خانوادهها قبل از فرزندان دیجیتالی شوند
محمد سلطانیفر با بیان اینکه «ما نیاز به شکلگیری خانوادههای دیجیتال داریم»، خاطرنشان کرد: اولین موضوعی که در این زمینه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که خانوادهها قبل از فرزندان دیجیتالی شوند. اگر این فرآیند برعکس باشد و فرزندان زودتر از پدر و مادرهایشان دیجیتالی شوند، این نسل از نسل بعدی خود عقب خواهد ماند و فضای سختتری را تجربه خواهد کرد.
خانواده در گذر ایمن از فضای مجازی»، صبح روز سهشنبه (۲۴ اردیبهشت ماه) با حضور محمد سلطانیفر و علی گرانمایهپور در پژوهشکده مطالعات اجتماعی برگزار شد.
محمد سلطانیفر، استاد علوم ارتباطات و معاون سابق امور مطبوعاتی در این نشست از افزایش شکاف میان نسلها به واسطه گسترش فضای مجازی و رسانههای نوین سخن گفت؛ او اظهار کرد: به واسطه فضای مجازی، شکاف و فاصلهای میان پدر مادرها و فرزندانشان ایجاد شده است. پیشتر شکاف میان نسلها هر ۱۵ تا ۲۵ سال یک بار رخ میداد، اما امروز این شکاف به هر پنج سال یک بار رسیده و حتی ممکن است به سه سال نیز برسد. در واقع هر پنج سال ما با یک نسل جدیدی مواجه هستیم که خصوصیات و ویژگیهای آن با نسل گذشته متفاوت است.
او با اشاره به نقش خانواده در مدیریت حضور فرزندان در فضای مجازی، با بیان اینکه «ما نیاز به شکلگیری خانوادههای دیجیتال داریم»، خاطرنشان کرد: اولین موضوعی که در این زمینه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که خانوادهها قبل از فرزندان دیجیتالی شوند. اگر این فرآیند برعکس باشد و فرزندان زودتر از پدر و مادرهایشان دیجیتالی شوند، این نسل از نسل بعدی خود عقب خواهد ماند و فضای سختتری را تجربه خواهد کرد.
این استاد دانشگاه همچنین به نقش آموزشی سواد رسانهای در دانشگاهها اشاره و اظهار کرد: ما در دانشگاه رشتههای مختلف سواد رسانهای را ایجاد کردیم، اما برای اینکه بخواهیم دروس مدرنتری همانند گوگلشناسی را به چارت دانشگاهی اضافه کنیم بسیار با ما مقابله شد.
او با تاکید بر پرهیز از ایجاد حس رسانههراسی در میان کودکان و نوجوانان، یادآور شد: ما نباید در میان افراد حس مدیاگریزی ایجاد کنیم. اما کتاب سواد رسانهای که در مدرسه تدریس میشود، بسیار رسانههراسی ایجاد میکند. این در حالی است که با رسانههراسی نه تنها نمیتوان با کودکان ارتباط برقرار کرد، بلکه کنترل را هم دست پدر و مادرها خارج میکند.
سلطانیفر همچنین درباره نقش آموزش و پرورش در ارتقای سواد رسانهای دانشآموزان، گفت: آموزش و پرورش میتواند نقطه بسیار خوبی برای آغاز این حرکت باشد؛ نه به لحاظ ساختار آموزشی خوبی که دارد، بلکه به خاطر اینکه کودکان و نوجوانان بیش از نیمی از وقت خود را در این محیط میگذرانند. به همین خاطر هم اگر بتوانیم از این فضا استفاده کنیم، بسیار در این حوزه تأثیرگذار خواهیم بود. امروز اگر برای افزایش سواد رسانهای از نهادهای دیگر درخواست همکاری میکنیم، به این دلیل است که آموزش و پرورش کار خود را بهخوبی انجام نمیدهد.
ارزانترین و سهلالوصولترین اعتیاد، اینترنت است
همچنین علی گرانمایهپور، استاد علوم ارتباطات نیز در سخنانی خاطرنشان کرد: امروز نسلی در ایران پرورش پیدا میکند که نمیداند باید به حریم شخصی افراد احترام بگذارد و به همین خاطر هم بدون اجازه صدای دیگران ضبط میکند و از آنها عکس میگیرد.
او ضمن مروری بر جریانشناسی مصرف رسانهای خانوادههای ایرانی، گفت: در دهههای ۵۰ تا ۶۰، مصرف رسانهای خانوادههای ایرانی عمدتاً به تلویزیون و رادیو ویدئو خلاصه میشد. اواخر دهه ۶۰ تلویزیون تنوع شبکهای پیدا کرد و آغاز ورود سیدی و کامپیوتر بود. دهه ۷۰ وبلاگنویسی، کامپیوتر و موبایل آمد و به دنبال آن نیز سرگرمیهای جدیدی ایجاد شد. در دهه هشتاد این فرآیند با سرعت بیشتری همراه شد و در دهه ۹۰ با گسترش شبکههای اجتماعی و پیامرسانها اعتیاد به اینترنت به وجود آمد.
این استاد علوم ارتباطات با بیان اینکه «ما در حال حاضر در حوزه دیجیتال، سیاستها و قوانین مشخص نداریم»، خاطرنشان کرد: کسانی که امروز متولی صداوسیما، شورای عالی فضای مجازی و سایر نهادهای مرتبط با این حوزه هستند بدانند که ذائقه رسانهای ایرانیها به واسطه گسترش فضای مجازی تغییر کرده است.
گرانمایهپور با بیان اینکه «ارزانترین و سهلالوصولترین اعتیاد، اینترنت است»، اظهار کرد: با این وجود اصلاً اعتقادی ندارم که فضای مجازی یک تهدید محسوب میشود. این خانوادهها هستند که باید بتوانند فضا مجازی را مدیریت کنند. درست همانند افراد که از ظرفیتهای فضای مجازی در حوزه اقتصاد بهره میبرند.
این استاد علوم ارتباطات ارتباط با افراد گمنام و دور از خانواده، نقش فضای مجازی در تبادلات علمی، تغییر الگوی مصرف رسانهای و افزایش سرگرمیها را از جمله ویژگیهای فضای مجازی و رسانههای نوین عنوان کرد و گفت: اما در عین حال فضای مجازی مشکلاتی هم دارد؛ به عنوان مثال اعتیاد پدر و مادر همزمان با اعتیاد فرزندان به فضای مجازی، سردی روابط پدر و مادر با یکدیگر و سرایت آن به فرزندان از جمله این موارد است، بلوغ زودرس، مرجعیت فکری فضای مجازی و ایجاد توهم دانایی، کاهش مهارتهای فردی و تمرکز ذهنی و افت تحصیلی از جمله این موارد است.
او ادامه داد: به طور کلی آنچه ما از دنیای اطرافمان یاد میگیریم بر مهارت و دانش است. اما آنچه از فضای مجازی یاد میگیرم بیشتر بر پایه ارتقای مهارت است و نه دانش. خانواده ایرانی در مواجهه با فضای مجازی مهارت خوبی پیدا کرده است، ولی آیا دانش این را هم دارد که چه تصاویر و مطالبی را باید به اشتراک بگذارد؟ خانواده ایرانی زمانی میتواند از بستر ایمن فضای مجازی عبور کند که سه پیششرط وجود بستر آرام، وجود سرگرمی و تفریحات متعدد برای جایگزینی فضای مجازی و ارتقای سواد فضای مجازی افراد خانواده فراهم شده باشد.
گرانمایهپور خاطرنشان کرد: توصیهام به خانوادههای ایرانی این است که همپای فرزندانشان به سراغ یاد گرفتن مهارتهای اجتماعی بروند. در پروتکل اینستاگرام ورود افراد زیر ۱۳ سال ممنوع است، اما چون پدر و مادرها از این موضوع آگاهی ندارند، بسیاری از نوجوانان زیر ۱۳ سال در اینستاگرام فعال هستند. متأسفانه باید بگویم که پدر و مادرها با قطع امید از برخی متولیان که رسانههراسی را ترویج میکنند، باید خودشان این فضا را مدیریت کنند.