روایتی از یک قرابت فرهنگی
میلوش دلیچ مترجم صرب کتاب «کوه مرا صدا زده» میگوید فرهنگ ایرانی و صربستانی به هم نزدیک هستند، اما به خاطر فاصله مکانی زیاد بین دو کشور ایران و صربستان، این حقیقت کمتر معلوم شده است.
کتاب «قصههای سبلان» نوشته محمدرضا بایرامی و با ترجمه «میلوش دلیچ» معلم و مترجم زبان فارسی که در رشته شرقشناسی مدرک کارشناسی ارشد دارد به شکل روانی و سلیس به زبان صربی ترجمه شده است.
دلیچ که بارها به ایران سفر کرده است، چندین سال سابقه تدریس زبان فارسی در دوره های آزاد زبان فارسی رایزنی فرهنگی کشورمان در بلگراد و دیگر شهرهای صربستان دارد.
به بهانه انجام و انتشار این ترجمه و واکاوی ریشههای ارتباط زبانی و ادبی میان ایران و صربستان با وی به گفتگو نشستیم که در ادامه از نگاه شما میگذرد.
لازم به ذکر است که برای انجام این مصاحبه آقای محسن سلیمانی رایزن فرهنگی ایران در بلگراد کمک شایانی رسانده است.
* به تازگی مطلع شدیم که مجموعه داستان به هم پیوسته «قصه های سبلان» را که در برگیرنده دو کتاب «کوه مرا صدا زد» و «بر لبه پرتگاه» میشود را ترجمه کردهاید. این رمان ادبیاتی روستایی دارد و مناسب سن نوجوانان است. از چرایی و علت انتخاب این اثر برای ترجمه بفرمایید و اینکه چه چیزی در کتاب بود که شما را برای ترجمه به خود جذب کرد؟
ادبیات ایرانی، هم کلاسیک هم معاصر، خیلی مشهور و غنی است. متاسفانه تا به حال به زبان صربی فقط حدود ۱۰ رمان ایرانی ترجمه شده است. آن رمانها هم از زبانهای دیگر، یعنی انگلیسی، آلمانی… به زبان صربی ترجمه شده است. آرزوی بزرگ من همیشه بود یک رمان ایرانی از زبان فارسی به زبان صربی ترجمه بشود.رایزن فرهنگی ایران در صربستان به من پیشنهاد داد مجموعه داستانهای پیوسته «قصه های سبلان» را که از دو کتاب کوه مرا صدا ز و بر لبه پرتگاه تشکیل شده است ترجمه کنم. نظر ایشان این بود که موضوع این کتاب برای خوانندهها در صربستان احتمالاً جالب است. از سوی دیگر سبک نویسندگی محمدرضا بایرامی هم ساده و روان و مناسب نوجوانان است. طرح داستانهای این نویسنده جذاب است و زندگی را در یک روستا در ایران تصویر کرده است. همه اینها من را مشتاق کرد تا این ترجمه را به انجام برسانم
* شما میان ادبیات نوجوانانه در ایران و آنچه برای این سن در صربستان منتشر میشود نزدیکی و شباهتی میبینید؟ چه چیزی این داستانها و آثاری مشابه با این را برای مخاطب کشور شما جذاب میکند؟
در صربستان تعداد کتابهایی که از زبان فارسی ترجمه شده زیاد نیست. رایزنی فرهنگی ایران در این چند سال چندین کتاب قصه معاصر، مثلاً از محمد جعفری، سید مهدی شجاعی و مهدی آذر یزدی را با همکاری مترجم صرب دیان سپاسویویچ «Dejan Spasojević» به زبان صربی منتشر کرده است. با این دست آثار مردم در صربستان کمی با ادبیات معاصر ایران آشنا شدند که البته این کافی نیست. از خواندن آن قصهها خوانندههای صربستان متوجه میشوند چقدر زندگی مردم، مخصوصاً مردم عادی در ایران با زندگی مردم عادی در صربستان شبیه است. همین مساله انگیزهای برای ترجمه این کتاب نیز بود و فکر میکنم مخاطب خوبی خواهد داشت.
* در کنار این مساله به باور شما چه مختصات فرهنگی جذابی در دو کشور وجود دارد که میتواند ادبیات آنها را به هم نزدیک و برای مردم هم قابل پذیرش کند؟
آشنایی مردم صربستان با ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی باعث فهم بیشتر تمدن ایران میشود. زبان فارسی و صربی همریشه هستند. جز آن، چون خاورمیانه و منطقه بالکان صدها سال تحت امپراطوری عثمانی بوده باعث پیوستگی فرهنگی بین مردم این مناطق شدهاست. آلان در زبان صربی حدود هزار کلمه فارسی وجود دارد. شباهتهای سنتهای باستانی ایرانی و صربی هم در منطفه ما زیاد دیده می شود. در ادبیات صربی نیز می شود عناصر فرهنگ ایرانی را پیدا کرد. واقعیت این است که فرهنگ ایرانی و صربی به هم نزدیک هستند، اما به خاطر این که فاصله مکانی زیادی بین دو کشور ایران و صربستان وجود دارد این حقیقت کم تر معلوم شده است.
* به باور شما سوغات ادبی صربستان برای ایران چه میتواند باشد؟
اگرچه صربستان کشور کوچکی است ادبیات صربی جایگاه متمایزی در جهان دارد.نویسنده ایوو آندریچ «Ivo Andrić» برنده جایزه نوبل در سراسر جهان مشهور است. رمان «پلی بر رودخانه درینا» به فارسی ترجمه شدهاست. در آثار او زندگی مردم در بوسنی، اعم از مسیحی و مسلمان و فرهنگ این کشور تصویر شده است. مشا سلیموویچ «Meša Selimović» از نویسندههای مشهور دیگر صربی است. کتاب او «درویش و مرگ» هم به فارسی ترجمه شدهاست. نویسندههایدیگر : میلوش تسرنیانسکی «Miloš Crnjanski»، دانیلو کیش «Danilo Kiš»، سلوبودان سلنیچ «Slobodan Selenić»، بوریسلاو پکیچ «Borislav Pekić»، میلوراد پاویچ «Milorad Pavić»… در صربستان (یوگسلاوی سابق) معروف هستند. آثار آنها به زبانهای مختلف ترجمه شدهاست. امیدوارم آثارشان به فارسی هم ترجمه بشود.
* مطلع هستم که سفرهای زیادی به ایران داشتهاید. از این رهگذر چه چیزی در ادبیات ایران شما را به خودش جذب کرده است؟
تا کنون چهار دفعه فرصت داشتم به ایران مسافرت کنم. در این سفرها در کلاسهای زبان و ادبیات فارسی با آثار کلاسیک و معاصر ایران آشنا شدم. شعر عرفانی، شاهکار نظم جهان همیشه برایم جالب و جذاب است و البته معترفم که ترجمه شعر فارسی یک چالش بزرگ برای همه مترجمان است.
* شما به عنوان فردی که مدتهاست سابقه تدریس زبان فارسی در صربستان را داشتهاید، چقدر بستر آموزش زبان فارسی در این کشور را فراهم میبینید و چقدر احساس علاقه به آن حس میکنید؟
رایزنی فرهنگی ایران در صربستان ۲۵ سال است که کلاسها زبان فارسی برگزار می کند. تعداد دانشجویان علاقهمند به زبان فارسی زیاد است. مردم صربستان علاقه زیادی دارند که با فرهنگهای سراسر جهان آشنا شوند. مراسم شب شعر فارسی، جشنواره فیلم ایرانی، نمایش کتاب های فارسی… دیدارگران(بازدید کنندگان) زیاد دارد. در بلگراد علاوه بر رایزنی فرهنگی، کلاسهای زبان فارسی هم با کمک بخش فرهنگی ایران در دانشگاه بلگراد و مدرسهها و دانشکدههای دیگر تشکیل میشود. حدود ۹۰ سال پیش رشته شرق شناسی در دانشگاه بلگرد بنیان گذاری شد. این اولین رشتهی شرق شناسی در یک دانشگاه در منطقه بالکان بود. یکی از کلاسها آن رشته کلاس ادبیات فارسی بود که الان بیش از سی سال است تعطیل شده است ولی دانشگاه می خواهد آن را بازگشایی کند.
* مطلع هستید که از ادبیات ایران چه کتابهایی به زبان کشور شما ترجمه شده است؟
از ادبیات کلاسیک آثاری چون رباعیات خیام، عطار: منطق الطیر، مثنوی مولانا، دیوان حافظ، بوستان سعدی. جالب اینکه ۱۵۰ سال پیش اولین کتاب شعر فارسی به زبان صربی منتشر شده است. از سوی دیگر از ادبیات معاصر ایران هم قصههای پروین اعتصامی، داستان راستان از مرتضی مطهری، یک کتاب از قصههای مهدی آذر یزدی و بیست داستان کوتاه از سید مهدی شجاعی به زبان صربی ترجمه شده است.
* در میان این آثار که نام بردید اسمی از شعر نبود. فکر میکنید در زمینه شعر هم بتوان گامهایی در مسیر ترجمه برداشت؟
شعر ایرانی مخصوصاً شعر عرفانی از زیباترین اشعار جهان است. زبان فارسی به خاطر ادبیات کلاسیک ایران یکی از زبانهای رسمی در امپراطوری عثمانی، یعنی سراسر خاورمیانه بود. آرزو دارم این گوهر را به خوانندهها در صربستان بیشتر معرفی کنم.