رشته «هنر انقلاب» در دانشگاه راهاندازی شود
وی در ادامه اظهاراتش افزود: اما آنچه كه مسلم است، رشتههایی مثل ادبیات و هنرهای تجسمی ممكن است. تاثیرات رسانهای و ژورنالیستی پر سروصدا نداشته باشند اما قطعا ماندگاریشان در تاریخ هنر و در بیان توانمندیهای ملتها و اقوام مختلف بیشتر است و به نوعی بنیان و پایههای تمدنها با رشتههایی مثل ادبیات و هنرهای تجسمی ساخته و شناخته میشوند. لذا در بررسی تاریخ فرهنگها روشن میشود كه بزرگان این عرصه بودند كه تاریخ تمدن را شكل دادند. در كشور ما هم بالطبع این مسئله وجود دارد لیكن در واقع هنرهای تجسمی آن گونه كه خودمان به عنوان هنرمند این عرصه انتظار داریم، آن جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده است و هنرهای تجسمی مخاطبان مرتبط آموزش یافته و خاص خودش را دارد (چنانكه در گالریها و نمایشگاهها شاهد هستیم)، در حد انتظار نیست.
این مدرس دانشگاه همچنین یادآور شد: به هر حال آنچه كه مسلم است، هنر انقلاب مخاطبان خاص خودش را دارد، یعنی ما وقتی آثاری در این زمینه از هنرمندان هنرهای تجسمی میبینیم و بازخوردهایش را در فضای مجازی و مطبوعات مشاهده میكنیم، به این نتیجه میرسیم كه هنر انقلاب مخاطبان خاص خودش را دارد و علاقهمندان به این عرصه از آن استقبال می كنند. به نظرم روند هنر انقلاب طی این 38 سال روند ثابتی داشته است، یعنی نه پیشرفت داشته و نه پسرفت كرده است.
وی خاطرنشان كرد: هنرهای تجسمی به طور مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار می كنند، اگرچه برخی نمادها در بعضی سبكها مانند سوررئالیسم و یا سمبولیسم با توجه به برداشت مخاطب تعبیر میشود، اما الزاما آنچه در ذهن هنرمند و یا مفهوم مورد نظر او بوده است، در ذهن مخاطب نخواهد بود. اما در كل هنرمندان هم با همین انگیزه كارشان را آغاز كردند و تا حدود زیادی هم موفق بودهاند ولی به لحاظ كمی، تعداد هنرمندان ما در عرصه هنرهای تجسمی نسبت به سایر رشتههای هنری كم است و در نتیجه آثار تولید شده فاخر هم به نسبت اندك است.
این هنرمند نقاش همچنین در پاسخ به اینكه چقدر توانستیم در ارائه هنر انقلاب و ادبیات ارزشی انقلاب اسلامی در قالب هنرهای تجسمی، خودمان را به دنیا معرفی كنیم، گفت: به اعتقاد من هنرمندان در این بخش تمام تلاششان را كردهاند تا خودشان و اثر هنری خود را از طرق مختلف به جهان معرفی كنند، به هر حال یكی از آرزوهای هر هنرمندی داشتن مخاطب برای آثارش است به ویژه مخاطبان جهانی، اما آنچه كه لازم بود هنرهای تجسمی را بیشتر معرفی كند، سازمانها، مراكز و نهادهایی هستند كه وظیفه معرفی و توسعه هنرهای تجسمی را بر عهده دارند كه به نظرم در این زمینه كمكاری كردهاند. اگر بناست هنر ما در جهان معرفی شود در حال حاضر این امر از مسئولیتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است كه در اغلب كشورها رایزنی فرهنگی دارد.
وی اظهار كرد: در حال حاضر دورانی را طی میكنیم كه دهههای پس از انقلاب است و یك سری ارزشها تغییر كرده است. درواقع رویكرد 40 ساله ما همان هنر معاصرمان است كه در كشور جاری و ساری است و می بایست ویژگیهای هویت فرهنگی معاصر را دارا باشد. یكی از مهمترین كارهایی كه میتوان برای معرفی هنر معاصر انجام داد این است كه همانند جشنواره فجر كه هرساله در كشورمان برگزار میكنیم، نمایشگاه وزینی با عنوان هنر جمهوری اسلامی ایران در كشورهای صاحب فرهنگ و علاقهمند به ایران و فرهنگمان برگزار كنیم و در این نمایشگاه از اساتید و هنرمندان برجسته دانشگاههای كشورهای مختلف استفاده كنیم. اما متاسفانه این اتفاق نمیافتد و هرسال به مناسبت دهه فجر در برخی كشورها نمایشگاهها و برنامههای ضعیف فرهنگی اجرا میشود كه در شأن هنر ایران نیست و اثرگزاری لازم را نیز ندارد. از طرفی چون امكانات لازم برای بیمه آثار و بستهبندی و ارسال آثار در اختیار ندارند، در نتیجه آثار دسته دوم و سوم از هنرمندان به نمایش میگذارند و بی سروصدا به این موضوع پایان میدهند كه این نحوه عملكرد اقدامی مناسب برای معرفی هنر ایران به جهان نیست.
طاهری در پایان بیان كرد: با این ترتیب چه انتظاری داریم تا هنرمان و به ویژه هنر انقلابمان را به دنیا معرفی كنیم؟ متاسفانه ما در دانشگاههایمان رشتهای با عنوان «هنر انقلاب» نداریم و به نظرم این امر یكی از ضروریات بوده و لازم است یك مدرسه عالی «هنر انقلاب» راه اندازی و تأسیس شود.
وی تاكید كرد: نگرانی خاص من از این است كه از عهده مسئولیت خود به خوبی برنیاییم و ما كه می بایست تداوم بخش فرهنگ ایران به آیندگان بوده و پاسخگوی نسلهای بعدیمان باشیم، از هویتبخشی به هنر معاصر غافل شویم. تأسفبار این است كه هنر جمهوری اسلامی فاقد هویت مشخصی است كه تاریخ هنر ایران در آینده بتواند به آن استناد كند.