ضرورت نگاه فراجناحی به تهدیدهای بینالمللی علیه ایران
عدم برنامهریزی برخی از نامزدهای این دوره از انتخابات در محور مسائل و تهدیدهای مربوط به امنیتی ملی کشورمان این پیام را مخابره میکند که آنها همچنان با عینک خوشبینانه و سادهانگاری به چالشهای سخت مینگرند که این موضوع به شرط پیروزی آنها میتواند مخاطرات جدی از سر خوش باوری به وجود آورد.
دایره تعریف از واژه «امنیت» از گذشته تاکنون مدام در حال دگرگونی و تغییر بوده و از این جهت در ادوار گوناگون شاهد ظاهر شدن معناهای متفاوت از امنیت (از حیث شکلی و ماهوی) بوده و خواهیم بود. آنچه که در فضای کنونی موجب شده تا تعاریف مختلف از مباحث امنیتی در سطح بینالمللی مطرح شود، بدون تردید خیزش تفکرها، جریانها و در پلان جزئیتر، طرحریزی و اجرای انواع و اقسام سناریوها و پروژهها از سوی دولتها است. البته باید دانست که مغز نظری هر کشور را باید سرویس اطلاعاتی، ساختارهای امنیتی حاضر در لایههای دوم و سوم، و همچنین اندیشکدههای تولید و تبیین راهبردهای استراتژیک دانست که تمامی سناریوها در ابعاد مختلف را بررسی و نهایتاً عملیاتی میکند.
به بیانی دیگر، مجموعهای از نهادهای نظری و امنیتی اقدام به تولید راهبردهای مورد نظر دولتها میکنند که محورهایی مانند مسائل سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی به عنوان ستون فقرات این راهبردها شناخته میشود. در اینجا باید به این موضوع مهم توجه داشت که تمامی دولتها عمدتاً در سه لایه اقدام به تبیین سیاستهای خود در حوزه امنیت میکنند؛ نخست امنیت داخلی، دوم امنیت منطقهای یا پیرامونی و در لایه سوم سهم و تاثیر هر کشور در امنیت بینالملل مد نظر قرار خواهد گرفت.
از این جهت آنچه که لازم و حیاتی به شمار میآید، این است که دولت هر کشور (صرف نظر از تفکر و نگاه سیاسی و دینی آن) برای آن که بتواند «امنیت ملی» خود را به بهترین نحو تامین کند، میبایست راهبرد قوی و مدون برای تاثیرگذاری در محیط خود داشته باشد. به عبارتی دیگر آنچه که امنیت داخلی و ملی یک کشور را میتواند تضمین کند، رصد و اشراف تحرکات رقیب در تمامی حوزهها خصوصاً عرصه سیاست و امنیت است. چراکه تامین امنیت ملی تنها از طُرق نظامی و امنیتی میسر نخواهد شد، بلکه این موضوع را باید امری مرکب از سیاست، امنیت و طراحی نظامی دانست.
البته نوع تهدید و نحوه مقابله با آن یکی از مسائلی است که متاسفانه در کشور ما به آن تکقطبی و بسیار ابتدایی نگاه میشود. چراکه همچنان عدهای معتقد نیستند که باید در بحث تامین امنیت و منافع ملی و حتی مبارزه با تهدیدات خارجی از قدرت سخت و دیپلماتیک استفاده کرد. درست است که جنس و مدل تهدید در بازههای زمانی گوناگون و همچنین جغرافیای متفاوت با یکدیگر فرق دارد اما متاسفانه از گذشته تاکنون و خصوصاً در حالت فعلی که نظام بینالملل در حال دست و پنجه نرم کردن با موج جدیدی از «رادیکالیسم افراطی» است، نگاه عدهای به این تهدیدها بسیار خوشبینانه و حتی سطحی است.
برای درک بهتر این موضوع باید یادآور شد که همگرایی برای دفع تهدیدهای خارجی (اعم از نظامی، امنیتی و حتی خیزش جریانها) تنها با برخورد سخت امکانپذیر نخواهد بود. چراکه نقطهگذاری در برخی از پروندهها که تهدیدی را متوجه کشورمان کرده است، در برخی از محورها به عهده قوای مسلح خواهد بود و در برخی دیگر از مسائل به عهده دولت (به دلیل در اختیار داشتن وزارت اطلاعات و وزارت خارجه) خواهد بود. در این بین آنچه که ضریب موفقیت و خروجی این روند را تثبیت میکند، «همگرایی ملی» است نه طنابکشی جناحی. از این جهت باید به این نکته توجه شود که امروزه در کشورهای اروپایی و غربی، امنیت به یک کالای گرانبهاتر از نفت تبدیل شده است و دولتهای مستقر از تمامی ظرفیتهای پنهان و نهان خود برای مقابله با انواع تهدیدهای بالقوه و بالفعل استفاده میکند.
در اینجا لازم است تا نیم نگاهی بر سه جلسه مناظره تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ کشورمان بیندازید. سه محور اجتماعی – فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در سه جمعه اخیر از سوی ۶ نامزد انتخاباتی مورد واکاوی و تشریح قرار گرفت که البته انتقادهایی به منحنی پرسشها وجود دارد. چراکه مساله امنیت در برنامه نامزدهای انتخاباتی در سه مناظره اخیر دیده نشد و این یکی از ضعفهای جدی این دوره از مناظرات به حساب میآمد.
ممکن است عدهای بیان کنند که طرح مباحث مربوط به امنیت ملی ایران اسلامی در رسانه ملی درست نیست اما در اینجا این پرسش پیش میآید که آیا نامزدهایی که امروز به برجام برچسب ضد امنیت ملی میزنند و حتی آنر را تهدید کننده امنیت کشورمان میدانند، میتوانند تنها چند خط در مورد تهدیدات آن و یا راهکارهای پیشگیرانه برای مواجهه با تهدیدات بیرونی و داخلی کشورمان بنویسند یا خیر؟ اینکه دائم از سوی برخی از نامزدها برجام «پروژهای ضد امنیت ملی کشور» خوانده میشود اما هیچ گونه طرح و حتی تحلیل عقلایی در پس آن از حیث منطقهای و فرامنطقهای وجود ندارد، علاوه بر مخدوش کردن صحنه رقابتها باعث خدشهدار شدن پرستیژ بینالمللی جمهوری اسلامی میشود.
همگان به خاطر دارند که بر اثر اقدامهای نابخردانه دولت نهم و دهم در عرصه سیاست خارجی و نظام بینالملل قطعنامههای متعدد ذیل فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران صادر شد و تنها پاسخ رئیس دولت وقت این بود که این قطعنامهها تنها کاغذ پاره هستند. گویا آن دولت نه آشنایی حداقلی نسبت به نهادهای حقوقی بینالمللی داشت و نه اینکه «اندیشکدهها و پژوهشکدههای سفارشی» آنها که در داخل بنا شده بود و مسئولیت تحلیل و پالایش راهبردهای کشورهای دشمن و رقیب ایران و انتقال آن به دولتمردان و تصمیمگیرندگان را داشت، در خواب به سر میبردند.
در حالت فعلی همان تفکر و دیدگاه غیر کارشناسانه و غیر مسئولانه در مورد تامین امنیت کشورمان میان سخنان و برآوردهای برخی از نامزدهای این دوره از انتخابات دیده میشود. به عنوان مثال پدیده تروریستی مانند داعش یا هر تهدیدی که از این جنس باشد، توسط نامزدهای بسیار ساده و ابتدایی ارزیابی میشود. چراکه اگر فرض را بر این بگذاریم که بساط تروریسم و افراطگرایی در عراق و سوریه جمع میشود و تمامی مشکلات و تهدیدات خارجی ما به یکباره در زبالهدان تاریخ دفن خواهد شد جز «خیانت و ساده اندیشی» نمیتوان عنوان دیگری بر آن گذاشت. چراکه از دهههای گذشته تاکنون در پشت مرزهای شرقی کشورمان تهدید پشت تهدید وجود داشته که با مجاهدتهای شبانهروزی پنهان و آشکار فرزندان کشور دفن شده است.
اما موضوعی که در این بین و توسط چند تن از نامزدهای مشخص که ادعای رصد و اشراف همهجانبه تهدیدها را با خود حمل میکنند، این است که مثلاً اگر سطح تهدید را ۵۰ درصد بدانیم آنها با نگاه خود و اطلاعات غلطی که به آنها داده میشود، آن را ۲۰ درصد و حتی کمتر اعلام میکنند. باید یادآور شد که بررسی سطح تهدید را تنها نمیتوان از طریق ترجمه اخبار رسانههای خارجی توسط خبرگزاریهای متبوع عدهای از نامزدهایی که علاقه زیادی به امنیتی شدن دارند، مورد سنجش قرار داد. چراکه میدان عملیات و تحلیلهای دنبالهدار واقعی است که میتواند میزان تهدید و گمانهزنی آن را به اثبات برساند.
در اینجا باید از برخی چهرههای انتخاباتی این پرسش مطرح شود که آیا پاشخ سر بالا و آدرس غلط دادن به جای پاسخ پرسشها در خصوص مباحث این چنینی چهره سیاستهای خارجی ایران و هراس افکنی در دل دشمن را با بنبست مواجهه نمیکند؟ اینکه مدام برنامههای برخی نامزدها در مورد امنیت ملی کشورمان با مسائل اقتصادی گره میخورد و خروجی آن با خندههای تکراری ذهن ۸۰ میلیون شهروند ایرانی را به بیراهه میبرد نه تنها نمیتواند چرخه اقتصاد کشور را بگرداند بلکه امنیت کشور را با هالهای از ابهام روبهرو میکند. درست است که فعالیتهای مستشاری ایران در عراق و سوریه تا حدودی توانسته است امنیت ایران در خارج نزدیک کشورمان را تامین کند اما آیا نامزدهایی که تشنه به قدرت رسیدن هستند تنها با اشاره کردن به این موضوع میتوانند تبیین درستی از مسائل امنیتی که به سیاستخارجی گره خورده است، داشته باشند؟
هیچ کس نمیتواند در وضعیت فعلی حاکم بر جهان ادعا کند که بدون به کار بستن دیپلماسی هوشمندانه و فعال میتوان به مقابله با تهدیدات بالقوه و بالفعل پرداخت. نکته مهمی که باید به آن اشاره شود، این است که امنیت ملی بر خلاف دیدگاه برخی از کاندیداها جناحی و حزبی نیست. به تعبیری دیگر هیچ کدام از دولت – ملتها امنیت و بقاء کشور خود را آلوده به رقابتهای حزبی نمیکنند یا اگر وارد چنین چالشی میشوند با سند و مدرک مستدل سخن میگویند.
در همین راستا متاسفانه شاهد هستیم که تعدادی از اتاقهای فکر، اندیشکدهها و پژوهشکدههای مجازی و غیرمجازی کشورمان که در زمینه رصد و بررسی رویدادهای بینالمللی ( اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و نظامی) اقدام به ثبت موسسه و ردیف بودجه از ارگانهای خاص کردهاند به جای تولید محتوای واقعی و مفید در جهت آگاهی رساندن و هدایت افکار عمومی، تمام هم و غم خود را برای رایآوری کاندیداهای مورد نظر خود به کار بستند. در اینجاست که بار کم کاری و عدم روشنگری آنها به سوژهای برای خطاب قرار دادن دولت کنونی میشود که در طول چهار سال گذشته این روال ادامه داشت.
فرجام سخن:
نادیده گرفتن امنیت ملی و تهدیدهایی که به صورت بالقوه و بالفعل آن را به چالش میکشد به انضمام جناحی برخورد کردن در قبال تحلیل و تفسیر آن بیشک یکی از چالشهایی است که همچنان ذهن مخاطبان را به خود مشغول کرده است. ساده اندیشی و نگاه سادهلوحانه به این تهدیدها از سوی برخی نامزدهایی که در طول سه مناظره گذشته قصد داشتند دولت را در این محور ناکارآمد جلوه بدهند امری است نابخشودنی. چراکه با نگاهی به وقایع رخ داده در پاکستان، افغانستان و به طور کلی آسیای مرکزی (پشت مرزهای شرقی ایران) و همچنین رصد تحولات جاری از گذشته تاکنون در غربآسیا (پشت مرزهای غربی کشورمان) نشان میدهد که اگرچه داخل ایران امنیت پایدار برقرار است اما اوضاع و احوال پیرامونی کشورمان چندان مناسب نیست و دشمنان منطقهای و فرامنطقهای علاوه بر طرحریزی سناریوهای خاص (خصوصاً در مورد بومیسازی تهدیدات و خیزش آن) همچنان به دنبال «خلق و توزیع بحران» علیه ایران هستند. از این جهت استقرار دولت مقتدر، عاقل و آشنا به ابعاد امنیتی و سیاسی تهدیدات جهانی به علاوه همگرایی حداکثری در تمامی سطوح و با همه دستگاهها و نهادها میتواند وضعیت شکننده پیرامونی را از تهدید به فرصت تبدیل کند. بدیهی است اگر دم زدن از حوزه تهدیدهای ملی و تحلیل واقعبینانه آن را به مثابه کُفر برشمردیم یا اینکه با عینک سادهانگاری و حزبی به آن نگاه کردیم، باید منتظر عواقب آن هم باشیم. چراکه سکوت برخی از نامزدها در دومین مناظره تلویزیونی که با محوریت مسائل سیاسی برگزار شد و تمامی آن با پاسخهای انحرافی به بیراهه کشیده شد و نهایتاً ذبح ناعادلانه برجام در رسانه ملی را رقم زد، به شرط پیروزی آنها؛ به چالشی جدی تبدیل خواهد شد که دیگر نمیتوان آن را با خندههای مصلحتی یا شلوغکاری جناحی به سر منزل مقصود رساند و در آنجاست که جدیترین ضعف آنها یعنی گونهشناسی تهدیدهای امنیت ملی رخ عیان میکند.