راهکارهای مقابله چابکتر با شرایط تحریمی
کسب و کارهای دانشبنیان در شرایط تحریمی میتوانند با سرعت و ضریب موفقیت بیشتری نسبت به بومیسازی فناوریهای ممنوعه اقدام نموده و نیازهای صنایع را برآورده کند.
موضوع کسب و کارهای نوین ظرف سالهای گذشته از جمله فعالیتهای اقتصادی بودهاند که توانستهاند از رشد و توسعه نسبتا مناسبی همپای سایر کشورهای دنیا در ایران برخوردار باشند. بر این اساس، محمد سعید حیدری، کارشناس حوزه کسب و کارهای نوین در یادداشتی برای مهر نوشت: چند سال پیش از زبان یکی از مدیران ایرانی شاغل در یکی از شعب اروپایی گروه مشاوران بوستون (یکی از بزرگترین شرکتهای مشاوره مدیریت جهان) شنیدم که در یکی از همایشهای این گروه این موضوع مطرح شده است که در دنیای امروز این یک الزام است که همه شرکتهای بزرگ حتما یک IT venture داشته باشند، منظور از این عبارت، سرمایهگذاری خطرپذیر در حوزه IT و ایجاد استارتآپ و شبه استارتآپهایی در این حوزه و مرتبط با نیازهای خود است.
امروز در لیست بزرگترین و ارزشمندترین شرکتهای جهان، شرکتهای دانشمحور به ویژه در حوزه فناوری اطلاعات با اقتدار در صدر لیست قرار دارند، اما ابعاد ماجرا بزرگتر از این حرفهاست، در این لیست بلندبالا به سایر شرکتها که به ظاهر در عرصههای سنتی (نظیر تولید نوشابه، فست فود و…) فعال هستند نگاه کنیم و در نحوه عملکرد آنها عمیقتر شویم، مشاهده خواهیم کرد که چگونه فناوری، کل فرآیندهای کاری آنها را متحول کرده و چگونه این شرکتها با قدرت در حوزههای دانشبنیان و شرکتهای نوپای فناوری محور سرمایهگذاری میکنند.
در سطح کلانتر با توجه به نفوذ فناوری در همه حوزهها (و نه فقط IT) میتوان گفت (با الهام از پیشنهاد گروه مشاوران بوستون) امروزه لازم است که همه شرکتها یک Tech venture و یک هسته سرمایهگذاری جسورانه در حوزههای مرتبط با فناوریهای روز داشته باشند تا از دل آن استارتآپهایی جهت پاسخگویی به نیازهای شرکت با ابزار فناوری پدید آید.
چرا باید به سمت سرمایهگذاری استارتآپی رفت؟
الف) پیشرفتهای فناوری امروز به حدی است که هر لحظه امکان دارد یک کارآفرین ناشناخته با یک فناوری نوظهور تبدیل به رقیب شرکتها و فراتر از آن تبدیل به رقیب کسبو کارهای سنتی شود و طومار زندگی شرکتهای بزرگ و کهنسال و حتی یک کسب و کار قدیمی را در هم بپیچد. زمانی که یک کسبو کار یا بهتر بگوییم یک مدل کسب و کار (business model) از رده خارج میشود، شرکتهایی که بر بستر آن مدل کار میکنند، لاجرم یا باید خود را وفق دهند یا کوچک/نابود شوند، که معمولا حالت دوم بیشتر رخ میدهد.
ب) عصر فناوری، عصر فرصتهای بیشمار و حتی ناشناخته است؛ سرمایهگذاری در یک استارتآپ مانند سرمایهگذاری در یک زمین بیارزش اما دارای پتانسیل وجود معدن طلا است، سرمایهگذاریهای استارتآپی عموما کمحجم هستند، اما سودهای بالقوه آن میتواند ارقام نامحدودی به خود بگیرد. در واقع تجارب دهههای اخیر بخوبی نشان میدهد که لازم نیست شرکتی برای رفتن به سمت این حوزه سرمایهگذاری، از جانب رقبا احساس خطر کند، مزیتهای بالقوه موجود خود میتواند به تنهایی مشوق کافی برای سرمایهگذاری در شرکتهای استارتآپی و ایدههای جسورانه باشد.
پ) طی سالهای گذشته موج شتابان رشد سرمایهگذاری جسورانه و تاسیس تعداد بیشماری شرکتهای نوپا و خطرپذیر در سطح جهان باعث شده در محیطهای آکادمیک و غیرآکادمیک دانش تئوریک و تجربی بسیار قوی در حوزه مدیریت این نوع کسبو کارها، با هدف بیشینه کردن شانس موفقیت و بازده اقتصادی و کاهش ریسکها ایجاد شود. به صورت مشخص ذیل دانش سرمایهگذاریهای جایگزین (alternative investment) اصول سرمایهگذاری و مدیریت اقتصادی و حقوقی سرمایهگذاریهای نوپا و خطرپذیر به خوبی توسعه یافته است و مفاهیم مربوطه به راحتی از طریق یک جستجوی ساده قابل دسترس است.
ت) سرمایهگذاری خطرپذیر و تشکیل استارتآپهای دانش بنیان ابزاری است برای تحقق مفهوم کارآفرینی درون سازمانی (Intrepreneurship) که در نقطه مقابل مفهوم سنتی کارآفرینی (entrepreneurship) به عنوان یک فعالیت مستقل قرار میگیرد. در ارتباط با نیروهای توانمند و نخبه در شرکتهای بزرگ یک مثل معروف مدیریت وجود دارد: use them or lose them یا از آنها استفاده بکن یا از دست میروند، گاهی موقع در چارچوبهای خشک و بعضا گریزناپزیر شرکتهای بزرگ و بالغ، نیروهای نخبه و صاحب فکر قادر به حرکت نبوده و کارفرمایان نیز بدرستی نمیتوانند از توانمندی آنها بهره بگیرند و همین عاملی جهت استعفا و خروج این سرمایهها از شرکت میشوند، کارآفرینی درون سازمانی پاسخی برای رفع این مشکل است و امروزه میتوان این مفهوم را در قالب تأسیس و مدیریت شرکتهای نوپا در ارتباط با شرکت اصلی محقق نمود.
مقابله چابکتر با شرایط تحریمی
ث) مقابله چابکتر با شرایط تحریمی: استارتآپهای دانشبنیان متشکل از جوانان خلاق و تحصیلکرده با انعطاف و چابکی ذاتی که در آن نهفته است میتواند با سرعت و ضریب موفقیت بیشتری نسبت به بومیسازی فناوریهای ممنوعه اقدام نموده و نیازهای صنایع را برآورده کند. شرکتهای نوپای کوچکی که حول یک مسئله و موضوع مشخص شکل گرفتهاند و هر فرد بصورت مستقیم نقش خود در حل مشکلات را میبینید (مانند شرکتها و سازمانهای بزرگ نقش و اثر افراد محو نمیشود) باعث میگردد تا در بالاترین حد ممکن پتانسیلها هر یک از اعضای شرکت شکوفا شود.
در مجموع، با عنایت به موارد پیشگفته و با توجه به فرصتهای بالقوهای که در این حوزه وجود دارد، کاملا منطقی است که شرکتهای بزرگ بیش از پیش به سرمایهگذاری در این حوزه روی آورده و شروع به ایجاد یا خرید/سرمایهگذاری در استارتآپهای موجود نمایند، شاید یکی از این استارتآپها بتواند مسیر آینده شرکت مزبور و حتی صنعتی که در آن فعال است را تغییر دهد.
البته پیشنهاد ما به شرکتهای بزرگ حضور مستقیم نیست، بلکه غیرمستقیم و از طریق صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، شتابدهندههای تخصصی فعال در این عرصه و… است. مانند هر نوع سرمایهگذاری پرریسک دیگری رعایت نمودن اصل تنوع و قرارندادن همه تخممرغها در یک سبد الزامی است، اما نحوه اجرای اصل مذکور در این حوزه متفاوت از سایر حوزهها بوده و صرفا سرمایهگذاری تصادفی در چند استارتآپ باعث تنوعسازی و کاهش ریسک نمیشود. علاوه بر این شیوه مدیریت شرکتهای نوپا متفاوت از شرکتهای سنتی و بالغ بوده و مجموعه مدیریتی خاص خود را طلب میکند.
جهت افزایش انعطافعمل و همچنین ویژهسازی (tailor made) سرمایهگذاریهای انجام شده با نیازهای شرکت، به جای مراجعه به صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر موجود، چند شرکت بزرگ (فعال در یک صنعت و یا در چند صنعت مرتبط) با یکدیگر میتوانند یک صندوق سرمایهگذاری جسورانه تشکیل دهند که در ذیل آن و با کمک سرمایه تزریق شده به این صندوق در استارتآپها و شرکتهای نوپای مرتبط با کسبو کارشان سرمایهگذاری کرده تا آنها را در جهت رفع چالشهای پیشرو و یا خلق راهکارهای جدید درآمدزایی و یا کاهش هزینهها کمک کنند.