حمله به کشتی اسرائیل در دریای عمان چالش جدید نتانیاهو/ آیا ایران قواعد بازی را برای اسرائیل تغییر داده است؟
وبسایت تحلیلی «المانیتور» با بیان اینکه مسئولان رده بالای امنیتی اسرائیل بر سر شیوه تلافی حمله به کشتی اسرائیلی در دریای عمان -که علیرغم انکار مقامهای تهران به ایران نسبت داده شده است- اختلاف نظر دارند، به بررسی این اختلافات پرداخته است.
«بازتاب»؛ آرش صفار– بنا بر یادداشت المانیتور، دو روز پس از حمله به کشتی اسرائیلی در دریای عمان، مقامهای سرائیل به این نتیجه رسیدند که این حمله توسط ایران انجام شده است؛ بنیامین نتانیاهو، بنی گانتز و آویو کخاوی، نخستوزیر، وزیر دفاع و فرمانده ارتش اسرائیل انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه رفتهاند. تلآویو معتقد است ایران با اطلاع از اینکه کشتی در مالکیت اسرائیل قرار دارد، در انتقام به عملیات ماههای گذشته علیه تأسیسات هستهای و زیرساختهای خود و همچین ترور محسن فخریزاده دست به این اقدام زده است.
به گفته «بن کاسپیت»، نویسنده یادداشت، بر خلاف ارزیابی اولیه که شلیک موشک را عامل آسیب به کشتی معرفی کرده بود، کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند که یک تکاور، احتمالا با استفاده از قایقهای تندرو، وسیله انفجاری را به بدنه کشتی متصل کرده است. به گفته یک مقام ارشد امنیتی اسرائیل «ایران تنها کشوری است که در این منطقه از چنین ظرفیتی برخوردار است».
بنا بر یادداشت المانیتور، اکنون اسرائیل باید ارزیابی کند که آیا این حمله، یک تغییر در استراتژی ایران یا پاسخ انتقامجویانه آن به حملات نظامی اسرائیل در سالهای اخیر به اهداف ایرانی –به ویژه در سوریه- محسوب میشود یا خیر؟ آیا ایران همانند حزبالله تلاش خواهد کرد موازنه جدیدی و بازدارندگی مشترکی بر مبنای «این در برابر آن» ایجاد کند؟ اسرائیل چه واکنشی باید نشان دهد؟ آیا باید این حمله را نادیده بگیرد و فرض کند که ایران همچنان در جنگ فرسایشی موجود، بسیار عقبتر از اسرائیل است؟
به ادعای المانیتور، اختلاف بر سر این سوالات، بلافاصله پس حمله، در نشست کابینه امنیتی اسرائیل در 18 فوریه خود را نشان داد. اکثر افسران ارشد حاضر در جلسه اعتقاد داشتند که به واسطه فقدان تلفات و کوچک بودن آسیب، دلیلی برای یک پاسخ مشخص به این حمله وجود ندارد. این افسران بر این باور هستند که بهترین واکنش اسرائیل این است که در حوزه دیپلماتیک، با بهرهگیری از تمام توان اطلاعاتی خود، تلاش کند که دولت بایدن را متقاعد کند که ایران همچنان به حمایت از تروریسم در منطقه ادامه میدهد و بنابراین آمریکا باید حلقه تحریمها علیه ایران –یا دست کم تحریمها علیه سپاه پاسداران- را تنگتر کند.
با این وجود، مطابق این یادداشت، «یوسی کوهن» دیدگاه متفاوتی به موضوع داشته است؛ وی بر این باور است اسرائیل نمیتواند حمله اخیر به یک کشتی خود در دریای عمان را نادیده بگیرد. مشخص نشده است که رئیس پیشین موساد –که دوره مسئولیتش در ژانویه به پایان رسید و مسئول چندین عملیات علیه ایران، در سالهای اخیر بوده است- از یک پاسخ گسترده توسط اسرائیل حمایت میکند یا از یک عملیات مهار شده که در عین حال که پیام روشنی را به ایران میفرستد، از درگیر شدن اسرائیل در عرصه بینالمللی جلوگیری میکند.
به گفته نویسنده، موضع کوهن رد شده، اگرچه هنوز تصمیم نهایی اتخاذ نشده است. احتمال واکنش گسترده اسرائیل، سه هفته قبل از انتخابات 23 مارس، منجر به نگرانی در صحنه سیاسی اسرائیل شده است؛ کاهش تدریجی اما پایدار آرای نتانیاهو، نشاندهنده این نگرانیها است.
به ادعای بن کاسپیت، نیانیاهو همواره کوشیده است تا با اغراق در خصوص تهدید ایران، جامعه اسرائیل را در راستای تقویت موضع و جایگاه خود در عرصه سیاست داخلی بسیج کند. مخالفان او نگران این موضوع هستند که در آستانه انتخابات کنست، نتانیاهو دوباره از این تاکتیک استفاده کند؛ با این وجود نویسنده تأکید میکند هنگامی که موضوع حمله نظامی به اهداف ایرانی باشد، نخستوزیر نمیتواند بدون در نظر گرفتن نظرات گانتز و اشکنازی تصمیمگیری کند.
نویسنده به این مسئله اشاره میکند که اگر چه نتانیاهو حامی و دوستدار ماجراجوییهای نظامی نیست، از عملیات نظامی گسترده هراس دارد و تلاش میکند تا جایی که میتواند از آن دوری کند، اما سرنوشت سیاسی و شخصی وی در گرو نتیجه انتخابات پیش رو است.
نویسنده در پایان به این پرسش که آیا وضعیت کنونی منجر به نادیده گرفتن اصول سیاسی اسرائیل در برابر ایران توسط نتانیاهو خواهد شد یا نه، پاسخ منفی میدهد و تأکید میکند که اسرائیل اکنون در حال بحث درباره این است که «آیا ایرانیها قوانین را تغییر دادهاند و بازی جدیدی را شروع کردهاند؟»؛ به اعتقاد نویسنده زمان میبرد تا اسرائیل به پاسخی در برابر این پرسش برسد.
با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد که حمله به کشتی اسرائیلی در دریای عمان، با توجه به اینکه در آستانه انتخابات اسرائیل و تشدید اختلافات و رقابتهای سیاسی در تلآویو رخ داده، منجر به ناتوانی سران اسرائیل در مورد تشخیص ماهیت این عملیات، پیامدهای آن و شیوه پاسخ به آن شده است.
ناتوانی اسرائیل در پاسخگویی سریع به این سوالات از این رو اهمیت دارد که تلآویو از موازنه سالهای اخیر نه تنها در حوزه امنیتی، بلکه در حوزه سیاسی حداکثر بهره را برده بود. به بیان دقیقتر اسرائیل توانسته بود این تصور را در سطح منطقه به وجود آورد که قادر است در هر زمان و هر جایی، اهداف ایران را هدف قرار دهد، بدون اینکه با پیامدهای آن روبهرو شود؛ همین برداشت یکی از دلایل نزدیکی کشورهای عرب خلیج فارس به تلآویو بود که در قالب قراردادهای صلح ابراهیم خود را نشان داد.
اگر چه گرفتن انگشت اتهام به سوی ایران، ممکن است منافعی در سایر پروندههای دیپلماتیک منطقه برای اسرائیل داشته باشد، ناتوانی تلآویو در پاسخ به اقدام ایران، باور آسیبناپذیری ایران را میان نخبگان منطقه با چالش روبهرو خواهد کرد.
در عرصه داخلی هم، عدم پاسخگویی نتانیاهو به این اقدام -که به ایران نسبت داده شده است- تصویر او را به عنوان نخستوزیری قاطع که برای «سرکوب تهدید ایران» از هیچ اقدامی فروگذار نیست، با تردید اجتماعی روبهرو خواهد کرد.