فراتر از پیوست!

ضرورت مطالعات اجتماعی در پروژه‌های شهری

    کد خبر :457858

شهر موجودیتی یکپارچه است، ولی شیوه سامان یافتن دانش در جهان امروز موجب شده است که هر رشته‌ای خود را متولی بخشی از شهر بداند و این چنین به تکه‌تکه شدن شهر دامن بزند.

تجربه من به عنوان یک پژوهشگر در حوزه شهر نیز موید این مسئله است. به عنوان مثال، من و همکارانم در پروژه‌ای در خصوص گردشگری محله‌های شهری ابعاد مختلف گردشگری، تاریخی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، معماری و شهرسازی را در یک محله مورد مطالعه قرار داده‌ایم. حال، چالش بزرگ ما پیوند این مطالعات با یکدیگر است. آنچه بر من در طی این تجربه کاری مسجل شده آن است که هر متخصصی بایستی بپذیرد که دانش‌اش در خصوص شهر بدون دانش متخصصان دیگر ناقص است و در عرصه واقعیت، پذیرش و تعهد نسبت به این نقصان آسان نیست. بخش زیادی از فرصت ما در حوزه پژوهش شهری صرف آن می‌شود که دیدگاه‌های برآمده از تخصص‌های مختلف را آن‌چنان با یکدیگر ترکیب کنیم که شهر را تکه‌تکه نبینیم و باید اعتراف کنم که همیشه هم موفق نبوده‌ایم. با این حال، اذعان این نکته مهم است که جامعه‌شناسی در جامعه ما سهم چندانی در پاره‌پاره ساختن موجودیت یکپارچه شهر نداشته است.

من جامعه‌شناسی می‌خوانم و در میان تخصص‌هایی که صحبت آن را کردم بیش از همه مجازم که در مورد جامعه‌شناسی صحبت کنم. در بدنه مدیریتی جامعه ما، جامعه‌شناسان نه نقش چندانی داشته‌اند و نه دارند. مطالعات جامعه‌شناسی پروژه‌های شهری محدود به مطالعه سن، جنس و سواد است و مطالعه مفاهیم اثرگذاری همچون اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، هویت اجتماعی و قس علی‌هذا اساساً در این پروژه‌ها محلی از اعراب ندارد. با این حال، چند سالی است که مطالعات اجتماعی در قالب پیوست اجتماعی-فرهنگی مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است. تأکیدی که چندان نمی‌توان آن را جدی گرفت.

ضرورت پیوست اجتماعی-فرهنگی پروژه‌ها ناشی از رویکردی است که درک عمیق مسائل اجتماعی و فرهنگی را راهکار موفقیت پروژه‌ها می‌داند. با این حال، پیوست اجتماعی-فرهنگی تا مرحله تحقق راه دشواری را پیش رو دارد. انجام این پروژه‌ها عمدتاً نیازمند مجموعه تخصص‌های علوم اجتماعی است، با این حال درصد زیادی از شرکت‌های مهندسی مشاور در تیم خود فاقد مشاوران متخصص در حوزه‌ علوم اجتماعی هستند. افزون بر این، بسیاری از مشاوران به لزوم بررسی عمیق ابعاد اجتماعی و فرهنگی پروژه‌ها اعتقادی ندارند. از سوی دیگر، تعهد به نتایج پیوست اجتماعی-فرهنگی در شرایط کنونی مدیریت شهری اگر غیرممکن نباشد حتماً و حتماً بسیار پیچیده و دشوار است؛ چراکه در این روند مدیریتی ابتدا پروژه‌ها تعریف می‌شوند و پس از شروع پروژه بخش مطالعات پیوست اجتماعی_فرهنگی نیز آغاز می‌شود. این روند به معنای آن است که اگر نتایج پیوست منفی باشد توقف پروژه ضروری است.

در نهایت، این گونه به نظر می‌رسد که نیاز است شیوه تعریف ضرورت مطالعات اجتماعی پروژه‌های شهری به نحوی انجام شود که مطالعات نه به عنوان یک پیوست بلکه به عنوان بخشی اصلی در پژوهش در نظر گرفته شود. در چنین شرایطی مطالعات اجتماعی همسنگ با مطالعات سایر تخصص‌ها پیش می‌رود و به دلیل برابری قدرت ایجاد شده امکان بیشتری برای ایجاد یک لنز واحد برای مشاهده و تحلیل شهر فراهم می‌کند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید