خوشامدگویی دوباره به آلودگی هوای تهران!
ملیکا انصاری در روزنامه آرمان نوشت: باز هم طبق قرار هر سال، پاییز و زمستان هوای کلانشهرها مخصوصا تهران به مرحلهای بیش از هشدار رسید؛ پدیده ریزگردها و انواع آلودگیها از جمله هوا برای مردم عادی شده و از آمار شدید و زیاد مرگ و میر در اثر بیماریهای قلبیریوی که همهوهمه کار آلودگیهای هوای چندین سال اخیر است، میتوان به این عادت مردم پی برد.
اما برخلاف سایر مواقع، مسئولان که بهشدت پیگیر سلامتی مردم هستند، برای کاهش این آلودگی وحشتناک همیشگی، دست به انجام کارهای بسیاری زدهاند؛ از صدور انواع طرحها گرفته تا این روزها که به بهانه نداشتن معاینه فنی بسیاری از ماشینها توقیف و بسیاری از هزینهها را متقبل میشوند. ابتدای امر قرار بود که به محض استقرار طرحهای ترافیک و زوج و فرد، هیچکس از قوانین آن محدوده تخطی نکند اما چند روز نگذشته قانونگذاران شروع به فروش طرحها کردند!
اگر از رده خارجکردن پراید و جایگزینکردن ماشینی بیکیفیتتر با قیمتی گزافتر که از همین الان آمار تلفات و سوانح جادهای با این کار را میتوان حدس زد، نادیده بگیریم، در نگاه اول اجبار برای معاینهفنیداشتن ماشینها و وسایل نقلیه کاری درست و بهینه است اما اگر دقیقتر به ریشه این میزان از آلودگی هوا که قصد کمشدن را هم ندارد نگاه کنیم، میبینیم که شاید درصد کمی از آلودگی هوا تقصیر ماشینهای بدون معاینه فنی است؛ کارخانههایی که تا توانستهاند در اطراف کلانشهرها و حتی داخل شهرها تاسیس شدهاند و با تمام قوا آلودگی تولید میکنند، فضاهای سبزی که میتوانند به کاهش آلودگی کمک کنند اما جایشان را به برجها و ساختمانهای تجاری دادهاند.
کامیونها و ماشینهای باربری سنگینی که به اندازه چهل موتور سیکلت فرسوده دود سمی تولید میکنند، بنزینی که گاهی دلمان را به بهترشدن اکتانش خوش میکنیم و از همه مهمتر کارخانههای تولید ماشین سواری که هر روز بیشتر از تعداد ظرفیت مردم و شهرها، ماشین بیکیفیت با قیمت نامتعارف و نامناسب با امکانات فنیشان تولید کرده و مردم را ترغیب به خرید و استفاده میکنند و… تمام این عوامل مسبب رفعنشدن بلکه بیشترشدن این حجم از آلودگی همیشگی کلانشهرها هستند. ایکاش به جای تصویب طرحهای خریدنی، نگاهی جدیتر به معضل آلودگی هوا داشته باشیم. مقایسه کنیم شرایط خودمان را با شهرهای دیگر جهان مانند پکن و لندن و… که آنها هم سالها با مشکل آلودگی هوا مواجه بودند اما در نهایت راهکارهایی منطقی (نه فروختنی!) برای این معضل پیدا کردند.