غفلت از ۷۵ درصد بافت فرسوده شهر تهران
یک عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: ما ظاهراً برای رسیدگی به وضعیت محدودههای بافت فرسوده آیین نامهای درست کردیم که بهطور رسمی از ۱۴ هزار هکتار بافت فرسوده، ۳۲۶۸ هکتار یعنی ۳۰ درصد را به رسمیت شناخته و ۱۰ هزار هکتار یا ۷۵ درصد را از این قاعده مستثنی کرده است و نه تنها امکاناتی به آنها تعلق نمیگیرد بلکه دست آنها را هم برای نوسازی از پشت بستیم.
در نشستی که با موضوع «معیار بافت فرسوده؛ از واقعیت تا خیال» به منظور بررسی شاخصهای جدید شورای عالی شهرسازی و معماری با سخنرانی محمد آیینی- عضو هیئت مدیره شرکت بازآفرینی شهری ایران، میترا کریمی- معاون توسعه محلهای سازمان نوسازی شهر تهران، سید امیر منصوری- عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مهدی فاطمی- عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی در گالری نظرگاه برگزار شد، فاطمی با بیان اینکه در سال ۸۵، سه معیار برای بافت فرسوده در کل کشور از جمله تهران تعیین شد ،گفت: بدین ترتیب سه معیار ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری مبنای کار دستگاههای ذیربط از جمله سازمان نوسازی قرار گرفت اما اشکالی که وجود داشت این بود که این معیارها تبدیل به قانون و ابلاغ و مبنای تشخیص بافت فرسوده از غیر فرسوده شد. برمبنای این شاخصها به بافتهایی که دارای ویژگیهای مذکور بودند، یک سری بستههای تشویقی برای نوسازی ارائه شد.
وی ادامه داد: در سال ۹۳ شورای عالی شهرسازی و معماری به شرکت عمران و بهسازی اعلام کرد تا این معیارها را بازنگری و بهروز کند اما عملیاتی نشد تا سال ۹۶ که مشاور شرکت عمران و بهسازی، معیارهایی را تهیه کرد و برای اجرایی شدن به دستگاههای مربوطه ابلاغ شد اما از آنجاییکه ابهاماتی در این معیارها وجود دارد تا کنون اجرایی نشده است.
محمد آیینی – عضو هیئت مدیره شرکت بازآفرینی شهری ایران – در خصوص تعیین سه مؤلفه ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری گفت: شرکت عمران و بهسازی از سال ۷۵ بنا به ضرورتی که وزیر وقت مسکن و شهرسازی احساس کرد، تاسیس شد و خط و مشی آن نگاه به بافتهای مسالهدار از جمله بافتهای تاریخی و بهسازی و نوسازی این بافتها بود اما به مرور ادبیات بافت مسالهدار به بافت فرسوده تغییر کرد و در سال ۸۴ با مصوبهای صریح و شفاف به موضوع نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده پرداخت و تکلیف ۱۰ ساله برای نوسازی این بافت و در کنار آن مجموعه حمایتهایی که باید برای این اقدام پیش بینی میشد، مشخص شد.
حفاظت از جان انسانها ملاک اصلی تعیین معیار برای نوسازی
وی در پاسخ به این سؤال که هدف از تعیین شاخصهای سه گانه چه بود؟ اظهارکرد: این سه مؤلفه برای اختصاص تسهیلات و اعتبارات تعیین شده بود و ابتدا این شاخصها بهصورت غیر رسمی و داخل سازمانی با محوریت زلزله تعیین شده بود، با این هدف که اعتبارات به سمت بافتی بروند که بیشتر در معرض خطر زلزله بودند و جان انسانها در این بافتها در خطر بود. در شاخص ناپایداری پهنههایی در اولویت اول بودند که خطر زلزله خیزی بالاتری دارند و گام بعدی پهنههایی که تراکم جمعیتی بالاتری در آنجا است یعنی اگر زلزله بیاید جمعیت زیادی را تحت تأثیر خود قرار میدهد چراکه ملاک اصلی برای ما حفاظت از جان انسانها بود.
این عضو هیئت مدیره شرکت بازآفرینی شهری ایران ادامه داد: کم کم بعد از جلسات مستمر که در معاونت شهرسازی وقت برگزار و روی شاخصهای بسیاری بحث شد، ناگهان از کانالی که ما از آن بی خبر بودیم سه شاخص ناپایداری، نفوذ ناپذیری و ریزدانگی به عنوان سه شاخص اعلام شد. از آنجایی که منابع محدود بود، ما به ناچار به یک خطکش برای تعیین محدودهها برای اختصاص بستههای حمایتی دولت و شهرداری نیاز داشتیم. کم کم قانون ساماندهی و حمایت از عرضه و تولید مسکن در سال ۸۷ به تصویب رسید که یک بسته حمایتی و شفاف داشت سپس قانون حمایت از احیاء، نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده نیز وارد ادبیات شد و حمایتهای دیگری نیز برای این کار تعیین شد بنابراین ما نیاز به خطکش و مبنا و معیاری مشخص برای تعیین محدودههای مورد حمایت و ارائه بستههای تشویقی داشتیم لذا این سه شاخصه، مؤلفههایی برای شناسایی بافت فرسوده نیست بلکه شاخصهایی برای تعیین محدودههای مورد حمایت است.
وی تصریح کرد: سه شاخص اولیه ناپایداری، نفوذناپذیری و ریزدانگی از همان ابتدا مورد نقد جامعه حرفهای بود چراکه این شاخصها صرفاً به ابعاد کالبدی پرداخته است و ابعاد اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و اقتصادی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. علاوه بر این مطرح بود که این شاخصها به عنوان یک خطکش واحد برای کل کشور است در حالیکه هر شهر و هرمحله زمینه متفاوتی دارد و این خطکش به زمینه توجه نکرده است و این انتقادات زمینه ساز بررسی مجدد برای تعیین شاخصهای جایگزین شد.
آیینی ادامه داد: در شرکت بازآفرینی شهری یک مشاور گرفته شد و مشاور با استفاده از دانش روز، به یک سری شاخصهای جدید رسید و این سه شاخص تبدیل به ۶۰ شاخص جزییتر شد که بتواند مشکلات شاخصهای قبلی را رفع کند اما هنوز این شاخصها بهصورت عمومی اجرا نشده است تا بتوانیم روی آنها ارزیابی دقیقی داشته باشیم.
بافت فرسوده جایی است که نیاز به حمایت دارد
وی افزود: تعریفی که من از بافت فرسوده دارم اینست که بافت فرسوده جایی است که مردم آن توانایی نوسازی مسکن خود را ندارند چراکه اگر جایی خود به خود نوسازی شود، بافت فرسوده نیست بنابراین بافت فرسوده جایی است که نیاز به حمایت دارد و ما باید بتوانیم این حمایتها را به مناطق اولویت دار اختصاص دهیم. این حمایتها نیز باید توسط دولت و شهرداری صورت گیرد و ما برای اختصاص این بستهها ناگزیر هستیم از شاخص و خطکش استفاده کنیم لذا تعیین معیار برای شناسایی و مدیریت کار ضروری است.
تمرکز شاخصههای ریزدانگی، نفوذ ناپذیری و ناپایداری بر ابعاد کالبدی
میترا کریمی – معاون توسعه محلهای سازمان نوسازی شهر تهران – نیز با تاکید بر اینکه شاخصهای شناسایی بافت فرسوده تعیین شده در سال ۸۵ به ابعاد کالبدی پرداخته است، اظهار داشت: این سه شاخص در مقطعی شناسایی و تصویب شد که نمود عینی و محصول یک سری عوامل بود که در هر محدودهای اتفاق میافتد و منجر به بازماندن آن محدوده از روند نوسازی میشود. به همین دلیل در همان سال محدودههایی که دارای این سه شاخص بودند به عنوان بافت فرسوده معرفی شدند و ۳۲۶۸ هکتار از شهر تهران که دارای این سه شاخص بودند شناسایی شدند. امروز ۴۳ درصد از این میزان بافت فرسوده نوسازی شدهاند و بخش عمده آن اگر مجدداً ارزیابی شوند از دستور کار بافت فرسوده خارج میشوند و محدودههایی نیز وجود دارد که به دلیل خطاهای سیستمی و انسانی از شناسایی جا ماندهاند.
وی ادامه داد: هدف از نوسازی در این پلاکها این بود که با تجمیع این پلاکها، سه شرط تعیین شده برطرف شود و تمرکز ما در سازمان نوسازی با این پیش فرض صورت گرفت. هرچند از سال ۸۴ و ۸۵ نوسازی در محدوده محله اتفاق افتاد و بعداً نیز محله مبنای اقدام و فعالیت شد اما اختصاص مشوقها بر اساس سه شاخص انجام شد.
کریمی با اشاره به دستورالعمل جدید که سال گذشته از فرمانداری به شهرداری ابلاغ شد، گفت: بر اساس دستورالعمل جدید مقرر شد محدودهها را شناسایی کنیم و ما تقریباً کار عملیاتی و اجرایی برای شناسایی را شروع کردیم و با مشاوران جلسه گذاشتیم که بدانیم چه کاری قرار است انجام شود و به چه نتایجی برسد اما در این حین ابهاماتی برای ما ایجاد شد که تصمیم گرفتیم تا رفع ابهامات، شناسایی را به تعویق بیندازیم تا بتوانیم با کیفیت بهتری به سرانجام برسانیم.
معاون توسعه محلهای سازمان نوسازی شهر تهران تصریح کرد: آنچه ما در مورد دستورالعمل جدید جمعبندی کردیم این است که ما هر محدودهای از شهر را که در نظر بگیریم یک سری فشار به این محدوده وارد میشود و در اثر این فشار، ناکارآمدیهایی ایجاد میشود و آن محدوده را در وضعیتی قرار میدهد و ما درپاسخ به این وضعیت که ناکارآمدی است باید اقداماتی را انجام دهیم.
وی ادامه داد: از آن جایی که دستورالعمل جدید بعد از تصویب سند ملی بازآفرینی ابلاغ شد، در راستای نجات محدودههای ناکارآمد از ناکارآمدی عمل میکند. این ناکارآمدی میتواند ابعاد مختلفی از جمله اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و حکمروایی داشته باشد. دستورالعمل جدید دارای ۶۳ شاخص است که سه بعد حیاتی، ادواری و هویتی دارد و مشخص میکند هر محدودهای از شهر واجد چه مسائلی و این مسائل ناشی از چه مشکلی است و اکنون در چه وضعیتی قرار دارد و نیازمند چه اقداماتی است.
کریمی اضافه کرد: برآورد ما این است که وقتی که این دستورالعمل در محدودهها و شهرهای مختلف اجرایی شود، قطعاً سنجش خوبی از وضعیت هر شهری به مدیریت شهر و بخشهای مختلف دولتی ارائه خواهد داد اما باید دید از این کار چه هدفی داریم و در ادامه قرار است دستگاههای سیاستی برای هر کدام از این شاخصها و مؤلفهها چه اقداماتی انجام دهند. اکنون مسالهای که ما داریم این است که با تهیه این دستورالعمل در درجه اول آیا دستگاههای مختلفی که متولی برطرف کردن این مسائل هستند وظایف خود را به عهده خواهند گرفت؟
این مدیر سازمان نوسازی شهر تهران ادامه داد: در بخشی از شاخصهای این دستورالعمل صراحتاً اعلام شده است که تسهیلات نوسازی به بافتهایی اختصاص مییابد که کمی با شاخصهای قبلی متفاوت است به عنوان مثال شاخص ریزدانگی حذف شده و مساله خانوار در واحد مسکونی مطرح شده است یعنی در یک واحد نباید بیش از یک خانوار سکونت داشته باشند که در بافت فرسوده ما اینگونه است که بیش از یک خانوار در یک واحد مسکونی سکونت دارند بنابراین پس از نوسازی این امکان وجود ندارد. در شاخص بعدی میزان واحدهای مسکونی کم با امکان دسترسی به آب سالم، برق و… است و عملاً ریزدانگی و نفوذ ناپذیری از بافتهایی که تسهیلات به آنها تعلق میگیرد، حذف شده است که این موضوع بار مالی برای شهرداری و دولت خواهد داشت.
وی افزود: ما در سازمان نوسازی معتقدیم کل بافت فرسوده محدود به بلوکهای بافت فرسوده مصوب نیست و محلاتی داریم که شاخصهای سه گانه را ندارند اما نیازمند حمایتهایی در حوزههای مختلف هستند.
در ادامه سید امیر منصوری – عضو هیئت علمی دانشگاه تهران- با بیان اینکه تهران بر اساس شاخص ناپایداری حدود ۱۴ هزار هکتار بافت فرسوده دارد، گفت: این محدوده حتی در برابر یک حرکت افقی مقاومت ندارد این در حالیست که نصف سطح مسکونی تهران را در برمی گیرد و اگر زلزلهای با قدرت متوسط رخ دهد، این ۱۴ هزار هکتار که ریزدانه نیز هستند و تراکم جمعیتی بالایی دارند و بیش از نصف جمعیت پایتخت در آن ساکن هستند در خطر مرگ قرار دارند.
غفلت از ۷۵ درصد بافت فرسوده شهر تهران
وی تصریح کرد: ما ظاهراً برای رسیدگی به وضعیت این محدودهها، آیین نامهای درست کردیم که بهطور رسمی از این ۱۴ هزار هکتار، ۳۲۶۸ هکتار یعنی ۳۰ درصد را به رسمیت شناخته و ۱۰ هزار هکتار یا ۷۵ درصد را از این قاعده مستثنی کرده کرده است و نه تنها امکاناتی به آنها تعلق نمیگیرد بلکه دست آنها را هم برای نوسازی از پشت بستیم. بنابراین یک اتفاق زیرپوستی ناشی از یک اشتباه در تعریف معیار در حال وقوع است. ما نه تنها نسبت به ۷۵ درصد بی تفاوت بودیم بلکه آنها را عقبتر هم راندیم و در یک تنگنای مضاعف قرار دادیم. در حالی که برای آنها نیز باید امکان دیده شدن شرایط خاص در طرح تفصیلی و سایر طرحهای توسعۀ شهری فراهم شود.
فقدان ایمنی مهم ترین معیار فرسودگی
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تعریفی که برای بافت فرسوده صورت گرفته تعریفی غلط است، اظهارکرد: در حقیقت شاخصهای تعیین شده برای اولویت بندی در توزیع تسهیلات نوسازی بوده است اما به مرور تبدیل به معیار بافت فرسوده شد. اولین فاکتوری که باید در تشخیص بافت فرسوده به آن توجه کنیم مساله ایمنی است و باید آن را به عنوان مهم ترین معیار بافت فرسوده شناخته شود و فاکتورهای عرض معبر و ریزدانگی معیارها درجه چندم در شناسایی بافت فرسوده هستند.
وی ادامه داد: معیارهای تعیین شده فعلی قرار بوده برای مدیریت شهری و وزارت راه و شهرسازی نقشه راه تهیه کند تا با توجه به فراوانی و گستردگی این بافتها برنامهریزی کنند اما اکنون این مانیتور خبر دروغ میدهد و نقشه راه وابسته به این گزارشهای دروغ است بنابراین وقتی معیار مخدوش باشد، نتیجه و محصول هم مخدوش میشود. بر اساس هرم مازلو وقتی ما هنوز در مرحله فقدان ایمنی هستیم مسائل دیگر مانند موضوعات اجتماعی اهمیتی ندارد و باید ذکر کرد که ریزدانگی و معابر کم عرض دلیل بر فقدان ایمنی نیست.
منصوری با بیان اینکه وقتی معیار غلط باشد، فرماندهی نیز به خطر میافتد، اظهارکرد: ما معیار درستی از فرسودگی نداریم در نتیجه تمام اقدامات در بافت فرسوده، اقدامات تخریبی و تقریبی میشود و میتوانیم بگوییم نقش برنامههای مدیریت شهری و دولت در رونق نوسازی نقش چندم بوده و چندان موثر نبوده است و اگر ۴۳ درصد از ۳۲۶۸ هکتار نوسازی شده به دلیل شرایط اقتصادی و ارزش افزودهای است که در شهر تهران رخ داده است.
ناپایداری شرط لازم برای نوسازی است
وی افزود: برخی شروط برای تحقق یک گزاره، شرط لازم و برخی شرط کافی هستند. شرط لازم شرطی است که اگر نباشد آن نتیجه به دست نمیآید و نمیتوانیم سایر ارزیابیها را انجام دهیم. در بین سه شاخص تعیین شده برای نوسازی بافت فرسوده ناپایداری شرط لازم و بقیه شروط کافی هستند. ایمنی شرط لازم است و در شرط لازم بحثی وجود ندارد اما در شرط کافی میتوان بحث و اولویتهای مدیریتی تعیین کرد و باید گفت تمام ۱۴ هزار هکتار شرط لازم را برای توزیع تسهیلات دارند.
مهدی فاطمی نیز در این خصوص گفت: اینکه ما ۱۰ هزار هکتار بافت فاقد ایمنی را از بافت فرسوده مستثنی کنیم یک بخش است اما اینکه ما یک بار روانی را به عنوان هشدار از این املاک بر داریم تا خود را امن تلقی کنند، خیلی بدتر است و جای سؤال است که چرا در یک کوچه یک خانه امن است اما خانه روبه رو ناامن و فرسوده است. وقتی ما زنگ هشدار را خاموش میکنیم، مدیریت نیز اشتباه فرمان میدهد و مسیر را اشتباه میرویم.
وی ادامه داد: چرا برای تشخیص اولویت ارائه تسهیلات، پلاک را ملاک قرار نمیدهیم؟ چرا به مالک هشدار نمیدهیم که در پلاک ناایمنی قرار دارد؟ بسیاری از مالکین میتوانند خودشان ساخت وساز کنند اما چون هشدار داده نمیشود اقدامی هم صورت نمیگیرد. اما سؤال دیگر این است که آیا ساخت و سازهای جدید ایمن هستند؟
فاطمی با اشاره به دستورالعمل جدید تعیین شاخصها برای تشخیص بافت فرسوده اظهارکرد: در این دستورالعمل ملاک، بافت ناکارآمد است و مشاور معیارها را گسترش داده است اما هیچکدام در اختیار شهروندان نیست در حالیکه مداخله توسط شهروندان است. مشاور در اینجا مدعی است که سه سطح شهر، بلوک و عنصر را در نظر گرفته است و ۶۳ معیار جایگزین سه معیار شده است بنابراین سؤال اینجاست که این موضوع چابکی ما را افزایش میدهد و به فرهنگ نوسازی کمک میکند؟
محمد آیینی در ادامه این جلسه با بیان اینکه معتقدیم ناپایداری در شرایط ریزدانگی و نفوذ ناپذیری بهترین شرایط را برای وقوع بدترین فاجعه بوجود خواهد آورد. بالاترین کشتار زمانی است که این سه شاخص با هم وجود داشته باشد اما یک مدیر شهری با توجه به محدودیت منابع باید برای اختصاص تسهیلات اولویت بندی انجام دهد و در گام بعدی در خصوص مابقی بلوکها اقدام کند یعنی اینگونه نیست که از ۱۴ هزار هکتار بافت فرسوده که من معتقدم بگوییم بافت مستعد بحران، ۱۰ هزارهکتار به حال خود رها شوند.
وی تصریح کرد: ما در حوزه نوسازی شهری با دو گروه مواجهیم؛ یک عده که معتقدند جان آدمها مهمتر است و طیف دیگر میگویند میراث تاریخی باید حفظ شوند که این مساله معضلی برای برخی مناطق است بنابراین بهتر است ما راه میانه را پیش بگیریم. ما در این موضوع قانون داریم و قانون میگوید بافت فرسوده، مناطقی از شهر هستند که کالبد نامناسبی دارند و از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز رنج میبرند و این یعنی قانونگذار صرفاً به مؤلفه ناپایداری اشاره نکرده است و پیرو آن نقشه این محدودهها باید بر اساس شاخصههایی که شورای عالی تعیین میکند، تهیه شود. در سه شاخص قبلی به این موضوعات توجه نشده بود اما دستورالعمل فعلی در جهت قانون، موضوعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را هم لحاظ کرده است و کاش اجرایی شده بود که ما اکنون میتوانستیم آنها را مقایسه کنیم. شاید با شاخصهای جدید نتایج رضایت بخشی به دست آوریم و آن ۱۴ هزار هکتار در آن در نظر گرفته شده باشند.
این عضو هیئت مدیره شرکت بازآفرینی شهری ایران تصریح کرد: در قانون جدید، به بد مسکنی اشاره شده است یعنی موضوع محرومیت مطرح شده که میتواند همان ناپایداری باشد. این قانون منعطف است و امکان دارد ۲۰ شاخص از ۶۳ شاخص به یک شهر اختصاص یابد و این موضوع نسبت به شاخصهای قبلی گامی رو به جلو است چراکه برای هر شهر متناسب با شرایط آن معیارها تعریف میشود و هدف، رسیدن مناطق به متوسط همان است.
در ادامه نشست میترا کریمی با بیان اینکه در کشور ما و شهری مانند تهران زمین و ملک یک کالای سرمایهای محسوب میشود، گفت: در این شرایط ما تلاش داریم که مالک، در ملک ۵۰-۶۰ متری خود را در تراکمی که پاسخگوی خود و خانواده اش است اقدام به ساخت و ساز کند در حالیکه بازده اقتصادی برایش ندارد بنابراین عملاً هیچ اتفاقی نمیافتد. ما به دنبال راه چاره برای این موضوع هستیم.
وی در خصوص هدف تدوین سند بازآفرینی اظهارکرد: این سند سنجشی از وضعیت موجود محلات و محدودههای شهر به مدیران میدهد تا بتوانند برنامه اقدام مناسبی روی آن تعریف کنند. اگر در تهران بخواهیم این ملاحظات را بر اساس ۶۳ شاخص بررسی کنیم، تقریباً ۷۰ درصد شهر تهران به عنوان محدودههای ناکارآمد شهر شناسایی میشوند چراکه شاخصها گسترده و دارای ابعاد مختلف هستند.
جای خالی مشارکت مردم در دستورالعمل نوسازی
کریمی ادامه داد: ما دائماً حرف از مشارکت مردم در تدوین برنامههای مد نظر را میزنیم و اینکه باید از تدوین برنامه و ابلاغ برای مردم بهصورت یکطرفه خودداری کنیم اما در این دستورالعمل این اتفاق نمیافتد و عملاً شاخصهای آن بر مبنای یک سری دادههای موجود دستگاههای مختلف تعیین شده است و اینجا نقش مردم و خواستههای آنان دیده نشده است.
وی اضافه کرد: در سند ملی بازآفرینی محدودههای ناکارآمد به پنج دسته فرسوده میانی، بافت تاریخی، سکونتگاههای غیر رسمی، محدوده هستهای روستایی و محدودههای غیر مسکونی ناکارآمد تقسیم شده است اما در این دستورالعمل هیچکدام از این پنج دسته دیده نشده است و برای محدودههای مختلف شهر یک مکانیزم و شاخص ثابت برای ارزیابی داریم. ما در مدیریت شهری در بافتهای تاریخی تهران نتوانستیم نوسازی را محقق کنیم و اصلاً نمیخواهیم نوسازی در آنجا شکل بگیرد که برای آن برنامه ارائه کنیم در حالی که اینها محدوده ارزشمند شهرما هستند و باید مشوقهای ویژهای برای آن داشته باشیم که در این سند کمتر به آن پرداخته شده است.
غفلت از محله
معاون توسعه محلهای سازمان نوسازی شهر تهران اظهارکرد: مساله دیگر اینکه پیش فرض ما این است که حوزه اقدام ما باید در مقیاس محله باشد اما در این دستورالعمل مقیاس ارزیابیها و مداخلات در سه جنبه مقیاس بلوک، شهر و عنصر تعریف شده است و محله مغفول مانده است. نکته دیگر اینکه در این دستورالعمل بسیاری از اطلاعات مبنی بر اطلاعات سازمانها و نهادها است و به همین دلیل است که ما با مشکل کمبود اطلاعات مواجه هستیم چراکه آنها یا اطلاعات کاملی ندارند و یا تمام اطلاعات را در اختیار ما قرار نمیدهند.
وی افزود: در دستورالعمل جدید نیز بخشی که به تسهیلات نوسازی بافت فرسوده میپردازد باز هم کالبدی است.
منصوری نیز در مقایسه دو دستورالعمل گفت: اولین دستورالعمل دارای سه شاخص، مشکلاتی داشت که در دستورالعمل جدید سعی شده دامنه حوزههایی که به عنوان یک محیط زیست انسانی در برمی گیرد توسعۀ یابد و اقسام محرومیتها را در بخشهای مختلف بشناسد و با شاخصهایی که معرفی کرده یک تصویری از ناکارآمدیهای موجود در بافتهای شهری در زمینههای مختلف ارائه دهد اما به این رویکرد دو نکته وارد است یکی اینکه انواع فاکتورها و معیارهای ناکارآمدی شهر فراتر از معیارهایی است که در اینجا آمده و مشکل از آن سه سطح حیاتی، هویتی و ادواری است و نکته دوم ترسیم نقشهای که قرار است توسط مشاور ارائه شود در حالیکه نظام دیتاهای کاملی در کشور نداریم، وابسته کردن اقدامات به چیزی است که تحقق ناپذیر است و ما را در گام بعدی در باتلاق فرو میبرد.
وی ادامه داد: برفرض اینکه نقشهای جامع و کامل از انواع ناکارآمدیهای شهر تهران داشته باشیم، به کدام ناکارآمدی باید بافت فرسوده بگوییم؟ در صورتی که به دنبال معیارهایی بودیم که بافت فرسوده را به ما بدهد اکنون این نقشه معیارهای فرسودگی را ارائه نمیدهد. الگوریتم ما باید شناور و منعطف باشد چراکه ما انواع بحرانهایی داریم که منجر به نا کارآمدی میشود.
مهدی فاطمی با بیان اینکه الزاماً تحقق معیار به معنای مطلوبیت معیارها نیست، گفت: این ضعف وجود دارد که ما نمیتوانیم تمام معیارها را باهم هماهنگ کنیم. هدف از نوسازی افزایش ایمنی است اما وقتی وارد بافت فرسوده میشویم با مشکلات زیادی رو به رو میشویم که دیده نشده است و این موارد زمان ما را میگیرند. پیچیدگی معیارها و تعدد آنها اصلاً خوب نیست حتی اگر سند منعطف باشد. دوم اینکه نقش مردم کجا دیده شده است؟ مردم تا چیزی را متوجه نشوند به آن عمل نمیکنند. اگر پیچیدگیها را زیاد کنیم، خودمان هم سردرگم میشویم.
وی افزود: نوسازی در شهر تهران اورژانسی است و اینکه ما بخواهیم تمام ابعاد را با هم ببینیم یک اقدام لاکچری است. اگر ما نمیتوانیم اورژانسی اقدام کنیم بگذاریم خود مردم اقدام کنند یعنی بهتر است تسهیلات را به کل شهر ارائه دهیم تا خودشان بسازند. لغزش اینجاست که ما دنبال تعیین معیار برای ارائه تشویقها و تسهیلات هستیم در حالی که توسعۀ معیارها کار را لنگ نگه میدارد.
در بخش پرسش و پاسخ این نشست تعدادی از شرکت کنندگان به بیان نظرات و دغدغههای خود پرداختند.
کچویی از شرکت بازآفرینی گفت: دستورالعمل جدی در راستای حرکت از نگاه صرفاً کالبدی به سمت مفهوم ناکارآمدی بوده و در واقع خواسته با فرایند بازآفرینی به سمت اهداف توسعۀ پایدار حرکت کند. در این مسیر این نکته را نباید فراموش کنیم که اگر طرحهای شهری ما کارآمد بودند، نیاز به تهیه این سند نبود و این سند به مناطقی از شهر نگاه میکند که از فرایند توسعه جا ماندهاند.در خصوص معیارهای متعدد این سند که بعد از سند ملی بازآفرینی تهیه شده است و در راستای آن ستادهای بازآفرینی شهرها و استانها که مجموعه دستگاهها در آن حضور دارند تشکیل شده است و آنها نیز متولی این سند هستند.
نوری – دانشجوی دکتری شهرسازی – نیز گفت: ما نیاز به خطکش داریم اما خطکشی که بهخوبی بتواند عمل کند. اما اولین سؤال اینکه واژه ناکارآمد معادل چه واژهای است و ما در ادبیات واژههای بهتری داریم چرا ناکارآمدی استفاده شده است؟ بنظر من این شیوهنامه اصلاً زمینهای نیست چرا فکر میکنیم که زمینهای است؟ ضعف بزرگ دیگر اینکه که این نسخه در همه شهرها پیاده میشود پس خلاقیت شهرساز چه میشود؟اگر بخواهیم با این دید به بافت ناکارآمد نگاه کنیم که مردم خودشان نمیتوانند بازآفرینی کنند، ما نیاز به طرحهای مکمل داریم لذا باید شیوهنامه دیگری تهیه شود. ما در باز آفرینی دو رویکرد نسبی و قطعی داریم و اینکه نگاه صفر و صدی به این موضوع داشته باشیم یک اشتباه است.
مهربانی – عضو هیئت علمی دانشگاه امام خمینی – نیز گفت: به نظر میآید معیارهای قبلی و جدید انگیزهای برای نوسازی نمیدهند. بهتر نیست معیارهای ما برای بافت فرسوده مبتنی بر انگیزه باشد نه کالبد شهر چراکه هدف اینست که مردم خود بخود برای نوسازی انگیزه پیدا کنند و یا تشویقها هدفمندتر باشد.
علی اکبری – دانشجوی ارشد طراحی شهری دانشگاه تربیت مدرس اظهارکرد: به نظر من ما یک روزی به ناکارآمدی این رویکرد فکر میکنیم و دوباره باید برای آن شیوهنامه جدید بنویسیم. پایشها باید دائماً در سطح شهر صورت گیرد و مرتباً این بافتها شناسایی و به آنها رسیدگی شوند. فرایند اصلی ما طولانی مدت است. من با این نظر که نوسازی یک فرایند اورژانسی است، مخالفم چراکه نوسازی اورژانسی بی کیفیت کارایی ندارد.
در ادامه آیینی در پاسخ به دغدغههای مطرح شده با بیان اینکه در تهران بر مبنای شاخصهای قبلی ۷۹۰۰۰ هکتار بافت فرسوده داریم، اظهارکرد: ما خیلی هنر میکنیم اگر این ۳۰۰۰ هکتار را نوسازی کنیم. ما تا چه زمانی باید کت بسته منتظر بمانیم و کاری نکنیم و بگوییم اطلاعات نداریم. شهرداری و وزارت راه و شهرسازی باید از فرصت این مصوبه برای تکمیل اطلاعات خود استفاده کنند. من معتقدم ما هنوز از مرحله نوسازی دهه ۷۰ نگذشتیم که اکنون بازآفرینی شهری را مطرح کنیم.
ادبیات بازآفرینی شهری بهصورت گلخانهای مطرح شده است
وی ادامه داد: ادبیات بازآفرینی شهری بهصورت گلخانهای مطرح شده است، در حالی که شرایط زمینه آن فراهم نیست و بسیاری از واژههای مارا نیز تغییر میدهد. ما با وضع موجود شهرها مواجهیم که قبلاً شکل گرفته است در همین زمینه است که ریزدانگی هم مطرح میشود.
آیینی افزود: منظور از اقدام اورژانسی به این معنی نیست که به سرعت نوسازی کنیم اقدام اورژانسی یعنی به فوریت پلاکهایی خریداری شود و فضای باز ایجاد شود که اگر سانحهای اتفاق افتاد مردم جایی برای فرار داشته باشند.
مهدی فاطمی در جمع بندی این نشست اظهارکرد: وجود معیارها برای نوسازی و ایجاد یک نقشه راه لازم است. معیارهای سه گانه با هدف اولویت دهی برای تخصیص تسهیلات تهیه شدند اما بعداً تبدیل به معیار تشخیص بافت شدند و این خود یک پارادوکس ایجاد کرده است. نکته دیگر اینکه ناپایداری یک شرط لازم برای رسیدن به نوسازی است و دو شرط ریزدانگی و نفوذ ناپذیری شروط کافی هستند.
براساس گزارش پژوهشکده نظر، وی در پایان گفت: در خصوص معیارهای جدید این موضوع مطرح شده اگر ضعف پایگاه اطلاعات داشته باشیم حجم معیارها جای بررسی دارد و باید بهصورت پایلوت اجرا شود تا بتوان مقایسه کرد. نکته دیگر اینکه معیارها باید منعطف باشند تا در هر شهر متناسب با هر شهر اجرا شود.