روایت مقصود فراستخواه از بحران کرونا: مسیر اداره کشور و رفتار سیاسی حاکمان ایراد دارد
دکتر مقصود فراستخواه، جامعه شناس و نویسنده برجسته کشورمان، میگوید: اگر مردم برای حل و گذر از مسایل و مشکلات همکاری نکنند هیچ یک از مسئولین کشورهای دنیا نمیتوانند موفق شوند. امروز که کشور با بحران کرونا رو به روست، هر یک با تغییر برنامه مسافرت و زندگی و رعایت قوانین بهداشتی و همچنین با رسیدگی به حل مسایل و مشکلات همسایگان و آشنایان باید تلاش کنیم زنجیره شیوع کرونا را قطع کنیم. در شرایط فعلی باید همگان یک صدا و مسئولیت پذیر باشیم و نسبت به برخی رفتارهای اجتماعی عدهای مانند عدم تغییر برنامه سفر و عدم انعطاف در شغل انتقاد کنیم، اما باید آن سوی را هم در نظر بگیریم و توجه داشته باشیم لازمه این تغییرات آن است که مردم نسبت به نظام سیاسی اعتماد داشته باشند. در شرایط فعلی نهادها و سازمانهای دولتی وظیفه دارند اعتماد جامعه را جلب و امکانات لازم را فراهم کنند تا پزشکان به درستی و بدون دغدغه کار خود را انجام دهند به عنوان مثال اقلام مورد نیاز بیمارستانها از جمله مواد ضدعفونی کننده، لباس و… به اندازه ضروری در دسترس باشد.
وی تأکید دارد که حکومت مسئول رفاه و عدالت اجتماعی و خدمات به جامعه است و اگر امکانات زیرساختی در جامعه وجود داشته باشد و مردم از طریق آنها بتوانند نیازهای روزمره خود را برآورده کنند و از نظر اقتصادی تحت فشار بسیار نباشند، حتماً روحیهای شاد خواهند داشت و کرونا ویروس به زودی مهار خواهد شد؛ البته بدانیم که پس از مهار شدن بحران کرونا، مشکلات آغاز میشود؛ پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی و سیاسی این مساله کم نخواهد بود و ما باید برای فعالیتهای جدی تر، حفظ جامعه و محافظت از آینده ایران در برابر این مخاطرات خود را آماده کنیم.
متن گفتگوی شفقنا با دکتر فراستخواه را میخوانید:
علی رغم تلاش ها، کشور در مواجهه با بیماری کرونا با وضعیتی دشوار رو به رو شده است. در پایان سال که بسیاری از مردم آن را زمان بهره برداری زحمات یکساله خود میدانستند، کاهش درآمدها و به نوعی توقف رفت و آمدها را شاهدیم؛ در وضعیت فعلی برای حفظ روحیه و امید، به مردم چه پیشنهاداتی دارید؟
معتقدم این نگاهی که خواهان است مرتب به مردم امید و روحیه دهد، از یک نگاه پدر سالار و نخبه گرا ناشی میشود که متأسفانه بر ما غلبه کرده است به عبارت دیگر این رویکرد پدر سالار به مردم به عنوان صغیر نگاه میکند و گویا کار نخبگان مدنی و اجتماعی به ویژه نخبگان حکومتی، مخالفان سیاسی حکومت و حتی روشنفکران این است که مرتب به مردم امید و روحیه دهند لذا در این فضاها گفتار درمانی، نصحیت کردن و روحیه دادن را آغاز میکنند. به نظرم این نگاه و رویکرد در شأن جامعه کنونی ایران نیست، چون جامعه از طریق افزایش تحصیلات، تشکیل گروههای جدید اجتماعی و ارتباطات اجتماعی بسیار تحول پیدا کرده و سطح آگاهی مردم افزایش یافته است. مردم ایران با رنج آشنا هستند و میدانند که چطور از پس مسایل و گرفتاریها برآیند؛ به خود روحیه میدهند و در این راستا شاهدیم که در شبکههای اجتماعی میان مردم طنز و مطالب فکاهی رد و بدل میشود البته بنده در متن این داستانها نیستم، ولی به عنوان یک محقق کنجکاو دقت و نمونه گیری و بررسی میکنم و دریافتم که مردم میخواهند زندگی کنند و همچنان به رغم رنج ها، دردها، مسایل و گرفتاریهایی که دارند، سعی میکنند زندگی را برای خود قابل تحمل کنند در نتیجه نیازی نیست به مردم روحیه دهیم، مردم خود سرشار از روحیه هستند. نخبگان سنتی و حاکم و حتی روشنفکران در دهههای گذشته مرتب از مردم روحیه گرفتند و متأُسفانه چه بسیار کسانی که یک ایدئولوژی رسمی را نمایندگی میکنند به مردم به عنوان صغیر نگاه کردند. در نتیجه تأکید من بر این است این نوع نگاه که به دنبال روحیه و امید بخشیدن به مردم هست و ظاهراً بسیار خوب و دلسوزانه است، اما باطنی منفی نسبت به جامعه دارد باید از بین برود.
این نکته که اشاره کردید درآمدهای مردم کاهش یافته دقیقاً درست است؛ غیر از کسانی که از طریق رانت ها، فرصتهای خاص و فساد سیستماتیک روزگار گذراندند و در فشار اقتصادی نبودند، پیش از کرونا و بر اثر تحریمها و تورم درآمد مردم به خصوص قشر پایین جامعه و حتی لایههای پایین طبقات متوسط نزدیک به نصف شد؛ با ورود ویروس کرونا آن هم در ماههای پایان سال، درآمدها بسیار کاهش یافت و مردم گرفتارتر شدند.
درست است که بسیاری از کشورها درگیر بحران کرونا شدند، اما سوال اینجاست که مردم این کشورها هم قبل از ورود کرونا به کشورشان مانند ایران درآمدی نصف داشتند؟! آیا کشوری وجود دارد که قبل از کرونا به اندازه ایران مصیبت دیده باشد؟! بنابراین در حال حاضر بهترین اقدام این است که مسئولین محاسبه ملی کنند و به واسطه شرایط دیروز از امروز عبرت بیاموزند که باید نحوه اداره کشور و طرز نگاه مسئولان به جامعه تغییر کند در غیر این صورت جامعه ایران باز هم لطمههای بسیار سختی خواهد خورد.
انواع و اقسام مناقشات و استرسهای اجتماعی وارد جامعه شده است، شما به عنوان روزنامه نگار و بنده به عنوان فعال دانشگاهی، محقق و فردی که در حوزههای عمومی علم کار میکند، وظیفه داریم پرسش کنیم که چرا باید سیاستهایی وجود داشته باشد که مردم تا این حد در مقابل یک اپیدمی شکننده باشند؟! اگر امکانات زیرساختی در جامعه وجود داشته باشد و مردم از طریق آنها بتوانند نیازهای روزمره خود را برآورده کنند و از نظر اقتصادی تحت فشار بسیار نباشند، حتماً روحیهای شاد خواهند داشت؛ روحیه و امید دادن با نصحیت و گفتار درمانی حاصل نمیشود.
همانطور که بیان کردید در این میان اقشار کم درآمد و آسیب پذیر بیش از دیگران در فشار قرار دارند، در شرایط فعلی ضروری است این گروهها تحت چه نوع حمایتها از سوی چه نهادها و سازمانهایی باشند؟
سوال بسیار مهمی است. حکومت مسئول رفاه و عدالت اجتماعی و خدمات به جامعه است. در دستگاههای حکومتی و سطوح میانی کسانی هستند که دلسوزانه کار میکنند و دلشان با جامعه است مانند پزشکان و پرستاران که این روزها برای حفظ جان مردم، از خود گذشته اند؛ مشکل اینجاست که بسیاری از سیاستها اشتباه است و چه بسیار مسیر اداره کشور و رفتار سیاسی حاکمان با جامعه ایراد دارد. در شرایط فعلی نهادها و سازمانهای دولتی وظیفه دارند اعتماد جامعه را جلب و امکانات لازم را فراهم کنند تا پزشکان به درستی و بدون دغدغه کار خود را انجام دهند به عنوان مثال اقلام مورد نیاز بیمارستانها از جمله مواد ضدعفونی کننده، لباس و… به اندازه ضروری در دسترس باشد، اما شاهد فساد در زنجیره توزیع هستیم. چرا باید در کشوری تا این حد فساد به وجود آمده باشد؟!
علاوه بر سازمانها و نهادهای دولتی، نهادهای اجتماعی و مدنی، NGOها و انواع و اقسام حرفهها و صنفها میتوانند در مسایل مختلف به جامعه کمک کنند، اما متأسفانه در طول دهههای گذشته با عملکرد خود این نهادهای اجتماعی را تضعیف ساختیم و من به عنوان یک محقق و با رعایت تمام مسئولیتهای اخلاقی، میگویم که در این دههها نه تنها فرصتی برای رشد نهادهای اجتماعی و سازمانهای مدنی، صنفی، حرفه ای، سمنی و مردم نهاد به وجود نیامده بلکه نگاه امنیتی و سیاسی به آنها شده است؛ اگرچه این نهادها و سازمانهای اجتماعی را مسلوب الاختیار کردیم و زمینه رشد آنها را فراهم نکردیم، اما این نهادها همچنان برای رفع مشکلات در حد توان خود در تلاش هستند به عنوان مثال کسانی هم در سیستمهای دولتی حضور دارند و هم در NGOها و سازمانهای مدنی مشغول فعالیت هستند.
قطعاً کنترل بحران کرونا در کشور به همکاری و همیاری مردم و مسئولین در عرصههای مختلف نیاز دارد، همکاری و همیاری مردم تا به امروز را چطور ارزیابی میکنید؟ برای اینکه شرایط به سمت کنترل بیشتر و در نهایت حل مساله پیش رود، ضروری است مردم چه نکاتی را رعایت کنند؟
اگر مردم برای حل و گذر از مسایل و مشکلات همکاری نکنند هیچ یک از مسئولین کشورهای دنیا نمیتوانند موفق شوند. امروز که کشور با بحران کرونا رو به روست، هر یک با تغییر برنامه مسافرت و زندگی و رعایت قوانین بهداشتی و همچنین با رسیدگی به حل مسایل و مشکلات همسایگان و آشنایان باید تلاش کنیم زنجیره شیوع کرونا را قطع کنیم. در شرایط فعلی باید همگان یک صدا و مسئولیت پذیر باشیم و نسبت به برخی رفتارهای اجتماعی عدهای مانند عدم تغییر برنامه سفر و عدم انعطاف در شغل انتقاد کنیم، اما باید آن سوی را هم در نظر بگیریم و توجه داشته باشیم لازمه این تغییرات آن است که مردم نسبت به نظام سیاسی اعتماد داشته باشند و به این اطمینان برسند آماری که داده میشود، عین واقعیت است. حال نظام سیاسی باید از خود بپرسد، مردمی که اعتماد آنان را در طول سالها سلب کردیم، امروز و در این شرایط تا چه حد میتوانند اعتماد و همکاری داشته باشند!
توجه داشته باشیم اگر برخی از مردم نسبت به تذکراتی که از سوی سیستم داده میشود، بی توجه هستند بیشتر ناشی از بی اعتمادی و وضعیت روحی و اجتماعی است که بر اثر سیاستهای اشتباه و فقدان شفافیت و پاسخگویی شکل گرفته و در نتیجه آن سرمایه اجتماعی فرسایش پیدا کرده و امروز متوجه میشویم که چقدر سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به حکومت مهم است. مردم برای اینکه به زودی یا در هفتهها و ماههای آتی بتوانند این مساله را کنترل کنند یک سلسله نکات فنی و حرفهای مربوط به بهداشت و سلامت خود و اطرافیانشان را رعایت میکنند و متوجه هستند که مساله جدی است، اما باز هم تأکیدم بر این است که اگر شکاف ملت و دولت وجود نداشت، مطمئناً امروز بهتر میتوانستیم از پس این مساله برآییم.
در میان همه نگرانیها و اضطراب ها، برخی فواید کرونا را توسعه همدلی اجتماعی میدانند، این امر چگونه حاصل میشود و به عبارت دیگر چگونه میتوان تهدید کرونا را به یک فرصت اجتماعی ماندگار تبدیل کرد؟
تاریخ ایران نشان داده هر بلایی از جمله سیل، زلزله، قحطی، خشکسالی و انواع و اقسام رنجهای اجتماعی که در کشور رخ میدهد، سبب شده مردم قدر یکدیگر را بیشتر بدانند و همبستگی اجتماعی میان آنان مستحکمتر شود. قطعاً بحران ویروس کرونا که این روزها درگیر آن هستیم هم همبستگی و وابستگی میان ملت ایران را بیش از گذشته کرده که نمونههای آن به خوبی قابل مشاهده است.
کرونا برای مردم و مسئولین چه درسهایی را به همراه داشت؟ ملت و دولت میتوانند برای زمانهای آینده، چه آموزههایی را از شرایط فعلی کشور با خود همراه کنند و از آن در زمینههای مختلف استفاده نمایند؟
معتقدم کرونا برای همه مردم درسهای اخلاقی به همراه دارد به عنوان مثال همگان متوجه شدیم که باید درخصوص الگوهای مصرف بیشتر تأمل کنیم و بدانیم مصرف بی رویه، چنگ انداختن به منابع طبیعت و رفتارهای غیر مسئولانه در این عرصه ممکن است موجب شود که در آینده طبیعت عکس العملی در برابر رفتارهای ما داشته باشد و باز هم شاهد مشکلات زیست بومی باشیم و حتی به بلایایی گرفتار شویم. درس دیگری که کرونا برای همگان داشت، این بود که قدر یکدیگر را بیشتر بدانیم.
سیاستگذاران از کرونا درس بگیرند که بدون مردم نمیتوانند بر کشور حکومت کنند.
اما به نظرم بیشترین درس کرونا برای حاکمان است. سیاستگذاران، مقامات و حکومت باید درس بگیرند که بدون مردم نمیتوانند بر کشور حکومت کنند. این کشور و جامعه انواع و اقسام فراز و نشیبها را تجربه کرده و برای اینکه پیش رود و در مقابل خطرات مصون بماند لازم است حاکمان با جامعه ارتباط داشته باشند و مطالبات اجتماعی را جدی بگیرند و اعتماد جامعه را جلب کنند. درس بزرگ دیگر کرونا برای حکومت این است که نهادهای مدنی و سازمانهای مردم نهاد را تقویت کنند و به آنان فرصت دهند سازماندهی اجتماعی را تقویت کنند. یکی از عوامل موفقیت چین با آن جمعیت بیشمار در مهار بیماری کرونا، همکاری، همبستگی و فعالیتهای داوطلبانه مردم بود. لازم است کشور ما نیز حداقل در فعالیتهای داوطلبانه اجتماعی فضاها را بازتر و NGOهای مستقل را تربیت کند.
درس دیگر کرونا برای مسئولین ضرورت تقویت نظرات کارشناسان است؛ در طول سالهای گذشته در کشورمان سیاست بر کارشناسی غلبه پیدا کرد و مسایل با ایدئولوژیها و کلیشههای محدود دولتی و حکومتی اداره میشد، امروز ضروری است سیاست، غلبهای بر نظام کارشناسی و اجتماعی نداشته باشد تا کارشناسان بتوانند نظر خود را بیان کنند و کشور براساس نتایج مستقل دانش تخصصی و دیدگاههای کارشناسانه اداره شود.
گروههای مختلف از جمله، روحانیون، دانشگاهیان و روشنفکران در حمایت و هدایت مردم و مسئولین در شرایط فعلی چه نقشهایی میتوانند ایفا کنند؟
در چنین شرایطی روحانیت مستقل میتواند نقش بسیار موثری داشته باشد، اما آن دسته از روحانیت به این دلیل که دولتی شده، از نفوذ خود در میان مردم کاسته است و شاید درسی که این گروه از روحانیت از این روزها و شرایط میتوانند بگیرند این است که هر چه مستقلتر شوند، نقش مردمی تری خواهند یافت.
دانشگاهیان و روشنفکران نیز مانند روحانیت میتوانند نقش مهمی ایفا کنند، اما این گروه هم به دلیل بیان مباحث کلی با زبانی غیرقابل فهم، نتوانستند با مردم ارتباط نزدیکی برقرار کنند. روشنفکر کافه نشین و دانشگاهی برج عاج نشینی که در دانشگاه تحقیق و تدریس میکند و در میان مردم حضور ندارد نمیتواند دردهای آنان را لمس کند. شاید دانشگاهیان و روشنفکران مستقلتر باشند، اما باید سخن گفتن با مردم را بیش از گذشته یاد بگیرند و وارد مسایل ریز زندگی کف جامعه شوند و برای بحرانها و پیامدهای آن راه حلهای کاربردی در اختیار مردم قرار دهند.
کرونا به امید حق و با همکاری جامعه، کمک مسئولین و تلاشها و فداکاریهای پرستاران، مددکاران، بهیاران، پزشکان، مدیران بیمارستانها و تولید کنندگان کالاهای پزشکی به زودی مهار خواهد شد؛ اما بدانیم که پس از مهار شدن بحران کرونا، مشکلات آغاز میشود؛ پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی و سیاسی این مساله کم نخواهد بود و ما باید برای فعالیتهای جدی تر، حفظ جامعه و محافظت از آینده ایران در برابر این مخاطرات خود را آماده کنیم.