سینمای حاتمیکیا رئالیسم انتقادی است
استاد جامعهشناسی دانشگاه گفت: مستندهای آوینی رمانتیسم بود، اما سینمای حاتمیکیا رئالیسم انتقادی است و این رئالیسم انتقادی، تئوری سازی میکند.
نشست بررسی ۳۰ سال سینمای ابراهیم حاتمیکیا همزمان با شروع تولید بیستمین اثر سینمایی حاتمی کیا با حضور ابراهیم فیاض در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
فیاض در ابتدای این نشست گفت: آنچه که هنوز روشن نشده، جایگاه هنر در جامعه، ارتباطات و رسانههای ماست و تا روشن نشود، گیشرفتی رخ نخواهد داد و اگر چیزی هم باشد، فرمالیستی است.
وی در پاسخ به این پرسش امیررضا مافی (مجری کارشناس نشست) که آیا، چون سینما زاده غرب است، تعریف ما هم از زیباییشناسی در سینما غربی است؟ گفت:ای کاش کشور ما انقدر اعتماد به نفس داشت که اندیشمندان خود را قدر میشناخت. الان آقای حاتمیکیا هم چنین است. اما در پاسخ به شما باید بگویم با هنر یک کشور دیگر هم میتوانیم منطق زیباییشناختی خودمان را نشان دهیم.
این جامعهشناس اظهار داشت: سینما یک هنر، تکنولوژی و فرآیند ارتباطی است، اما شهید آوینی بیشتر در بعد تکنولوژیک آن درگیر شد. مستندهای آوینی رمانتیسم بود، اما سینمای حاتمیکیا رئالیسم انتقادی است. آوینی به وجود سبقه چپی که داشت، وجوه رمانتیک داشت؛ کلا چپها (مارکسیستها) بعد از بریدن، بلافاصله عرفانی میشدند، چون مارکسیست دارای عرفان الحادی بود.
این رزمنده دفاع مقدس افزود: متاسفانه سینمای آوینی در جنوب شکل گرفت، هیچ وقت در جبهه غرب شکل نگرفت. او دچار رمانتیسم بود و این اواخر، دچار رمانتیسم سیاه و سینمای آلفرد هیچکاکی بود.
فیاض درباره سینمای حاتمیکیا گفت: در «دیدهبان» حس جنگ را کاملا میتوان حس کرد، با اینکه در آن حس معنویت هم وجود دارد، اما واقعا رئالیسم است. حتی آوینی هم در «از کرخه تا راین» حاتمیکیا را کوبید، چون رئالیستی بود. رئالیسم انتقادی، تئوری سازی میکند.
این استاد دانشگاه گفت: فیلمهای حاتمیکیا، فلسفه و ادبیات و هنر دارد، به همین دلیل او فیلمساز مؤلف است. امثال کیارستمی زود خواهند مرد، چون فرزند زمانه خودشان بودند، اما امثال آوینی و حاتمیکیا زندهاند. حاتمیکیا به شدت در حال تاریخسازی است، اما خودش این را نمیداند و در این تاریخسازی به خودش هم رحم نمیکند. البته بالا و پایین هم دارد، چون نمودار فرهنگ سینوسی است.
فیاض تصریح کرد: من هیچ وقت از حاتمیکیا خلاص نشدم، چون اندیشهای خلق میکند و آدم داخلش میماند. اما دیگران چنین نیستند مثلا میرکریمی هم گمان میکردیم فیلسوف سینمای ایران خواهد شد، اما چنین نشد و فیلم آخرش را هم نرفتم ببینم!
این جامعهشناس گفت: فیلمهای حاتمیکیا بازتولید دفاع مقدس است و هیچ وقت در هیچ فیلمش از آن خارج نمیشود، اما همیشه نقد دارد و غالبا تراژدی جنگ را تولید میکند. مثلا در فیلم «چ»، خیلیها گفتند این چمران بازرگان است، یا عدهای چمرانی مثل چگوارا میخواستند، اما چمران واقعی همین بود که حاتمیکیا نشان داد.
وی درباره مبنای نقدهای حاتمیکیا را ایدئولوژی تولید خودش دانست و گفت: حاتمیکیا جهان پنداری را پیدا کرده و نه فقط ایدئولوژی و گفتار تولید میکند که حتی ایدئولوژی نقد هم تولید میکند، به همین خاطر خیلیها او را میزنند.