تجربه های متضاد دوحه و خطر «عدم عبور از خط پایان»
به گزارش اقتصادنیوز، در پایان ماه ژوئن، دوحه میزبان آخرین دور مذاکرات برای احیای توافق هسته ای بین اتحادیه اروپا، ایالات متحده و ایران بود. طرفین با ارزیابی های بسیار متفاوتی از این رویداد به خانه بازگشتند. پس از دو روز گفتوگو، جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، پس از گذشت یک سال مذاکره، درباره خطر «عدم عبور از خط پایان» هشدار داد. رابرت مالی، نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران تا آنجا پیش رفت که گفت که این گفتگوها «وقت تلف کردن» بود. با این حال ایران رویکرد مثبت تری داشت. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی تاکید کرد که ایران «مصمم است تا رسیدن به توافقی واقع بینانه به مذاکره ادامه دهد».
تجربههای متضاد طرفین از دوحه ناشی از نحوه درک آنها از محیط ژئوپلیتیک گستردهتر است که مذاکرات توافق هستهای در آن جریان دارد، محدودیتها ومحذوریت های داخلی هرکدام و میزان درک آنها از مجموع هر دو متغیر برای ایجاد زمینه برای بازی بهتر است.
دست بالای ایران
بررسی دقیق استدلالها و اظهارات طرفها در چند هفته گذشته، بهویژه پس از مذاکرات دوحه، این فرضیه را به وجود میآورد که رهبران ایران موقعیت خود را دست بالا میدانند زیرا غرب بیش از تهران به توافق نیاز دارد. از این رو، ایران احساس می کند این امکان را دارد که امتیازاتی فراتر از نسخه اصلی توافق هسته ای بخواهد.
این دیدگاه مبتنی بر دو اعتقاد اصلی است. در ابتدا، دامنه و مخاطرات جنگ در اوکراین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا را برای اجتناب از درگیری دیگری (مثلاً با ایران) که می تواند به راحتی به یک جنگ منطقه ای متعارف تبدیل شود، مشتاق تر می کند. (با چشم پوشی موقت از خطر یک مسابقه تسلیحات هسته ای در سراسر خاورمیانه).
علاوه بر این، تهران خود را به عنوان جایگزین نفت و گاز روسیه برای اروپا می بیند. به عبارت دیگر، بروکسل خواهان دسترسی سریع به منابع عظیم نفت و گاز ایران خواهد بود. محمد مرندی، مشاور تیم مذاکرهکننده ایران نیز با تکرار چنین عقایدی گفت: آمریکاییها و اروپاییها به دلیل کرونا و بحرانی که در اوکراین ایجاد کردند تحت فشار زیادی هستند و باید با ایران به توافق برسند». او معتقد است: «اگر تصمیم گیری فقط در اختیار اروپایی ها بود، قطعاً توافق حاصل می شد».
در نتیجه چنین رویکردی، تهران بر تضمین عدم خروج آمریکا از توافق هستهای و حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی (FTO) تاکید کرده است. در مجموع، ایران بر این باور است که با کمی صبر در نهایت می تواند به واسطه جنگ و بحران انرژی در اتحادیه اروپا به نقطه امتیازگیری برسد. این مسئله به توضیح ارزیابی مثبت تهران از مذاکرات دوحه و تمایل این کشور برای ادامه مذاکرات کمک می کند، چرا که حس می کند با گذشت زمان، توافق بهتری در راه است. در همین حال، این کشور همچنان در حال توسعه برنامه اتمی خود و تبدیل به یک کشور آستانه هسته ای است.
با این حال، به نظر می رسد ارزیابی ایران بر اساس چند فرض نامطمئن بنا شده است. اول، جالب است که تهران پس از سال ها انتقاد از بروکسل با عنوان نداشتن قدرت کافی و دست نشانده آمریکا، اکنون فکر می کند که اتحادیه اروپا دارای نفوذ دیپلماتیک کافی برای رساندن ایالات متحده به موقعیت خود است و چنین چیزی بعید است. همچنین این دیدگاه، رویکرد انتقادی چندین کشور عضو اتحادیه اروپا نسبت به ایران را دست کم می گیرد. دوم، شعله کشیدن جنگ در خاورمیانه برای ایران خطرناک تر از اتحادیه اروپا است. اگر ایران اسرائیل را تهدید کند، احتمالاً ایالات متحده به کمک تل آویو خواهد آمد، در حالی که اتحادیه اروپا تنها کنار خواهد نشست. در مجموع، بعید است که خطر درگیری متعارف در خاورمیانه در بروکسل چندان گران باشد.
عدم تمایل بایدن به پرداخت هزینه سیاسی گزاف
با نگاه به واشنگتن، در سال گذشته کاملاً روشن شد که دولت بایدن مایل نیست سرمایه سیاسی قابل توجهی را برای احیای توافق هسته ای صرف کند. به هر حال، مسئله سپاه در ابتدا بسیار غیرعادی بود و میشد آن را با یک دستور اجرایی لغو کرد. اما به جای انجام این کار، دولت اجازه داد که این موضوع به نماد و ابزار چانه زنی برای پرداختن به فعالیت های منطقه ای ایران تبدیل شود.
این مسئله فراتر از محتوای توافق هستهای اصلی است و همیشه در تهران یک امر غیرسازنده به حساب آمده است. با این وجود، واشنگتن ترجیح می دهد مذاکرات را نیز ادامه دهد تا بتواند فعلا بر روسیه و چین تمرکز کند و در همین حال، شروع به ترویج ائتلاف دفاعی اسرائیل-خلیج-آمریکا کرده است -اتحادی علیه ایران از طریق یک تضمین چندجانبه.
آماده برای درگیری
به طور خلاصه، طرفهای کلیدی توافق درباره توافق و صلح صحبت میکنند، اما به نظر می رسد که برای درگیری آماده میشوند. عامل اصلی که این ماجرا را فروکش می دهد این است که جنگ گسترده و آشکار در خاورمیانه به نفع هیچ کس نیست -البته به جز اسرائیل. اما این رژیم هم بدون حمایت آشکار ایالات متحده، نمیتواند قاطعانه عمل کند و حمایت آشکار مسلماً جنگی آشکار با نتایج نامشخص و تسریع بیشتر برنامه هستهای ایران را در پی دارد.
یک سناریوی غیررسمی بدون توافق
در نتیجه، ما وارد یک سناریوی غیررسمی بدون توافق شدهایم، مگر اینکه یک امتیاز بزرگ -که نزدیک به یک معجزه است – به زودی اتفاق بیفتد. اما این برای طرفین راحت خواهد بود که حداقل تا بعد از انتخابات میان دوره ای ایالات متحده به گفتگو ادامه دهند. هدف از این «مذاکره برای مذاکره» این است که این تصور را که توافق همچنان ممکن است را زنده نگه دارد. این امر نیاز واشنگتن به بررسی حمایت از اقدام نظامی مستقیم اسرائیل را از بین می برد، از شکست وعده بزرگ جو بایدن جلوگیری می کند و به ایران اجازه می دهد تا به کار بر روی برنامه هسته ای خود ادامه دهد. بدین ترتیب، مذاکرات مطابق با علایق قهرمانان داستان ادامه پیدا می کند.
فراتر از شکست، درگیری مداوم سطح پایین در سراسر سوریه، عراق و کشورهای خلیج فارس محتمل است. در چنین آینده ای، ایران احتمالا به یک کشور آستانه هسته ای تبدیل می شود که اساساً اقدام نظامی مستقیم اسرائیل علیه خود را محدود خواهد کرد و هر دو طرف به جنگ در سایه خود ادامه خواهند داد تا زمانی که پنجره ای باز شود.
در همین حال، ایران اقتصاد خود را به سمت شرق سوق خواهد داد، زیرا در شرایطی که کشورهای غیرغربی تمایل بیشتری به اجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران در پی جنگ اوکراین ندارند، تهران آزادی عمل بیشتری به دست میآورد. کریدورهای تجاری جدید -برای مثال بین روسیه، قفقاز، ایران و هند- در حال ظهور هستند. حتی اگر چنین چرخشی به سمت شرق مانع از بهره مندی ایران از مزایای دسترسی به بازارها، سرمایه و فناوری غربی شود، ممکن است برای حفظ یک اقتصاد مقاومتی نسبتاً پایدار کافی باشد. از نظر سیاسی، حمایت روسیه و چین از عضویت ایران در بریکس و عضویت اخیر تهران در سازمان همکاری شانگهای در همین راستا است.
ترکیب خروج آمریکا از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸ و بازی ایران در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ به قیمت هزینه های گزاف اقتصادی-اجتماعی، به نمونهای تبدیل میشود که چگونه میتوان مذاکرات دو دههای و تحریمهارا خنثی کرد. این مسئله نتایج بغرنجی چون تنشهای منطقهای دائمی، آغاز رقابت هسته ای در خاورمیانه و دخالت مستمر ایالات متحده در منطقه را به همراه خواهد داشت. در حال حاضر به نظر می رسد که هیچ راه حل سریعی برای این واقعیت نوظهور وجود ندارد.