راز موفقیت خندوانه
چهار فصل از عمر خندوانه گذشته و سه سال از پخش اولین قسمت آن. این برنامه در هر فصل با همان چهره همیشگی اما رنگ و لعاب تازه و بدیع ظاهر شده است؛ گاهی این چهرهآرایی به دل مخاطب نشسته و گاهی هم نه! خندوانه از مسیر موفقیتها و شکستهای متعدد عبور کرده و اوج و فرودهای زیادی داشته اما تا امروز مخاطبش را از دست نداده است؛ هنوز هم مردم خندوانه میبینند و همچنان این برنامه میتواند جریانساز باشد و اتفاقات مهمی را رقم بزند.
همین اواخر این برنامه فرصتی فراهم کرد که چند جوان گمنام به چنان محبوبیتی برسند که در برج میلاد برای اجرای استندآپ کمدی، بلیتفروشی کنند و البته نمیتوان استقبال بینظیر مخاطبان در اختتامیه خندانندهشو را نادیده گرفت که با حضور بیش از 1300 نفر شرکتکننده برگزار شد.
خندوانه از ابتدای پیدایش تا به امروز در اتفاقی بینظیر و کمسابقه در ایجاد کمپینهای اجتماعی که نتایج و دستاوردهای بینظیری را هم با خود به ارمغان آورده، نقش اصلی و محوری داشته است. به تعبیر بهتر، این برنامه نقش محرک و مولد انگیزه را در ایجاد کنشهای اجتماعی بازی کرده است؛ ایجاد پویشهای مردمی همچون «قطره قطره» با هدف صرفهجویی در مصرف آب و برگزاری مسابقه کتابخوانی به منظور ترویج مطالعه در سطح جامعه فقط دو نمونه از اقدامات موثر اجتماعی این برنامه پرمخاطب شبکه نسیم بهشمار میرود.
چه ویژگی یا ویژگیهایی سبب شده، خندوانه با همه ایدههای موفق یا شکستخورده همچنان پربیننده بماند؟ این سوالی است که کارشناسان و منتقدان به آن پاسخ دادهاند.
تغییر مسیرهای بموقع
منوچهر اکبرلو
منتقد و مجری تلویزیون
عوامل متعددی باعث شده خندوانه در طول چهار فصل به تکرار و ملال دچار نشود. اول این که تداوم و استمرار یک برنامه به احساس همنشینی و همراهی مخاطب با مجری و آیتمهای آن میانجامد. دوم این که اجرای رامبد جوان، ادبیات، رفتار و نوع تعاملش با مهمانان و شرکتکنندگان در برنامه غیررسمی است و در نوع خودش، بدیع و خلاقانه محسوب میشود. شادی و نشاط و فرح این برنامه، دلیل دیگری است که باید آن را در نظر داشت؛ خندوانه میتواند با جدیترین موضوعات هم مفرح برخورد کند. سهم موسیقی متفاوت برنامه حتی در مقایسه با برنامههای شاد و طنز دیگر از جمله عواملی است که نمیتوان تاثیرش را نادیده گرفت و در همین راستا باید به استندآپ کمدی اشاره کرد که اولین بار با این برنامه در تلویزیون ایران معرفی شد و رواج پیدا کرد. تغییر مسیر و اجرای ایدههای تازه در هر بزنگاه، شاید مهمترین دلیل موفقیت برنامه خندوانه باشد. بعد از حذف جنابخان نه نیما توانست جای او را پر کند و نه چهار عروسک بعدی، اما ایدهپردازی در این برنامه متوقف نشد. هر برنامهای برای ماندن در اوج باید بتواند توقع مخاطبانش را برآورده کند؛ این روحیه در سازندگان خندوانه وجود داشته و مدیران تلویزیون با پرهیز از محافظهکاریهای رایج به توانایی سازندگان این برنامه اعتماد کردند و با این حمایت، زمینهای فراهم کردند که نمونهای از یک برنامه متفاوت تلویزیونی را شاهد باشیم.
سیال و متنوع
دکتر امیرحسن ندایی
مدرس تلویزیون و کارگردان
برنامه خندوانه در مقایسه با برنامههای مشابه مانند دورهمی، جلوتر و موفقتر است چون تنوع ساختاری و اتاق فکر دارد. در هر فصل یا هر بار که به سکون یا تکرار نزدیک شده، ایدهای تازه پیاده کرده و همین باعث شده به ورطه تکرار نیفتد و از مخاطب تهی نشود.
مسابقه خندانندهشو، لب آهنگ و ادابازی از جمله ایدههایی است که در دورههای مختلف توانسته مخاطبان را با این برنامه همراه کند. سازندگان و طراحان خندوانه حتی از حضور اسپانسر در این برنامه استفادهای جذاب کردهاند و مسابقهای تدارک دیدهاند که برای شرکتکنندگان و حتی تماشاگران هیجانانگیز است. مهمترین ویژگی خندوانه این است که محافظهکاری برنامههای دیگر را ندارد و سازندگانش اهل خطر کردن هستند. وقتی جنابخان رفت، خیلیها گفتند کار خندوانه تمام شد، اما این اتفاق نیفتاد. اتاق فکر این برنامه چند ایده دیگر تدارک دید که همه آنها هم موفق نبود، اما این برنامه به پشتوانه اتاق فکرش هرگز گرفتار سکون نشده و سیال و پویا به کارش ادامه داده است.
تمام مولفههای یک تاک شو
کیوان کثیریان
منتقد و روزنامهنگار
موفقیت خندوانه به وفاداری آن به اصول و مولفههای تاکشوهای تلویزیونی ارتباط دارد. این نوع برنامه تلویزیونی حداقل دو مولفه مهم دارد؛ یکی محتوای جذاب و دیگری اجرای خاص و متفاوت.
همین ویژگی را در تاکشوهای موفق خارجی و البته دیگر تاکشوهای موفق ایرانی مثل نود و دورهمی هم شاهدیم. برنامه نود بدون فوتبال یا بدون عادل فردوسیپور دیگر نود نیست و خندوانه بدون رامبد یا به دور از شادی و نشاط.
محتوای شوخ و شاد برنامه خندوانه، دعوت به رهایی و فراغت از مشکلات و مسائل زندگی، ساختارشکنی و نوگرایی در نوع مواجهه با مسائل در برنامه خندوانه مزید بر علت شده تا مخاطب از تماشای آن لذت ببرد. مردم ما نیاز به شادی و نشاط دارند و خندوانه برخلاف دیدگاههای اشتباهی که درباره همسنگی خندیدن و سبک شدن وجود دارد، مردم را به خنده دعوت کرده است. رامبد جوان هم به عنوان مجری در این برنامه خارج از چارچوبهای همیشگی کهنه و تکراری ظاهر شده است.
امیدوارم این برنامه تداوم داشته باشد و تناسب شکل گرفته در آن با عوض شدن مجری یا تغییرات اینچنینی از بین نرود.
تداوم و عادت
دکتر مازیار معاونی
منتقد
چند مولفه را برای اقبال نسبی و نه تام و تمام برنامه خندوانه میتوان شناسایی کرد که تداوم و استمرار، یکی از آنهاست. برنامههایی که به لحاظ کیفی بالاتر از استاندارد است در صورت تداوم و تکرار میتواند در مخاطب عادت ایجاد کند.
یکی از بهترین نمونهها در این زمینه برنامه نود است که طی 18 سال با همه اوج و فرودها تداوم داشته و به مجری و سازنده این برنامه اعتماد شده است. نتیجه این تداوم، بعلاوه کیفیت خود برنامه باعث شده، نود مخاطب ثابت و همیشگی پیدا کند.
در عوض به عنوان نمونه نقض میتوان به برنامه سینمایی هفت اشاره کرد که تا امروز سه بار ایدهپردازان و سازندگانش عوض شدهاند.
خلاقیت و خطرپذیری رامبد جوان که کارنامهاش نشان میدهد، اهل سکون و تکرار نیست و ایدههای تازه و طراحی انواع مسابقه از دیگر مولفههای موفقیت خندوانه محسوب میشود. وقتی جنابخان از برنامه رفت، میتوانست دچار سکون شود،اما خندوانه برای بازپسگیری مخاطبانش تلاش کرد و ایدههای متعددی به اجرا گذاشت که میتوانست مخاطرهآمیز باشند، اما هم سازندگان این برنامه و هم مدیران تلویزیون در اینباره خطر کردند و به نتیجه هم رسیدند.
خوشبختانه یا متاسفانه، برنامه خندوانه هیچ وقت رقیب جدی و مستمر نداشته است. شاید بتوان بین خندوانه و دورهمی شباهتهای محتوایی پیدا کرد، اما تفاوتهای ساختاری قابل توجه هم دارند. این مساله هم در جذب مخاطبان بیشتر به این برنامه بیتاثیر نبوده و در نهایت موضوع و مضمون این برنامه است که برای آن جایگاه ویژهای تعریف کرده است؛ خندوانه اگر سطح کیفی پایینتری داشت و برنامه متوسطی بود، باز به خاطر شادی و نشاطی که در جامعه ایجاد میکند، شانس موفقیت را داشت.
همسو با ماهیت تلویزیون
طهماسب صلحجو
منتقد
مهمترین و اصلیترین ویژگی که خندوانه را در چهار فصل تداوم بخشیده، همسویی این برنامه با ماهیت تلویزیون است. سرگرمی مهمترین کارکرد تلویزیون به عنوان یک رسانه محسوب میشود و برنامه خندوانه متناسب با این کارکرد عمل میکند و البته خوب از پس سرگرمیسازی برمیآید. در واقع نبض مخاطبان را گرفته و توانسته حد و مرز سلیقه و پسند مردم را بشناسد. اگر این برنامه طنز درونیتر و پیچیدهتری یا مثلا حرفها و رفتارهای نخبهگرایانه داشت، کمتر مورد توجه قرار میگرفت و مخاطبان محدودتری به دست میآورد، چون مردم برای آرامش، رها شدن و سرگرمی تلویزیون نگاه میکنند و خندوانه این نیاز را بخوبی برآورده میسازد.
بیرقیب در خنداندن
علی اعلایی
منتقد
خندوانه در این سه سال مورد توجه قرار گرفته، چون برنامه دیگری با این شکل و ساختار در تلویزیون وجود نداشته که کارش شاد کردن مخاطبان باشد. در نبود یک رقیب جدی و در خلأ شادی و نشاط اجتماعی، خندوانه توانسته به دل مخاطبان زیادی راه پیدا کند و در چهار فصل تداوم داشته باشد.
فاصله از روزهای اوج
عزیزالله حاجیمشهدی
منتقد و مدرس سینما
تداوم دو سه ساله یک برنامه جذاب و پرطرفدار حکایت از آن دارد که در طراحی و اجرای آن، بسیاری از جذابیتهای مورد توجه تماشاگران عام تلویزیونی در نظر گرفته شده و فضای شاد و مفرح آن نیز با توجه به نیاز آشکار جامعه به خنده و نشاط و شادابی، در ایجاد این جذابیتها بسیار موثر بوده است.
خروج عروسک دوستداشتنی و پرطرفدار جنابخان از برنامه و جایگزینی چند نمونه دیگر در یکی از مقاطع مشخص باعث ریزش مخاطبان خندوانه بود و حتی جایگزین کردن ترفندهای نمایشی دیگر از جمله استندآپ کمدی یا ایستخند نیز نتوانست آسیبهای وارد آمده به این برنامه را جبران کند. البته نباید فراموش کرد، بیتناسبیهای موجود در ویژگیهای بنیادین اینگونه خاص نمایشی با خلق و خو و مبانی اخلاقی و فرهنگی جامعه ما نیز امکان استفاده از ظرفیتهای مناسب این نمایش را از بازیگر مهمان سلب کرد.
استفاده از حامیان مالی در این برنامه، در کشاندن خندوانه به سمت و سوی یک برنامه غیرمستقل، نقش زیادی داشته است. پدیدآورندگان این برنامه و در راس آن رامبد جوان، برای برونرفت از دشواریهای موجود، نیاز به رایزنیها و هماندیشی و مشاوره جدی با افراد صاحبنظر دارند و لازم است با کم کردن رشتههای دست و پا گیر وابستگی آشکار این برنامه به حامیان مالی، برنامهای تولید کنند که براستی شاد و مفرح باشد و به دور از شوخیهای سخیف و به ریشخند گرفتن لهجهها ، گویشها و ویژگیهای اقلیمی و قومی جامعه ما که رنگین کمانی از تنوع فرهنگها و آداب و رسوم است، زمینه بازگشت به روزهای اوج را فراهم کنند.
منحصر به فرد
رضا درستکار
منتقد
در نبود برنامهای شاد و مفرح و در زمانهای که بیشتر برنامههای تلویزیون سلبی بودند و درصدد ارشاد و اطلاعرسانی درباره موضوعات تلخ و منفی، اثری متولد شد که محورش شادی و نشاط بود و شیوهاش انتشار نکات مثبت و اثباتی.
منحصر بهفرد بودن، باعث شد برنامه خندوانه جای خودش را باز کند و حتی زمینه را برای تولد برنامههایی مانند دورهمی فراهم آورد. جشنهای تلویزیونی که طی سالها از تلویزیون پخش میشدند، بعد از خندوانه شکل و شمایل متفاوتتری پیدا کردند اما هیچ برنامهای نتوانست به جایگاه خندوانه دست پیدا کند. این برنامه و شیوه خاصی که رامبد جوان برای عرضه آن انتخاب کرده، حائز کیفیتی است که خلأ یک برنامه جذاب و شاد را تا اندازه زیادی پرکرده است.
با همه اینها برنامه خندوانه بعد از جنابخان موقعیت شکنندهتری پیدا کرد و بیشتر از گذشته در معرض تکرار قرار گرفت. این برنامه نیاز به رشد دائمی و همیشگی دارد و گرنه نابود میشود و متاسفانه زنگ خطر در این زمینه مدتی است بهصدا درآمده.
کودکی کردن با حمایت تلویزیون
نصرالله رادش / بازیگر
چند عامل متعدد باعث شده برنامه خندوانه موفق شود و در اوج بماند، اما از نگاه من مهمترین و اصلیترین دلیل آن شخصیت منحصربهفرد رامبدجوان است. فقط کسی مانند او میتواند با یک انرژی درونی بسیار زیاد و قوی، برنامهای را در تلویزیون شروع کند که شباهتی به برنامههای معمول تلویزیون نداشته باشد و بعد در مقابل ایرادگیری و حتی فحاشی مقاومت کند و تحتتاثیر کسانی که او را بهدلیل نوع اجرای غیر متعارف و بالا و پایین پریدنهایش تحقیر میکردند، قرار نگیرد. رامبد جوان در این راه یک پوست کلفت از نوع عالی بود! البته بیشک مدیران تلویزیون از او حمایت کردند وگرنه این برنامه خیلی پیش از اینها میتوانست نابود شود یا حتی اصلا شکل نگیرد. زمانی که برنامه ساعت خوش با نگاهی متفاوت از تلویزیون پخش شد، ما حمایت مدیر وقت شبکه دو را داشتیم یا همینطور در برنامه زیر آسمان شهر. حتما این اتفاق درباره خندوانه هم رخ داده است. به نظرم مدیران تلویزیون به موازات خندوانه به نگاهشان وسعت دادند تا این برنامه به مردم یاد بدهد که گاهی باید کودکی کرد. کودک شدن یعنی شادی، بازی، آواز خواندن، صمیمی شدن، بالا و پایین پریدن و خیلی چیزهای دیگر که همه ما به آن سخت احتیاج داریم.
تلویزیون خواست این برنامه بماند
شقایق دهقان/ بازیگر
تاکشوها در همه جای دنیا، برنامههای پرطرفداری هستند و معمولا به نام مجری شناخته میشوند. این اتفاق در خندوانه هم رخ داده و برگ برنده این برنامه رامبد جوان است.
در دورهای که به عنوان مربی خندانندهشو با این برنامه همکاری میکردم، شاهد حضور و فعالیت یک گروه از نویسندگان خلاق بودم. بعلاوه این برنامه همیشه یک اتاق فکر قوی از بهترینهای تلویزیون داشته است. به نظرم همه اینها بهعلاوه حمایت مدیران تلویزیون، پشتوانههای محکمی برای این برنامه بودهاند. خندوانه مثل هر برنامه دیگری اوج و فرود داشت، اما تلویزیون خواست این برنامه بماند و به کارش ادامه بدهد؛ در غیر این صورت، حتی یک اتفاق ساده میتوانست خندوانه را به خاطرهها بسپارد! من در جریان تمام حمایتهای تلویزیون نیستم، اما درباره حاشیهها و موجهایی که درباره مسابقه خندانندهشو رخ داد، شاهد پشتیبانی مدیران تلویزیون بودم. در بسیاری از برنامههایی که من در تلویزیون با آنها همکاری داشتهام اتفاقات و حاشیههای خیلی سادهتر میتوانست عواقب متعددی درپی داشته باشد، اما این اتفاق در خندوانه رخ نداد و دیدیم در نهایت استقبال مخاطبان را هم در پی داشت.
مثل یک رفیق
مهرداد صدیقیان / بازیگر
برنامههای زیادی به نیت شاد کردن مردم در تلویزیون ساخته و پخش شده است، اما از زمانی که به خاطر دارم، بیشتر این برنامهها نگاه معلم و شاگردی داشتند و هدف اصلی که شادی مردم بوده، در حاشیه میماند تا این که خندوانه متولد شد. این برنامه در قیاس با برنامههای دیگری از این دست که برای شادی مردم ساخته شدهاند، به یک رفیق شباهت دارد؛ یک دوست صمیمی که نمیخواهد چیزی به مخاطبش یاد بدهد، اما مخاطب چیزهای زیادی از او یاد میگیرد. طبیعی است که یک برنامه دوستداشتنی، تاثیرگذاری بیشتری دارد. مردم نیاز دارند برای دقایقی از روزمرگیها رها شوند و شاد باشند. خندوانه همین کار را میکند و مردم دوستش دارند. خوشبختانه مدیران تلویزیون هم نگاهشان را به این برنامه تغییر دادند و بخصوص در این اواخر، برنامه خندوانه دستش باز بود و توانست با قدرت بیشتری پیش برود. نگاه محدودکننده مانع پیشرفتن و اوج گرفتن است، اما خندوانه بر خلاف برخی فیلمها، سریالها و برنامهها این شانس را داشت که بدون محدودیت یا اجبار به القای پیام، هدفش را دنبال کند.