فرهیختگان: «عصر جدید» امید را در دلها زنده کرد!
میتوانید عصر جدید را دوست نداشته باشید یا عاشق آن باشید، اما نمیتوانید امیدی را که در استعدادهای ناشناخته در طیفی از هنرها ایجاد کرده، منکر شوید.
از بهمنماه سال گذشته که تیزرهای تبلیغاتی مسابقهای به نام «عصر جدید» از شبکه ۳ پخش شد، عبارت «استعدادیابی» در آن به چشم میخورد. در صحبتهای احسان علیخانی، مجری و تهیهکننده و حتی داوران هم این عبارت زیاد تکرار میشد. پس از پخش آخرین قسمت فصل اول «عصر جدید» شاید بتوان راحتتر درباره استعداد و استعدادیابی صحبت کرد.
«چرخ را نباید دوباره اختراع کرد»؛ این جملهای است که علیخانی در دو، سه نوبت در جواب آنهایی که میگفتند ایده «عصر جدید» تکراری است، گفته. او پذیرفته که ایده تکراری است، اما سعی کرده در بخشهایی که در اختیارش بوده، تغییراتی ایجاد کند؛ تغییراتی که گاه آگاهانه و گاه ناآگاهانه به سمت ایرانیزه شدن برنامه کشیده شد. هرجا فضا احساسی یا هیجانی میشد، به صورت غیرارادی فضای غالب بر برنامه از نمونههای خارجی فاصله میگرفت و شکل بومی به خودش میگرفت.
اما فارغ از تکراری بودن ایده، نکته مهمتر این بود که گذشت زمان نشان داد ساخت این برنامه یک ضرورت برای جامعه ایرانی بود. این ضرورت را البته جوانهایی که از پایتخت فاصله داشتند و استعدادی هم در خود میدیدند، بیشتر حس میکردند. شمار بالای بینندگان و شرکتکنندگان در نظرسنجی ثابت میکند که «عصر جدید» عملکرد نسبتا موفقی داشته و در ایجاد سرگرمی که ظاهرا هدف اولش بوده، کارنامه قابلقبولی داشته است.
هرچند نقدهایی به این برنامه وارد است و حرفهای سازندگان این برنامه نشان میدهد اراده بر این است که این نقصها مرتفع شود. ترکیب داوران، رقابت غیرمرتبط شرکتکنندگان (مثلا رقابت یک خواننده با یک شعبدهباز) دخالت مجری در تغییر نظر داوران و تغییر تعریف استعداد برای خانوادهها از جمله نقدهایی بود که طی این مدت به عصر جدید شد.
بحث دیگری که منتقدان درباره عصر جدید مطرح میکنند این است که بعضی چهرههایی که بهعنوان استعداد معرفی میشوند، پیش از این هم در همان حوزه فعالیت داشتهاند و حتی رتبه هم کسب کردهاند. پارسا خائف و سعید فتحی روشن، نمونههایی از این چهرهها هستند. اینها قبلتر در برنامههای دیگر حضور داشتهاند و عصر جدید ظاهرا کمک به دیده شدن بیشترشان کرده است. این نقدی است که البته علیخانی به آن پاسخ داده است؛ «هیچوقت خودم و عصر جدید را متولی استعدادیابی در کشور معرفی نکردم. آنهایی که ظاهرا متولی هستند، کمکی به برنامه عصر جدید نکردند.».
اما تمام این منتقدان منکر ایجاد فضای نشاط و امید در جامعه توسط عصرجدید نیستند. امید دیدهشدن که بهوسیله تلویزیون به شهرها و روستاها تزریق شده و برای دقایقی ممکن است شرایط بد اقتصادی امروز را از خاطر مردم ببرد.
البته یکی از انتقاداتی که نسبت به این نوع برنامههای معرفی استعداد میشود اینکه چهرههایی که به کمک این برنامه به شهرت رسیدند، بعد از پایان برنامه رها میشوند، اما مگر چهرهای را بهخاطر دارید که از دل شهرت رسانهای بیرون آمده باشد و بعد از اینکه حمایت رسانه از دوش او برداشته شد، همچنان شهرت داشته باشد. شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. این بار هم قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و نهایتا طبق گفته تهیهکننده برنامه، برندگان فصل اول در کنار شرکتکنندگان فصل دوم قرار میگیرند تا به آنها کمک کنند؛ شاید چیزی شبیه به آنچه در خندوانه دیدیم.
روزنامه فرهیختگان:درنهایت برنامه «عصر جدید» یک گام رو به جلو در برنامهسازی تلویزیون بود و هرچند که وجه سرگرمی در آن پررنگتر بود، اما در دل آن مسائل مهمی، چون امید، پشتکار، تلاش و دسترسی نسبتا آسان به رسانه ملی هم مطرح شد که کمتر در صداوسیما شاهد این اتفاق بودیم. یکی از دغدغههایی که تهیهکننده در نشست خبری به آن اشاره کرد، بودجه ساخت فصل دوم عصر جدید است. حالا که این برنامه امتحان خود را پس داده و مخاطبان خود را هم در کنار آزمون و خطاهای بسیار به دست آورده، بجاست که مدیران ارشد تلویزیون نگاه ویژهای به فصل دوم این برنامه داشته باشند تا کاستیهای فصل اول برطرف شود.