فارغ التحصیلان دانشگاهی جویای کار خواستار لغو طرح کاروزی شدند
فارغ التحصیلان دانشگاهی با بررسی جز به جز این طرح خواستار لغو طرح کارورزی شدند چرا که مشکل بیکاری را ناشی از عدم مهارت کارجویان ندیدند و بیان کردند دولت برای حل معضل بیکاری باید به سمت حل مشکل تولید برود.
به گزارش تسنیم، از ابلاغ بسته اشتغالی دولت چند هفته ای می گذرد و این بسته مورد اقبال از سوی جامعه واقع نشد و بخش زیادی از کارشناسان اقتصادی و فعالان بازار کار قرار نگرفت. چرا که آنها معتقدند این بسته تکرار طرح های قبلی اشتغالزایی و راهکار اساسی در جهت حل معضل اشتغال نیست. کارشناسان بازار کار طرح کاروزی و مهارت آموزی در محیط واقعی را تکرار طرح های ضربتی اشتغالی می دانند و بیان می کنند که راهکار ایجاد اشتغال رونق تولید است نه عدم مهارت کارجویان.
فارغ التحصیلان دانشگاهی جامعه هدف طرح کارورزی هستند که پس از ابلاغ این طرح از نگاه کارشناسی به بررسی چرایی طرح کارورزی و ارزیابی آن پرداختند. طرح این سوال که طرح کارورزی در پی چیست و چرا نباید به آن برسد؟ از سوی جامعه دانشگاهی به نتیجه ای رسیده است .
1- طرح «کارورزی»، یا آن طور که فعالان دانشجویی می گویند بیگارورزی، در چه شرایطی مطرح می شود؟ برای بررسی منطقی که «بیگارورزی »بر مبنای آن عمل می کند،باید زمینه کلی اقتصاد ایران را در نظرداشت. اقتصاد ایران سال هاست با بحران تولید ارزش اضافی، یا تولید مازاد اقتصادی روبروست، یعنی مشکل سرمایه گذاری مجدد در صنایع و خدمات. به بیانی رایج تر، اقتصادایران دچار بحران نبود رشد پایدار دربخش های مولد اقتصاد است. بالاترین رشداقتصادی ایران در این سال ها مختص بخش های ساخت وساز و نفت بوده، و رشدبخش صنعت به ندرت به یک درصد رسیده است.فارغ التحصیلان دانشگاهی
طرح« کارورزی» یا آنطور که فعلان دانشجویی می گویند:« بیگارورزی» در چه شرایطی مطرح می شود؟ دولت برای حل بحران بیکاری چه تدبیری دارد؟ معمولاً طیف وسیعی از راه حل های خاص عرضه می شوند: از تسهیل شرایط کسب و کار برای سرمایه داران داخلی تا توسعه گردشگری و جذب سرمایه خارجی، در واقع تمام تلاش دولت برای اشتغالزایی نیز به همین راه حل ها منتهی می شود. با این حال عملکرد دولت در این سال ها از جمله تأکیدش بر اصلاح قانون کار، نشان می دهد همه این راه حل ها تحت یک استراتژی واحد قرار می گیرند. انعطلاف پذیر کردن بازار کار برای تضمین وجود یک نیروی کار ارزان، بی ثبات و آسیب پذیر به عنوان منبع تولید ارزش اضافی. این نیروی کار باید ارزان باشد، یعنی مزد و مزایایش عملاً 5درصد از هزینه های تولید را هم شامل نشود و در بهترین حالت با نرخ کلی تورم هماهنگ باشد، باید بی ثبات باشد، یعنی کارفرما تعهدی به پایداری شغل او نداشته باشد و باید آسیب پذیر باشد، یعنی همیشه در معرض تهدید اخراج و بیکاری و در نتیجه رام و تحت کنترل باشد.
راهکارهای دیگر برای تضمین رشد اقتصادی، مثل جذب سرمایه خارجی نیر ممکن نمی شود مگر باوجود نیروی کاری که به بی دردسرترین و قانونی ترین شکل ممکن بتوان استثمارش کرد. بر اساس آنچه تا این جا گفته شد، استراتژی عمده دولت ها برای تضمین رشد اقتصادی، تبدیل بخش های هر چه وسیع تری از جمعیت به نیروی کار ارزان، بی ثبات و آسیب پذیر بوده است.
انواع طرح های بیگارورزی هم ذیل این استراتژی می گنجد. برای مثال، طرح کارورزی می کوشد دانشجویان را به منبع تأمین نیروی کار ارزان تبدیل کنند. (طرح های دیگر جامعه هدف دیگری دارند:مثلاً طرح « سرباز صنعت» به دنبال تبدیل سربازان وظیفه به نیروی کار است. اما این طرح و طرح های مشابه خود نیازمند بررسی مستقل هستند. این طرح ها در مجموع می کوشند از هزینه تولید برای کارفرما بکاهند(از جمله مزد و مزایای کارگر) تا سهم سود او بالاتر و بالاتر برود. روشن است که افزایش میزان سود سرمایه در نسبت آن با مزد کار، تا چه اندازه به تشدید و تعمیق شکاف های طبقاتی منجر می شود.
تنها نگاهی گذار به لوایح دولت های مختلف نشان می دهد که دولت ها تلاش عمده ای برای انعطاف پذیری نیروی کار یعنی ارزان سازی، بی ثباتی و آسیب پذیر سازی آن انجام داده اند.
اما «کارورزی» و طرح های مشابه آن فقط به ایجاد نیروی کار جدید ارزان، بی ثبات و آسیب پذیر نمی انجامند. بلکه نیروی کار فعلی راهم که در حال حاضر مشغول به کار است ارزان تر،بی ثبات تر و آسیب پذیرتر می کند.
کارفرما دیگر نیازی نمی بیند نیروی کار ثابت و استخدامی خودش را که هزینه های زیادی بر دوشش می گذارد، نگه دارد. او ترجیح می دهد از همین کارورزی هایی که به مراتب مثل کارورزی کل نیروی کار را بی ثبات و آسیب پذیر می کند. همه کارگران و مزد بگیران در صورت مطالبه گری، به مراتب بیش از امروز در معرض از دست دادن کار خود قرار خواهند گرفت.
البته در برنامه اشتغال فراگیر تمهیدی برای جلوگیری قانونی از این امر اندیشیده شده و از شرایط واحد پذیرنده کاهش نیافتن نیروی کار شاغل بر اساس لیست بیمه قبل از پذیرش کارورز اعلام شده است.
با این حال،در متن مقدماتی دستورالعمل دانشگاهی در بخش شرایط واحد پذیرنده اشاره صریحی به این موضوع نشده و فقط این شرط آمده که واحد پذیرنده به ازای هر سه نفر شاغل بیمه شده، مجاز به پذیرش یک کارورز است و اگر یک یا دو نفر شاغل بیمه شده داشته باشد می تواند یک کارورز بپذیرد. اما آیا ساز و کارهای بسیار ضعیف بازرسی از بنگاه های اقتصادی سود استفاده از خلاهای این دو بند را آسان نمی کند؟ تجربه نشان داده کارفرمایان در فرار از قانون یا بهره برداری از خلا های قانونی سخت تَردست هستند. به طور مثال پس از اجرای طرح خروج کارگاه های زیر 10نفر از شمول قانون کار، برخی کارگاه ها نیروی کارشان را در قالب چند واحد مجزا خرد کردند و به این ترتیب به راحتی در شمول کارگاه های زیر 10 نفر قرار گرفتند.
سیاست زدگی از دانشگاه یکی دیگر از پیامدهای این طرح است. با همه گیری این طرح، دانشجو دیگر انسانی پویا نیست که در محیط تحصیل خود فعالانه مشارکت می کند، بلکه فقط و فقط جویای یک لقمه نان است. حتی پولی شدن و گران شدن فزاینده خدمات رفاهی برای دانشجویان را هم ذیل این مسئله باید نگریست، دانشجویی که بیش از گذشته باید برای خوابگاه، سرویس، تغذیه، سنوات و دیگر خدمات پول بدهد، بیش از گذشته هم در معرض مشکلات مالی قرار می گیرد و در نتیجه راحت تر به استثمار کارفرمایان تن می دهد. در واقع با عملی شدن طرح کارورزی، فضای دانشگاه بر مبنای الگوی دانشگاه های جامع علمی و کاربردی بازسازی می شود: دانشگاه بدل خواهد شد به مجموعه ای کلاس ها و دانشجویان آن هم گروهی از کارمندان و کارگران خواهند بود که به طور پاره وقت به دانشگاه می آیند تا فقط در کلاس ها شرکت کنند. دیگر اثری از فعالیت دانشجویی و زندگی جمعی دانشجویی نخواهد بود.
وقتی به این واقعیت بنگریم که دانشگاه چه نقش مهمی در قوام یافتن روابط اجتماعی افراد دارد و نیز در شرایط ضعف نهاده های سیاسی مستقل در جامعه مدنی, از معدود قلمرو های کنش سیاسی آزاد، پیامد منفی طرح هایی مثل کارورزی آشکارتر می شود. البته این طرح به صورت قانونی برای فارغ التحصیلانی است که هم اکنون مشغول به تحصیل نیستند و در صورت احراز اشتغال به تحصیل کارورز، کارفرما می تواند او را اخراج کند. اما در شرایطی که زیست مالی دانشجویان روز به روز دشوار می شود و مشاغلی که کرامت انسانی آن ها را تضمین کند وجود ندارد، و داشتن مدارک تحصیلی بالاتر همچنان به لحاظ شأن اجتماعی و برای پیشرفت شغلی معیار محسوب می شوند، چه ساز و کاری مانع از پیوستن آنها به طرح کارورزی می شود؟
چه کسانی بیش از همه از این استراتژی سود می برند؟در توجیه طرح کارورزی ادعا می شود خود دانشجویان، به خاطر کسب تجربه و دانش علمی، بیش ترین نفع را از این طرح می برند. با وجود این،باید پرسید چرا اساساً باید کیفیت آموزش دانشگاهی از طریق راه اندازی انواع دانشگاه های پولی پایین بیاید که بعد بخواهیم با وارد کردن دانشجو به استثماری ترین روابط کاری به او درست بدهیم؟ بی تردید این ادعاها چیزی بیش از توجیه های ایدئولوژیک نیست. خود دولت به عنوان بزرگترین کارفرما چیزی بیش از توجیه های ایدئولوژیک نیست. خوددولت به عنوان بزرگترین کارفرما و طبقه حامی آن، یعنی کارفرمایان خصوصی بیش ترین سود را از این استراتژی می برند. چنین استراتژی ای که به دنبال ایجاد مشاغل موقت و نا امن هستند، به اشتغال زایی پایدار و تضمین کننده کرامت انسانی نمی انجامند، بلکه فقط به دنبال نیروی کار ارزان برای کارفرما هستند.
در حال حاضر، در برابر این طرح چه می توان کرد؟ کارورزی نه ضامن زیستی انسانی برای دانشجویان است نه ضامن اشتغال آینده آنان. اگر هم استقبالی تا کنون از این طرح صورت گرفته، به خاطر شرایط دشواری است که در این سال ها بر دانشجویان تحمیل شده است. در نتیجه در گام نخست، این طرح به شکل کنونی اش باید لغو شود. دانشجویان، کارگران و معلمان باید با تشدید فشارهای اجتماعی و سیاسی مقامات را به لغو این طرح وادارند. در گام بعد، در راستای تدوین طرحی جایگزین برای اشتغال دانشجویان و فارغ التحصیلان و آموزش ضمن کار آن ها، باید گروه های بحث و پژوهشی با حضور تعیین کننده نمایندگان واقعی دانشجویان تشکیل شود. مدت زمان کار و مزد متناسب با آن باید از طرف نمایندگان دانشجویان تعیین شود نه از بالا به دست دولت و کارفرمایان.