عربستان میتواند اجماع نظامی علیه ایران بوجود آورد؟
هرمیداس باوند کارشناس مسائل بین المللی اعتقاد دارد روند شکل گرفته از سوی عربستان در منطقه بازتاب منفی برای خود آن خواهد داشت.
محمد اکبری: رویکرد فعلی عربستان در منطقه خاورمیانه ناشی از تمایل سعودی ها به برهم زدن وضع موجود در جهت شکل دادن به اهداف منطقه ای خود است. یک روش می توانست وارد شدن در مذاکره و تعامل و بازی برد- برد در منطقه باشد و روش دوم در پیش گرفتن معارضه و دشمنی و متهم کردن دیگر بازیگران منطقه برای اقدامات تنش زا.
در حال حاضر عربستان بازی دوم را در پیش گرفته است. عربستان به این می اندیشد که با حمایت آمریکا و فشار بر ایران و منزوی کردن آن بتواند بالهای نفوذ ایران در منطقه از جمله حزب الله را بشکند. آیا استفاده از کارت استعفای حریری و فشار بر لبنان می تواند این را محقق کند.
نامه نیوز در این باره با داود هرمیداس باوند کارشناس مسائل بین المللی گفت و گویی کرده است که از نظر می گذرانید.
ارزیابی شما از فضای پیش آمده در منطقه خصوصا بعد از استعفای حریری چیست؟ آیا عربستان می تواند از فضای فعلی علیه ایران و در راستای توفیق منطقه ای خود استفاده کند؟
پس از ماجرای اخیر و استعفای حریری در عربستان و گفته شدن اینکه، او توسط عربستان به گروگان گرفته شده است، تظاهرات بسیار گستردهای در لبنان علیه عربستان شکل گرفت. اصلا آنها در داخل لبنان مسئله را به ایران مرتبط ندانستند. افکار عمومی این موضوع را یک دخالتی در امور لبنان می بینند و برخیها معتقدند که آقای حریری در عربستان نگاه داشته شده است. بنابراین تظاهراتی در شهرهای لبنان علیه ولیعهد و پادشاه عربستان شکل گرفت، بدون اینکه این را ارتباط به حزبالله و ایران بدهند بلکه این را دخالت در امور داخلی لبنان تلقی کردهاند؛ این مسئله و بازی عربستان مانند یک بومرنگ عمل کرده است، یعنی آن انتظاری که عربستان داشته از این رویداد برداشت و آنالیز شود و هجمه ای به سمت ایران شکل گیرد، ولی در لبنان این درست برعکسش اتفاق افتاده است، یعنی بحران شکل گرفته از سوی عربستان برگشت کرده به سوی خود آنها؛ این را می توان از بازتاب موضوع توسط خبرگزاریهای خارجی و موضع مقامات مشاهده کرد.
چه راهکاری باید در پیش گرفت تا هزینه های این روند کاهش پیدا کند؟
در هر حال، مجموعه این رویدادها در منطقه شکل گرفته است و خیر و صلاح همگان در این است که این بحران به این شکلی که تهدیدی برای طرفین است خاتمه یابد. طرفین باید به سمت گفتگوهای سازنده بروند، چون این واقعیتهای جغرافیایی را نمیشود تغییر داد. باید در جوار همدیگر، روند مسالمتآمیزی را داشته باشند. هرگونه تنش یا برخوردی به ضرر هر دو کشور یا کشورهای خود منطقه خواهد بود.
آیا نگاه و رویکرد عربستان به شکلگیری این بحران، یک نگاه واقعبینانه و مدیریت شده از سوی عقلای آنهاست؟ آیا عربستان میتواند در این بازی فضایی ایجاد کند که ایران را در فشار بگذارد و یا با بردن آن به سمت تنش بیشتر و برخورد نظامی پای آمریکا را برای فشار بیشتر به میان آورد ؟
عربستان سعی میکند یک ائتلاف عربی را به سمت خود و بر علیه ایران بسیج کند؛ موضوع را در اتحادیه عرب مطرح کند و اتحادیه عرب ایران را به عنوان کشور دخالت کننده در کشورهای عربی معرفی کند. این تلاش در مورد حزبالله قبلا شکل گرفته بود. آنها سعی کردند حزب الله را در زمره گروههای تروریستی بینالمللی تلقی و تعریف کنند. چون قبلا اسرائیل و آمریکا، حزبالله را به همراه حماس و جهاد اسلامی بهعنوان گروههای تروریستی مطرح کرده بودند. در این باره اتحادیه عرب هم در همنوایی با عربستان، قطعنامهای را صادر کرد و الان هم عربستان در آستانه ایجاد ائتلاف عربی است تا در آنجا هم قطعنامهای را علیه ایران تصویب کند.
عربستان تنها کاری که میتواند شکل دهد این است که با ایجاد سر و صدا و برجسته سازی فعالیتهای منطقه ایران و یا موضوع سفارت این کشور در ایران، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و غیرمتعهدها را علیه ایران تحریک کند و فضایی علیه ایران شکل دهد. ولی باید گفت که انتظار عربستان در مسئله لبنان، این بود که بحرانی را ایجاد کند و فرایند بحران منتهی شود به نقش مخرب ایران در منطقه. ولی در ظاهر امر به نظر میرسد این فضا به جای اینکه به سوی ایران باشد، بازگشت کرده به سوی خود عربستان و بنابراین این آثار و اثراتش میتواند موثرتر باشد، چون اتحادیه عرب همانطور که میدانید، هر بار هم تنها موردی که به اتفاق آراء رأی داده، در مورد جزایر ایرانی بوده، بدون اینکه به سوابق این مسئله، ریشههای تاریخی و غیره آگاهی داشته باشد، بنابراین در جهت این خواسته عربستان هم احتمالا قطعنامهای صادر خواهد شد.
ولی به هر حال خرد سیاسی ایجاب میکند که کشورهای منطقه به برخوردها و فرایند نگرانکنندهشان پایان دهند و احتمالا همکاری را در پیش بگیرند.
– به نظرتان تحولاتی که همزمان و در کنار هم افتاده است، تحولات داخلی عربستان، موشکی که از یمن به ریاض برخورد کرد و استعفای حریری که تقریبا همزمان اتفاق افتاد، پروژهای است که آمریکا مدیریت میکند تا به ایران ضربهای وارد شود ؟
به هر روی این بحرانی است که در قبال ایران در پیش گرفته شده است و در این شکی نیست، ولی آمریکا نمیخواهد این مسئله تبدیل به یک بحران عملی شود، چون آمریکا هم تجارب تلخ افغانستان، عراق و الان سوریه و مسائل منطقهای را دارد که فرایند آن تمام نشده است. حتی اگر داعش را فرض کنید به کلی از سوریه و عراق خارج شود، فرایند اجتماعی – سیاسی این موضوع در کشورهای مورد نظر هنوز مشخص نیست ، لذا امریکا درست است که از عربستان در این بحران حمایت هم کرده، بیشتر دنبال کسب فروش 400 میلیارد به عربستان، 110 میلیارد فروش سلاحهای تهاجمی بوده و قرار هم است که این روابط را در ابعاد مالی ادامه دهد و سیاست حمایتی از عربستان را در پی گرفته است.
درست است که خیلیها بحث میکنند پیکان مثلث آمریکا، عربستان و اسرائیل به شکلی است که فرایندش به سوی ایران است؛ شکی در این نیست، ولی فکر نمیکنم خواهان این باشد که جنبه سختافزاری پیدا کند. بیشتر یک بسیج تبلیغاتی است علیه جمهوری اسلامی ایران که سعی میشود سایر کشورهای عربی به اتفاق آراء و با اکثریت آراء علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرند و آنرا کشوری ثبات زدا در کشورهای عربی و مسائلی از این دست به موازات حزبالله مطرح کند و آنرا به چالش بکشد.