علت بیشفعالی سیاست خارجی دولت بایدن در خاورمیانه چیست؟
دموکرات ها به خوبی می دانند که اگر دستاوردهای جدیدی را در منطقه خاورمیانه برای خود خلق نکنند، کار بسیار سختی را در زمان اوج گیری کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری 2024 در کشورشان و به طور خاص حملات گسترده جمهوریخواهان علیه منافع خود، پیش رو خواهند داشت.
بازتاب– در روزهای اخیر شاهد اوج گیری قابل توجه فعالیت ها و اقدامات تیم سیاست خارجی و امنیت ملی دولت بایدن در منطقه خاورمیانه و خصوصا در غرب آسیا بودهایم. در این راستا، در ابتدا جیک سالیوان چند هفته قبل عازم جده عربستان شد و با محمد بن سلمان رایزنی های مبسوطی را با محوریت توسعه روابط دوجانبه آمریکا و عربستان و همچنین تسهیل روند عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان انجام داد.
مدتی بعد شاهد حصول توافق میان ایران و آمریکا با میانجی گری طرف ثالث با محوریت مبادله 5 زندانی آمریکایی محبوس در ایران با چند زندانی ایرانی محبوس در آمریکا به همراه آزادسازی چیزی در حدود 6 میلیارد دلار از دارایی های ایران در کره جنوبی بودیم. البته که دولت بایدن اعلام کرده منابع مالی آزاد شده مذکور، با اِعمال محدودیت های مختلف، صرفا از این قابلیت برخوردارند که در امور بشردوستانه و حوزه هایی نظیر تامین غذا و دارو از سوی ایران مورد استفاده قرار گیرند.
در روزهای گذشته نیز، هم عربستان سعودی و هم اسرائیل، هر کدام به صورت جداگانه خواستار آن شده اند که دولت بایدن با آن ها، توافقات و پیمان های امنیتی جدیدی را امضا کند. درخواست های که مخصوصا در مورد عربستان، با توجه به آنچه برخی منابع آگاه اعلام کرده اند، با پاسخ مثبت دولت بایدن نیز رو به رو شده است. جدای از این ها، اخیرا برخی منابع آگاه در دولت بایدن نیز اعلام کرده اند که این دولت طرحی را مبنی بر استقرار نظامیان آمریکایی در کشتی های تجاریِ حاضر در خلیج فارس و تنگه هرمز جهت مقابله با آنچه آزار و اذیت هایایران برای این شناورها ادعا شده دارد.
با این همه، یک سوال عمده و محوری در این نقطه مطرح می شود و آن این است که علت بیشفعالیهای این روزهای دولت بایدن و تیم سیاست خارجی وی در رابطه با منطقه خاورمیانه چیست؟ به نظر می رسد جهت پاسخ به این پرسش توجه به 2 مولفه ضروری است.
دولت بایدن و دغدغه های جدی در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا
یکی از اصلی ترین محرک های تشدید کنشگری های دولت آمریکا در منطقه خلیح فارس و منطقه غرب آسیا، معطوف به انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 این کشور است. در این چهارچوب، دولت بایدن سعی دارد تا با اقدامات گوناگون و به ظاهر قاطع خود، دستاوردهای تازه ای را برای خودش در حوزه هایی نظیر تسهیل روند عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان و یا اِعمال برخی فشارهای تازه علیه ایران و البته ارائه تصویری موفق از خود در زمینه آزادسازی شهروندان آمریکایی محبوس در خارج از این کشور، ایجاد کند. مساله و دستورکاری که با توجه به عملکرد نه چندان مطلوب دولت بایدن از زمان حضور در قدرت در قبال منطقه خاورمیانه، از اهمیت بسیاری زیادی برای آن در بحبوحه نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا برخوردار است.
در این شرایط، دموکرات ها به خوبی می دانند که اگر دستاوردهای اینچنینی را برای خود خلق نکنند، کار بسیار سختی را در زمان اوج گیری کارزارهای انتخاباتی در کشورشان و حملات گسترده جمهوریخواهان علیه منافع خود، پیش رو خواهند داشت. از این منظر، دولت بایدن به واسطه بیش فعالی های اخیر خود در قبال منطقه خاورمیانه، هم سعی در اقناع افکار عممی آمریکا و جذب حداکثری آن ها به سمت خود دارد و هم بر آن است تا جای ممکن اهرم های تهاجمی جمهوریخواهان علیه خود را خنثی سازد.
کمرنگ کردن ایده زوال قدرت و نفوذ آمریکا در خاورمیانه
یکی دیگر از مولفه های مهمی که سبب تشدید کنشگریهای میدانی دولت بایدن در قبال منطقه خاورمیانه شده، هراس جدی واشینگتن از کاهش قدرت و نفوذ راهبردی آن در منطقه مذکور است. آمریکا در ماه های اخیر شاهد تحولات مهمی در خاورمیانه بوده که اغلب آن ها در نقطه مقابل منافع این کشور قرار داشته اند. وقایعی نظیر عقبنشینی از افغانستان، فاصله گرفتن امارات و عربستان سعودی به عنوان متحدان سنتی آمریکا در منطقه از واشینگتن، و ایجاد شکاف های جدی در روابط اسرائیل و آمریکا. بگذریم که نیروهای نظامی آمریکایی حاضر در منطقه به ویژه در شرق سوریه نیز وضعیت مساعدی را ندارند.
در این شرایط، جوی در منطقه خاورمیانه ایجاد شده که انگار آمریکایِ کنونی، عملا در حال تجربه شرایطی است که انگلستان به عنوان قدرت مسلط در منطقه خارمیانه در اوایل دهه 1970 میلادی تجربه کرد. دوره ای که در آن انگلستان به قدری قدرت و نفوذ خود در خاورمیانه را ضعیف یافت که مجبور به عقب نشینی کامل از آن شد.
بنابراین دولت بایدن سعی دارد با گسترش اقدامات میدانی خود در حوزه های مختلف در رابطه با کشورهای خاورمیانه ای(به ویژه درغرب آسیا)، این پیام را برساند که هنوز بازیگری مهم و ملموس در معادلات منطقه مذکور است و قدرت و نفوذ آن در سراشیبی افول و زوال نیست.