رمزگشایی از اقدام جدید آمریکا در ارتباط با امارات و بحرین/ آیا امارات به ستون اصلی سیاستهای آمریکا در خاورمیانه تبدیل خواهد شد؟
آمریکا از امارات و بحرین با عنوان شرکای استراتژیک کلیدی یاد کرده است. از سوی دیگر، اخیرا اسرائیل در حوزه فرماندهی مرکزی نیروهای نظامی آمریکا قرار گرفته است. ارتباط این دو موضوع چیست و شرکای استراتژیک کلیدی به چه معنا است؟
«بازتاب»؛ آرش صفار– کاخ سفید در آخرین روزهای دولت ترامپ، با صدور بیانیهای از دو کشور امارات و بحرین به عنوان «شرکای استراتژیک کلیدی» آمریکا نام برده است.
در این بیانیه ضمن اشاره به میزبانی این دو کشور خلیج فارس از نظامیان آمریکایی، بر «همکاریهای امنیتی استثنایی» میان واشنگتن، ابوظبی و منامه تأکید شده است.
عنوان «شرکای استراتژیک کلیدی»، تا پیش از این برای بیان نوع خاصی از روابط امنیتی-نظامی ایالات متحده و سایر کشورها به کار برده نشده و بیانیه کاخ سفید هم تعریفی از این عنوان ارائه نکرده است و بنابراین مشخص نیست که این عنوان صرفا به دلیل استقرار پایگاه ناوگان پنجم ایالات متحده در بحرین، پایگاه هوایی شیخ عیسی در این کشور و پایگاه هوایی ظفره در امارات به دو کشور تعلق گرفته است یا به معنی ارتقا یافتن همکاریهای نظامی و امنیتی است.
همچنین مشخص نیست که اگر عنوان «شرکای استراتژیک کلیدی»، صرفا بر اساس همکاریهای موجود به این کشورهای اطلاق شده است، چرا شامل کشورهایی نظیر عمان، قطر و کویت –که میزبان پایگاههای بسیار مهم آمریکا در منطقه هستند- نمیشود؟
اگرچه در سال 2012، دولت اوباما با ابتکار «مجمع همکاریهای استراتژیک»، در پی نهادینه کردن روابط امنیتی-نظامی آمریکا با شورای همکاری خلیج فارس بود، اما در مجموع روابط امنیتی-نظامی ایالات متحده با کشورهای خلیج فارس -به جز در مورد کویت- در قالب روابط دوجانبه معنا مییافت.
بعد از حمله آمریکا به عراق، «جرج بوش»، کویت را در سال 2004، در زمره کشورهای «متحد عمده غیر ناتو»، قرار داد. متحدان عمده غیر ناتو، اشاره به کشورهایی دارد که روابط استراتژیک با نیروهای مسلح ایالات متحده دارند، اما عضو سازمان «پیمان آتلانتیک شمالی» نیستند.
پرسش اصلی این است که نام بردن از امارات و بحرین به عنوان «شرکای استراتژیک کلیدی» به چه معنا است و چرا سایر متحدان منطقهای ایالات متحده را در بر نمیگیرد.
برای پاسخ به این پرسش باید به تغییری که اخیرا در جایگاه اسرائیل رخ داده است توجه کرد؛ در روزهای اخیر، پنتاگون با صدور بیانیهای اعلام کرد که از این پس اسرائیل، در حوزه فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) قرار میگیرد. تا پیش از این، اسرائیل در حوزه فرماندهی نیروهای نظامی آمریکا در اروپا (یوروکام) قرار داشت.
هنگامی که در سال 1983، «رونالد ریگان» دستور تشکیل سنتکام را صادر کرد، در میان کشورهای منطقه تحت پوشش این فرماندهی، تنها مصر روابط رسمی دیپلماتیک با اسرائیل داشت و سایر کشورهای این منطقه، نه تنها اسرائیل را به رسمیت نمیشناختند، بلکه بعضا خواستار نابودی آن بودند.
تصمیم اخیر پنتاگون برای قرار دادن اسرائیل در حوزه عملیاتی سنتکام، ارتباط مستقیم با قراردادهای صلح اخیر میان بکشورهای عرب منطقه و تلآویو دارد. قراردادهای ابراهیم میان اسرائیل و امارات، بحرین و سودان (مراکش در حوزه سنتکام قرار ندارد)، راه را برای همکاریهای نظامی-امنیتی اسرائیل با این کشورها هموار میکند و بنابراین گزینههای بیشتری را در اختیار سنتکام قرار میدهد.
در این شرایط، نام بردن از امارات و بحرین به عنوان شرکای استراتژیک کلیدی، احتمالا به معنی نقش کلیدی این دو کشور در استراتژیهای سنتکام خواهد بود؛ از سوی دیگر به نظر می رسد، این عنوان و این نقش احتمالی، امتیازی است که از سوی واشنگتن به ابوظبی و منامه -به پاس عادیسازی روابط با اسرائیل- داده شده است. به عبارت دیگر، وارد نشدن کشورهای عمان، قطر، عربستان و کویت به قراردادهای ابراهیم –علیرغم فشار آمریکا- سبب شده است که کاخ سفید، از این کشورها با عنوان شرکای استراتژیک کلیدی، یاد نکند.
اگرچه تعریفی از عنوان شرکای استراتژیک کلیدی ارائه نشده است، با فرض اینکه کاربرد عنوان شرکای استراتژیک کلیدی برای این کشورها منجر به ارتقای همکاریهای نظامی-امنیتی واشنگتن با ابوظبی و منامه میشود، چهار کشور دیگر شورای همکاری خلیج فارس به دلیل تن ندادن به فشارهای آمریکا برای عادیسازی روابط خود با اسرائیل، در جایگاه پایینتری در استراتژی منطقهای آمریکا قرار گرفتهاند.
با توجه به آنچه گفته شد، احتمال افزایش نقش امارات در سیاستهای خاورمیانهای آمریکا، دور از انتظار نیست و ممکن است این کشور، در کنار اسرائیل به ستون اصلی سیاستهای آمریکا در منطقه تبدیل شود؛ موضوعی که به هیچ عنوان برای عربستان قابل پذیرش نیست.