۱روز می‌توانم گوسفندانم را بچرانم؛ در حالی که این قاطرها آزادند تا هر ۱۲ ماه سال را بچرند. این‌جا گنجایش ۱۰۰ تا قاطر را ندارد. هر کس می‌آید، چند قاطر می‌آورد. در سال ۸۳ برای بار اول شکایت کردیم ولی موفق نشدیم. منابع طبیعی رینه لاریجان می‌گوید این کار غیر قانونی است ولی اقدامی نمی‌کند. از سال۹۰ تعداد قاطرها را چند برابر کردند که الآن به حدود ۱۰۰عدد می‌رسد. کانکس هم قرار بود فقط یکی برای فراهم نمودن آب و چای گردشگران و کوهنوردان و راحتی نگهبانان نصب کنند.»

در غم سرسبز نبودن دماوند

این گوسفند دار اضافه می‌کند: «اینجا یک منطقه‌ی توریستی است. الان دیگر گیاه پیدا نمی‌شود. هم و غم ما سرسبز بودن اینجاست. نماد ایران در حال از بین رفتن است. دلمان به حال مرتع می‌سوزد. خواهش کردیم که نگذارند ضلع جنوبی دماوند نابود شود. یکی از مشکلات این است که در گذشته در ارتفاع ۴۲۰۰، امکانات و خدمت‌رسانی غذا وجود داشت. اما در سال‌های گذشته این امکانات و خدمت‌رسانی را لغو کردند. به همین دلیل کوهنوردان مجبور شدند، با خود غذا و خوراکی ببرند، که وظیفه‌اش به گردن قاطرها افتاد. اگر امکانات دوباره برگردانده شود، کوهنوردان نیاز به حمل بار با قاطر و پول خرج کردن برای این کار ندارند، فقط یک چادر می‌برند که وزنی ندارد. همه‌ دامداران ناراحتند. هیچ کس به داد ما نرسید. برج چهار پارسال در بخشداری جلسه داشتیم. آقایان از مدیران گرفته تا مسئولان استان مازندران گفتند هم جاده ورود قاطرها بسته ‌می‌شود و هم قاطرها جمع ‌می‌شوند. اما اتفاقی نیفتاد. وجود این قاطرها باعث شد تا همه بتوانند بالا بروند. دیشب یک جوان بی‌تجربه رفت بالا و مرد. قاطر این‌ها را می‌برد. اگر قاطر نباشد، کم می‌آورند و مسیر را ادامه نمی‌دهند. الآن جاده باز است. جاده که نباشد کسی که کوهنورد نیست یا بی تجربه است نمی‌تواند بالا برود. دماوند شوخی نیست.»

قاطر ۲.۵ برابر گوسفند می‌چرد

دماوند آن قدر بلند و استوار است که شاید هیچ‌کس حتی یک ثانیه هم احتمال آسیب دیدن و تخریب این کوه را در ذهن نیاورند. اما دماوند هم جزیی از طبیعت این جهان است. طبیعتی که هر روز با آسیب‎های بیشتری انسانی روبه‌روست. آفتاب یزد در این باره با یک کارشناس محیط زیست به گفت‌وگو نشست.

اسماعیل کهرم می‌گوید: «نمی‌توانیم بگوییم که گوسفندداران حق چرا دارند ولی قاطرداران ندارند. دو نوع مرتع داریم. یکی خصوصی و دیگری مشاع. همه حق استفاده از مرتع مشاع را دارند. حتی دیدم که بعضی چوپانان از کیلومترها دورتر دام‌هایشان را با کامیون برای چریدن به یک نقطه می‌برند. یا حتی کندوی عسل را می‌برند. اگر برای منع چریدن قاطرها حکمی داده شده است، پس لابد گوسفندداران محلی باید خرج بیشتری کنند تا حکم اجرا شود. اما مساله این است که در چریدن بیش از حد به پوشش آسیب می‌زند. قاطر ۲.۵ برابر یک گوسفند چرا می‌کند، چیزی در حدود چرای یک گاو. ولی این را هم باید در نظر داشت که قاطرها شدیدا باعث باروری مراتع می‌شوند. فضولات آنها حاوی مواد غذایی است که مرتع را غنی می‌کند. ولی روده گوسفند موادغذایی را بیشتر جذب می‌کند. سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری اوضاع خوبی ندارد، حتی یک جنگل‌بان این اختیار را دارد که ۵۰۰ گوسفند را تا یک ماه بعد از فصل چرا در منطقه نگه دارد. هیچ کس حق ندارد بدون مجوز، حیوان بچراند، مخصوصا ۱۰۰ راس قاطر را. حتما تحت نظارت است و شرایطی داشته است. حتما قاطرداران هزینه‌هایی کرده‌اند.»

خطر نابودی در کمین دماوند

کهرم در ادامه می‌گوید: «من در عمر ۴۵‌ساله‌ی خدمتم در محیط زیست دریاچه ارومیه را دیدم که با ۳۷ میلیارد متر مکعب خشک شد. دریاچه هامون با ۲۴۰ هزار هکتار خشک شد. انزلی و میان کاله نیز به همین ترتیب. دماوند یک تافته جدابافته نیست. من پیش‌بینی کردم که با این روند ظرف ۲۰۰ سال دماوند نابود می‌شود. روزی حدود ۵۰۰ کامیون می‌آیند و نخاله و مواد معدنی برمی‌دارند و می‌برند. دماوند به دو بخش تقسیم می‌شود؛ یکی تا ارتفاع چهار هزار متری، و دیگری هم چهارهزار متر به بالا که کوه سنگی است. دومی حفاظت می‌شود و ثبت جهانی است. ولی از چهار هزار متری تا گوسفندسرا، گیاهان توسط انسان‌ها و دام‌ها کنده می‌شود. وقتی پوشش نباشد، خاک فرسایش می‌یابد. خاک عریان و باران سرازیر می‌شود. خاکی که قرار بوده محصول کشاورزی دهند یک مرتبه پایین می‌آید. گوسفند و قاطر هم خاک را عریان می‌کنند و به جوب می‌رانند. سطوح شیب دار بیشتر در معرض فرسایش است. فرمولی داریم که در هر هکتار مرتع یک و نیم گوسفند و حداکثر دو گوسفند می‌توانند بچرند ولی تعداد خیلی بالاتر از این حرف‌هاست، قاطر هم که به آن افزوده شده است.»

حال محیط زیست خوب نیست. یک روز آب، یک روز جنگل و حالا هم نوبت کوه است. آن هم دماوند. انگار یادمان رفته است که در این سرزمین آیندگانی هم قرار است زندگی کنند. آیندگانی که تمام اراده‌ی خود را به کار گرفته‌ایم تا هیچ برایشان باقی نماند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید