دو عاملی که بایستی مورد توجه سیاست خارجی ایران باشد
عادی سازی حذف ایران از مجامع مهم بین المللی و در عین حال گسترش فعالیت های اعتراضی در خارج از مرزهای کشورمان، بایستی با دقت از سوی تصمیم سازان رصد شود و تا جای ممکن با اقدامات مناسب، از تشدید رویه های ضدایرانی و هزینه زا علیه ایران جلوگیری گردد. مسوولیتی که بیش از همه معطوف به مقام های ارشد کشورمان است.
بازتاب– پس از فوت “مهسا امینی” دختر جوان سقزی و متعاقبا وقوع پدیده اعتراضات در کشورمان و در ادامه تشدید فشارهای غرب علیه ایران با محوریت مسائلی نظیر موضوعات حقوق بشری، دخالت ادعایی (مطرح شده از سوی غرب) ایران در جنگ اوکراین به نفع روسیه، و تشدید تقابل ایران و غرب در موضوعاتی نظیر پرونده احیای برجام و یا اراده اروپا جهت گنجاندن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی، عملا شرایط و بافتی به ویژه در محیط بین المللی برای کشورمان ایجاد شد که حامل پیام ها و سیگنال های تازهای بوده و البته که انتظار می رود در آینده نیز شاهد نمایش جلوه هایی تازه از آن باشیم.
با این حال، در مدت اخیر حداقل وقوع دو تحول بیش از پیش بایستی مورد توجه باشد و اساسا بیتوجهی به آن ها می تواند تبعات منفی و مخربِ قابل توجهی را برای ایران به همراه داشته باشد.
1- حذف کرسی ایران از کنفرانس امنیتی مونیخ
در روزهای اخیر، مقام های برگزار کننده کنفرانس امنیتی مونیخ اعلام کرده اند که بنا دارند کرسی رسمی ایران در کنفرانس مذکور را به جریان اپوزیسیون کشورمان اختصاص دهند. دستورکاری که البته در مورد روسیه نیز پیگیری خواهد شد.
این اقدام حامل یک پیام جدی است و آن این نکته می باشد که در شرایط کنونی، روند حذف ایران از مجامع و کنفرانس های بین المللی با قدرت بیشتر و البته با موانع بسیار کمتر در حوزه بین المللی در حال پیشبرد است و اینطور به نظر می رسد که اپوزیسیون ایران عملا در حال کسب چیزهایی است که در سال های گذشته تحقق آن ها شاید غیرممکن و اگر نگوییم غیرممکن، حداقل سال ها جهت اجرایی شدن به زمان نیاز داشته است.
این موضوع این پالس را می رساند که جریانی از کنشگران دولتی غربی و متحدان منطقهای آن ها به این جمع بندی رسیده اند که شرایط بینالمللی کنونی، ایدهآل ترین شرایط جهت پیشبرد طرح و برنامه های ضدایرانی شان است و دستورکار حذف ایران در مجامع بین المللی بایستی به مثابه یک تکه از پازل کلان ترِ تقابل با ایران و تضعیف بنیان های قدرت و منافع ملی این کشور دنبال شود.
حذف کرسی رسمی ایران در کنفرانس امنیتی مونیخ، در ادامه حذف و اخراج ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد و تلاش های پارلمان اروپایی جهت تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. موضوعی که باید با دقت آن را رصد و واکنش ها و سیاست های لازم جهت مقابله با آن را در دستورکار قرار داد.
2- تشدید روندهای اعتراضی علیه ایران در خارج از مرزهای کشورمان
مساله دومی که باید به دقت رصد و تحلیل شود، گسترش روند اعتراضات و برگزاری تظاهرات اعتراضی از سوی ایرانیان و جریان اپوزیسیون مستقر در خارج است. موضوعی که نه تنها بر نوعِ نگاه افکار عومی کشورهای جهان نسبت به ایران اثرگذار است بلکه عملا سیاستمداران و سیاست سازان کشورهای مختلف جهان را نیز در زمینه اتخاذ مواضع ضدایرانی مصمم تر می سازد و در عین حال، موانع پیش روی آن ها جهت تقابل و برخورد با تهران را تا جای ممکن کاهش می دهد.
باید توجه داشته باشیم که حتی همین حالا نیز شاید شمار زیادی از دولت های غربی مایل به تعامل با ایران در موضوعاتی نظیر برنامه هسته ای کشورمان باشند با این حال، فشارهای گسترده از جانب افکار عمومیشان موجب شده تا این پروژه به یک امر پرهزینه و سخت برای آن ها تبدیل شود که اگر قرار باشد نسبت به آن بی اعتنایی کنند، آینده سیاسی چندان خوشایندی نخواهند داشت و البته که با چالش هایی جدی نیز رو به رو می شوند.
از این رو، لازم و ضروری است که اولا این دو تهدید جدی علیه امنیت و منافع ملی کشورمان یعنی عادی سازی حذف ایران از مجامع مهم بین المللی و در عین حال گسترش روندهای اعتراضی در خارج از مرزهای کشورمان با دقت نظر، رصد و تحلیل شوند و دوما، برای آن ها برنامه ریزی ها و راهبردهایی دقیق تعریف شود تا از این طریق، منافع ملی کشورمان حفظ گردد.
راه حل پاک کردن صورت مسئله نیست….بایست عوامل حکومتی که منجر به بروز چنین نارضایتی گسترده در داخل و خارج شده را شناسایی و علاج کرد….