جنجالی‌ترین چهره سال تئاتر چه کسی بود؟

    کد خبر :512071
تئاتر

حسین پارسایی چنان به جنجالی‌ترین چهره سال تئاتر تبدیل می‌شود که حرکت عظیمش در حوزه اجرا تمام رسانه‌های کشور را معطوف مقوله‌ای به نام تئاتر کرد، مقوله‌ای که برای رسانه اهمیت چندانی نداشت

حسین پارسایی بدون شک جنجالی‌ترین شخصیت تئاتر 97 بود. پسر جوانی که روزگاری در کنار حسین جعفری مشق امور اجرایی کرده بود و با گروه آیین (با همراه کوروش زارعی و حسین فدایی حسین) با آثار مذهبی و چند نمایش کودک سری در میان سرها برای خودش درآورده بود و روزگاری جایزه بهترین بازیگر مرد فجر را از تالار وحدت به خانه برده بود، به جنجالی‌ترین شخصیت سال تئاتر بدل می‌شود. البته پارسایی اولین بارش نبود جنجالی می‌شد. او در دوره کوتاه مدیریتش در تئاتر شهر و یا سال 1389 در پی یک جنجالی مالی با ادعاهای حمیدرضا آذرنگ – که می‌توانست تئاترگیت ایران شود – هم جنجالی بوده است.

به گزارش تسنیم، با این حال پارسایی ناگهان از پروژه‌هایی رونمایی می‌کند که با ماهیت و محتوای آثار سابقش شباهتی ندارد. از دید تئاتری‌ها پارسایی همانند برخی مسئولین بلندمرتبه کشوری بود که دهه شصت را با ظاهری اصطلاحاً انقلابی گذرانده و در بزنگاه دهه نود، تصویری بورژوایی از خود بروز داده‌اند. پارسایی در ظاهر عوض شده بود و این تغییر شکل پارسایی به مذاق بسیاری خوش نیامد. برخی او را سانسورچی در گذشته معرفی می‌کردند و یادی از تعطیلی نمایش «مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» بیضایی و برخوردهای سلبی پارسایی با برخی نمایش‌ها کردند.
هنوز «بینوایان» آغاز نشده تبلیغات عظیم آن به کام بسیاری خوش نمی‌آید. ناگهان در بحبوحه مبارزه علیه فساد اقتصادی و باب شدن واژه پولشویی، او نیز متهم به پولشویی می‌شود. نامش با نام محمد صادق رنجکشان، سرمایه‌گذار بی‌نام و نشان فرهنگی گره می‌خورد و همه چیز در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها به بمب خبری بدل می‌شود. قیمت بلیت نمایش آن را داغ‌تر می‌کند تا در هر صفحه فرهنگی تصویری از حسین پارسایی در کنار برند «بینوایان» او دیده شود.

شاید خود پارسایی هم فکرش نمی‌کرد آن روزگاران بازخوانی شود. یا آنکه همان چیزی که بر سر بیضایی آمد، بر سر خودش هم بیاید. این بار خود پارسایی با مسئله برخورد سلبی روبه‌رو بود. او «بینوایان» را با تخلف تبلیغاتی آغاز کرد و برخی معتقد بودند برخلاف دیگر گروه‌های نمایشی شهرام کرمی با او مماشات می‌کند. وضعیت زمانی بحرانی می‌شود که مشخص می‌شود پارسایی دستمزدهایی فراتر از توان تئاتر ایران به عواملش می‌پردازد و این مهم بدل به یک بحران برای گروه‌های جوان می‌شود. آنان معتقد بودند با افزایش ناگهانی دستمزد عوامل فنی دیگر برایشان کار نمی‌کنند.

داستان اما تنها بدین جا ختم نمی‌شود. در اوج مسائل قضایی ناگهان انتشار عکسی از پریناز ایزدیار، در پشت صحنه نمایش جنجالی می‌شود. آیت الله سبحانی نسبت به وضعیت نمایش اعتراض می‌کند. اداره کل هنرهای نمایشی اعلام می‌کند نظر مراجع نمایش دیگری است؛ اما بعدتر مشخص می‌شود اشاره دقیقاً به نمایش پارسایی است. دادستان کل کشور و تهران وارد ماجرا می‌شوند و از نمایشی می‌گویند که در هتل اجرا می‌شود. «بینوایان» تنها نمایش اجرا شده در هتل بود. خبرهایی از احضار حسین پارسایی به گوش می‌رسد؛ اما رسمیت نمی‌یابد. این اولین بار است که قوه قضاییه مستقیماً درباره تئاتر اظهار نظر می‌کند. همه نگاه‌ها باز به پارسایی معطوف می‌شود و او را عامل یک نابسامانی معرفی می‌کند.

شایعاتی هم مبنی بر توقف «بینوایان» منتشر می‌شود. گفته می‌شود در حالی که دوره اجرا هنوز خاتمه نیافته بود، مانع اجرا می‌شوند. همانند همان چیزی که بیضایی تجربه کرده بود. این توقف نیز گویا منجر به نرسیدن «بینوایان» به سود مالی مدنظراست. با این حال پارسایی در یک پست اینستاگرامی از اجرای یک نمایش ملی خبر می‌دهد تا او پس از نمایش‌های کودک، مذهبی و موزیکال، پا در کفش پری صابری کند.

پارسایی در پست اینستاگرامی خود نوشته است:«چون شب رسید بنه بر نهادند و برفتند تا به ژرف دریایی گسترده رسیدند که پیشرو ساروانان از ناآگاهی در آن افتاده بود و غرق شده بود. آن گاه اسفندیار و سپاهیان از دریا به کناره شدند و به ده فرسنگی رویین دژ رسیدند و بدین ترتیب خوان هفتم هم با موفقیت به پایان رسید.

متن آقای پارسایی بخش نهایی مقاله‌ای از مهران بیغمی، مدرس مرکز تربیت معلم امیرکبیر است با عنوان «مقایسه‌ی هفت خوان رستم و اسفندیار». تصویر الحاقی نیز تصویری است از جلد کتابی با عنوان «جلایریان: تشکیل حکومت سلسله‌ای در خاورمیانه مغول» که از قضا برای ماجرای هفت خوان اسفندیار در سایت ویکی‌پدیا آمده است. هر چند نگاره به نظر اشاره به نبرد اسفندیار با گرگ‌ها دارد.

وضعیت برای آقای پارسایی و جنجال‌هایش زمانی پیچیده‌تر می‌شود که اجرای اولیورتویست برای سال 98 در تالار وحدت در ابهام فرومی‌رود. حسین پارسایی از شورای سیاستگذاری تماشاخانه ایرانشهر می‌رود و شورا حتی به او نوبت اجرا نمی‌دهد. حتی شایعاتی مبنی بر ممنوع الکاری او شنیده می‌شود؛ اما صحت و سقمش تأیید نشده است. پارسایی اما در این مدت سخنی نگفته است تا ماجرا مبهم باقی بماند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید