علیزاده: غربیها به سمت موسیقی ایرانی میآیند
حسین علیزاده میگوید: اگر ما در گذشته با هندیها یا غربیها کار کردیم، موسیقی ما بود که شکل موسیقی آنها را به خود میگرفت اما امروزه این رابطه دو طرفه است.
حسین علیزاده درباره خواننده محور بودن موسیقی ایرانی و چگونگی آشتی دادن مخاطب عام با این گونه، گفته است: مسئله فقط توجه کردن یا نکردن به خواننده محوری نیست. باید دید چه نوعی موسیقی به وجود میآوریم و این موسیقی باید بتواند بیان خودش را داشته باشد. هرچقدر شنونده آشناتر با موسیقی داشته باشیم، کمتر نیاز داریم موسیقی خود را با چیزی ترکیب کنیم. موسیقی ما باید خود را از خواننده و شعر مستقل میکرده تا زبان خود را داشته باشد.
به گزارش ایلنا، آهنگساز و نوازنده آلبوم “نینوا” با اشاره به اینکه در هنرهای ایرانی، ادبیات فارسی بر دیگر هنرها ازجمله تجسمی، تئاتر سینما و حتی موسیقی سایه انداخته، گفته است: یکی از مسائلی که باید روی آن کار بشود و البته میشود، آن است که هر هنری تا چه حد میتواند به شکل مستقل خود را بیان کند. در زمانهای مختلف جامعه ایرانی با بالا و پایین رفتن بار فرهنگ، این نکته نیز در نوسان بوده است. الان دوباره به خواننده محوری بازگشتهایم و در بسیاری از کشورهایی که موسیقی در آنها به صورت مستقل توسعه پیدا نکرده، بیشتر در بند ترانه، شعر و خواننده است، حال آنکه این بخشی از موسیقی است و همه آن نیست. در دنیایی که موسیقی در آن بلوغ پیدا کرده، هر دو گونه موسیقی سازی و آوازی به شکل برابر و متوازن حضور دارند.
نامزده جایزه “گرمی” درباره اصلاحات فرهنگی و سرآغاز و شکل و شمایل آن نیز گفته است، ما مردمی هستیم که تقصیرها را به گردن دیگری میاندازیم. میتوان در هر دورهای برگشتی داشت به فرهنگ و تاریخ خود. به نظرم ما بسیار اسیر تاریخ افسانهایمان هستیم. خودمان را با شخصیتهای تاریخی نظیر کورش و داریوش یکی میدانیم. پیوسته از تاریخ باستان صحبت میکنیم حال آنکه به نظر من جامعه فعلی ربطی به آن تاریخ ندارد.
علیزاده در ادامه گفته است، در اصل ما جزو جوامعی هستیم که از واقعیت تاریخ خودمان بیخبریم. همیشه میخواهیم دگرگونی به وجود بیاوریم حال آنکه ریشههای خودمان را گم کردهایم. جوانان ما فرهنگ خود را از منظر فرهنگهای غربی نگاه میکنند و از آنها بسیار وام میگیرند. این وامگیری به خودی خود بد نیست. اما باید با رجوع به غنای فرهنگی خود بتوانیم چیزی هم به دیگر فرهنگها اضافه کنیم. طبیعی است که اگر فقط در تبادل فرهنگی گیرنده باشیم، فرهنگهای نازل را جذب میکنیم.
آهنگساز فیلم سینمایی “دلشدگان” درباره واکنشش نسبت به سیلهای اخیر در مناطق مختلف کشور نیز اینگونه گفته است، وقتی میگویم ایرانی هستم خودم را نه فقط اهل تهران بلکه اهل همهجای ایران میدانم. در سفرهایم به اروپا میدیدم که وقتی باران میبارد اروپاییها ناراحت میشوند چون منتظر آفتاب هستند، اما ما که از ایران میآمدیم خوشحال میشدیم که باران میآمد. بهار امسال پرباران بود اما مسئله این است که ما که تا این حد از طبیعت انتظار و به آن اعتقاد داریم و از آن صحبت میکنیم چقدر لیاقت استفاده از آن را داریم؟ وقتی طبیعت به انسان لطف میکند آدمی باید ظرفیت استفاده از آن را داشته باشد.
حسین علیزاده درباره جهانی شدن موسیقی و ادبیات ایران گفته است: ایران بخشی از جهان است و تعبیر ما از جهانی شدن غلط است چراکه فکر میکنیم جهانی شدن در تأیید و پذیرفته شدن یک هنر در جوامع غربی است اما اینطور نیست و خود غربیها هم اینطور فکر نمیکنند.
علیزاده با تاکید براینکه موسیقی ایرانی اهمیت بسیاری پیدا کرده ادامه داده: موسیقی ایران را با چند دهه قبل مقایسه کنید. امروز جشنواره مهمی نیست که موسیقی ایرانی در آن اجرا نشود و در چهار پنج دهه اخیر موسیقی ما در منطقه خودمان از همه فعالتر بوده است. جالب است که غربیها هم در این زمینه متحول شدهاند و اگر میخواهند موسیقی جامعه دیگری را تجربه کنند به طرف آن میآیند و به آن سر میزنند. حال آنکه همیشه این رابطه یکطرفه بوده، یعنی اگر با هندیها یا غربیها کار کردیم، موسیقی ما بود که شکل موسیقی آنها را به خود میگرفت و آن موسیقی غالب بود. اخیرا تجربه خوبی با گروه موسیقی “تریوی رامبراند” در هلند داشتم. گروهی که موسیقی جاز و کلاسیک را همزمان کار کردهاند. آنها وقتی بناست موسیقی ایرانی کار کنند حتی پیانیستشان کوک ساز خود را به ربع پرده تغییر میدهد و آنها تمهای ایرانی را کار میکنند.
علیزاده با اشاره به اینکه زبان موسیقی به ترجمه نیاز ندارد، گفته: موسیقی زبان لحظه است و منِ نوازنده لحظه خودم را با شنوندهام از هرجای دنیا که باشد تقسیم میکنم. سایه مسائل سیاسی هم کار هنرمند ایرانی را در دنیا کمی سخت کرده است با این حال هنرمندان ایرانی در دو دهه اخیر، چه در داخل و چه در خارج به یمن تلاششان تجربه خوبی از هنر ایرانی به دنیا عرضه کردهاند.