جزئيات يک طرح صهيونيستي؛ پشت پرده تحولات خاورميانه
القدس العربي در گزارشي به ويژگي هاي طرح رژيم صهيونيستي در خاورميانه پرداخت.
به گزارش بازتاب، سعيد الشهابي، در گزارشي در القدس العربي (انگلستان)، نوشت:
طرح صهيونيستي براي منحرف کردن نگاه ها در جهان عرب از مسائل مربوط به آزادي ها و حقوق و تغييرات دموکراتيک و پايان دادن به ديکتاتوري و آزادسازي سرزمين، بر اساس خط مشي تهيه شد که نتيجه بررسي اوضاع در کشورهاي عربي و شيوه هاي تأثيرگذاري بر افکار عمومي است. طرح صهيونيستي به دنبال تجزيه کشورهاي بزرگ عربي و اسلامي به کشورها و تشکيلات کوچک است. همه پرسي در منطقه کردستان در ماه گذشته گامي به سوي تجزيه عراق و سپس سوريه و ايران و چه بسا مصر و حتي عربستان سعودي است.
ويژگي هاي طرح صهيونيستي در خاورميانه
رژيم اسرائيل هيچ گاه «دوره نقاهتي» مانند سال هاي پس از سرکوب انقلاب هاي بهار عربي نداشته است. آنچه طي اين مدت روي داد برعکس چشمداشت هاي ملت هاي عربي بود که آتش زبانه کشيده از پيکر جوان تونسي محمد بوعزيزي آنان را به جنبش درآورد. هفت سال درد و رنج به عنوان بدترين دوره در تاريخ معاصر امت عربي ثبت خواهد شد شايد خداوند بعد از آن گشايشي ايجاد کند. بعيد نيست که در مرحله آينده شاهد احياي روحيه اي باشيم که موجب شد ملت هاي عربي با سردادن شعار آزادي و در جستجوي تغيير به خيابان ها ريختند. برخي مي گويند اين انقلاب ها برنامه بيگانگان بود ولي ارائه مدرکي در اين زمينه دشوار است. مسئله اي که مي توان براي آن مدرک آورد اين است که سرکوبگري همچنان ادامه دارد و تغييرات چه در افکار عمومي يا ائتلاف هاي منطقه اي که نشان دهنده دست داشتن دشمنان اين ملت ها در آنچه بر سرشان آمده است مي باشد، همچنان پويا است. ويژگي هاي طرح اسرائيل در منطقه هر روز آشکارتر مي شود و شواهد نشان دهنده ادامه برنامه هاي اسرائيل است که نه فقط در خاورميانه بلکه در جهان غرب ادامه دارد. آنچه درک نشده، در درجه نخست وجود چنين طرحي و در درجه دوم برخي جزئيات فني آن و در درجه سوم گستردگي اهداف و زمينه هاي مداخله آن است که موجب ادامه حرکت در سراشيبي و لغزش مي شود. مسائل متعددي در فعال شدن اين طرح نقش داشت: نخست، حمايت نيروهاي ضدانقلاب؛ دوم، اختصاص پول زياد براي اجراي آن؛ سوم، همکاري فعالانه رژيم هاي سرکوبگر عربي با برنامه هاي اسرائيل؛ چهارم، فراهم شدن پوشش غربي براي اين طرح و حمايت تدارکاتي گسترده از آن.
اين سخني برگرفته از خيال پردازي يا امتداد تئوري توطئه يا نشان دهنده نااميدي يا ضعف نيست بلکه وقايعي وجود دارد که آن را تأييد مي کند. سياست سرکوبگري سازمان يافته که برخي حاکمان در پيش گرفته اند شايد مسئله جديدي نباشد ولي جديد اين است که واکنشي از طرف هيچ کسي که قاعدتاً بايد در اين مسئله ذيربط باشد ديده نمي شود: نه از طرف ملت هايي که هدف اين سرکوبگري هستند، نه از طرف جامعه بين المللي که بايد نظارتي بين المللي براي جلوگيري از سرکوب ملت ها و ستم به آنها اعمال کند، نه از طرف نخبگان سياسي و روشنفکران چه در جوامع عربي يا جوامع غربي. به اين مسئله بايد وجود عوامل ديگري را افزود که با اين واقعيت ها همسو است از جمله آنچه که اين روزها به منظور حل و فصل مسئله فلسطين و تحميل راه حل هايي با زور و اجبار بر ملت فلسطين بعد از محاصره آن و گرسنگي دادن به آن مي گذرد. مقوله تشکيل کشور فلسطيني به موازات رژيم اسرائيل و استقبال گرم برخي رژيم هاي عربي از اين برنامه، صرفاً بخشي از سياست ها براي کرخت کردن است که بخشي از برنامه صهيونيست ها در منطقه به شمار مي رود. در مقابل اين برنامه، اسرائيل بر مخالفت با تشکيل کشور مستقل فلسطين و برخوردار از حاکميت پافشاري مي کند و به يهودي سازي قدس به شکل سابق ادامه مي دهد و کشتن جوانان فلسطيني نيز ادامه دارد.
چه اين فرضيه قابل قبول و چه مورد اعتراض برخي طرف ها باشد، کساني هستند که مي گويند اسرائيلي ها در هفت سال اخير نفوذ وسيعي در کشورهاي عربي به دست آورده اند. دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي اسرائيل به جاي آن که توجه خود را به مرزهاي فلسطين اشغالي محدود کنند، فعاليت خود را به عمق مسائل عربي به ويژه در سطح تشکيل ائتلاف ها يا مقابله با نيروهاي آزادي بخش ملي که به دنبال تحقق حقوق ملت ها و پايان دادن به ديکتاتوري و سرکوبگري ده ها ساله در منطقه هستند گسترش داده اند. زماني که سعودي ها براي پنهان کردن تماس هايشان با دولت اسرائيل و ديدارهاي متقابل تلاشي انجام نمي دهند و زماني که حاکماني مثل پادشاه بحرين خواستار پايان تحريم اسرائيل در کشورهاي عربي مي شوند و زماني که مقامات اماراتي به تبادل پيام و تماس با مسئولان اسرائيلي درباره استفاده از سامانه «گنبد آهنين» در کشورهاي خليج [فارس] براي مقابله با موشک هاي ايران مي پردازند، نشان مي دهد مسئله از حد معمول و از حد احساس وابستگي به امتي که همچنان با اشغالگري يا عادي سازي روابط با اشغالگران مخالفت مي کند، فراتر رفته است.
طرح صهيونيستي براي منحرف کردن نگاه ها در جهان عرب از مسائل مربوط به آزادي ها و حقوق و تغييرات دموکراتيک و پايان دادن به ديکتاتوري و آزادسازي سرزمين، بر اساس خط مشي تهيه شد که نتيجه بررسي اوضاع در کشورهاي عربي و شيوه هاي تأثيرگذاري بر افکار عمومي است. مي توان برخي ويژگي هاي اين طرح را به شکل زير برشمرد:
نخست: حمايت از رژيم هاي حاکم کنوني و محافظت از آنها در برابر انقلاب هاي مردمي و جنبش هاي مخالف. هدف اين حمايت سياسي، تضمين حمايت انگليس و آمريکا از اين رژيم ها و بهره مند کردن آنها از تجربيات امنيتي به دست آمده در سرکوب انتفاضه سنگ فلسطيني ها است تا اين رژيم ها بتوانند بر جنبش هاي مخالف چيره شوند. مشاهده مي شود که ابزارهاي برخورد با فعالان در سال هاي اخير به ميزان زيادي تغيير کرده و وحشيانه تر و مخفيانه تر و به دور از نگاه ها شده است. زندان ها در کشورهاي عربي توسعه زيادي پيدا کرده اند و بر شمار نيروهاي امنيتي افزوده شده و شيوه هاي برخورد آنان نيز متنوع تر شده است. در همان حال گروه هاي فشار و سازماني عمومي غربي توانايي بيشتري براي بايکوت رسانه اي و تأثيرگذاشتن بر دولت هاي غربي براي خودداري از پرداختن جدي و مسئولانه به نقض حقوق مخالفان که به شکل بي سابقه اي تشديد شده است، به دست آورده اند. رژيم نظامي حاکم بر مصر اکنون مي تواند وحشيانه مخالفان خود به ويژه شخصيت هاي وابسته به اخوان المسلمين و اعضاي اين گروه را سرکوب کند بدون آن که «جهان آزاد» قطره اشکي براي حقوق نقض شده انسان بريزد.
دوم: دامن زدن به اختلافات فقط به مسائل سياسي محدود نمي شود بلکه اختلافات مذهبي يکي از مسائلي است که طرح اسرائيل به دنبال دامن زدن به آن است و کارآيي اين رويه در پراکنده کردن امت اسلامي و درگير کردن برخي گروه هاي آن با يکديگر به اثبات رسيده است. هر چند دامن زدن به اختلافات مذهبي به ويژه بعد از آن که عربستان در صدد بهبود روابط خود با عراق برآمد کارآيي خود را از دست داده است ولي پيامدهاي منفي آن در فضا باقي خواهد ماند تا مانع هرگونه همگرايي واقعي و همبستگي براي جلوگيري از تشکيل جبهه مخالف واقعي در برابر استبداد و همچنين اشغالگري شود. به موازات دامن زدن به اختلافات مذهبي، صهيونيست ها به شيطان نماياندن گروه هايي که در صدد مقابله با اشغالگري برآمدند و مخالف عادي سازي روابط با اشغالگران هستند روي آوردند. اخوان المسلمين هدف حملات سياسي و امنيتي و اقتصادي و ديني قرار گرفت و در طرح صهيونيست ها از علماي درباري براي حمله به اين گروه و شيطان نمايي آن استفاده شد و شخصيت هاي اخوان المسلمين که در زندان رژيم نظامي مصر به سر مي برند با صدور حکم اعدام و حبس ابد براي آنان هدف قرار گرفتند. کار به جايي رسيد که رهبر سابق اين گروه استاد مرحوم محمد مهدي عاکف به علت مخالفت با سر فرود آوردن در برابر السيسي از درمان مناسب بيماري سرطان محروم شد و بعد از درگذشتش نيز به شکلي بسيار محدود اجازه تشييع جنازه او داده شد. چنين سياستي در قبال حزب الله و حماس و ساير گروه هاي مقاومت به کار گرفته شد که حاضر نيستند اسرائيل را به رسميت بشناسند يا عادي سازي روابط با آن را بپذيرند.
سوم: برنامه صهيونيست ها به روشني به داخل موسسات اسلامي در غرب نفوذ کرده است. زير پوشش «مبارزه با تروريسم» و تشويق «گفتگوي اديان» و «مبارزه با يهودي ستيزي» فشار زيادي بر اين موسسات اسلامي وارد مي شود تا دامنه گفتگو را گسترش دهند به طوري که در برخي بخش ها شامل گروه هاي صهيونيستي شود. اين فشارها بر همه موسسات اسلامي اعم از سني و شيعي وارد مي شود. با آن که گفتگو با يهوديان اقدامي مشروع و مناسب است ولي مقابله با يهودي ستيزي به ابزاري براي جلوگيري از هرگونه انتقاد از اسرائيل تبديل شده است به طوري که هرگونه انتقاد از رژيم اسرائيل «يهودي ستيزي» تلقي مي شود. در چارچوب طرح صهيونيست ها، برخي فلسطيني ها به وارد شدن به صفوف گروه هاي تروريستي تشويق شدند تا از سرزمين هاي اشغالي دور بمانند. اين مسئله موجب از تب و تاب افتادن انقلاب فلسطين و ارتباط دادن برخي گروه هاي فلسطيني به تروريسم شد. اين واقعيت، برخي موسسات اسلامي غربي را به دست کشيدن از حمايت از آرمان فلسطين و همسو شدن با تلاش ها براي کنار آمدن با طرح صهيونيست ها به بهانه «گفتگوي اديان» تشويق کرد. اين برنامه چند بعدي توانست حضور اسرائيل را در محافل موسسات اسلامي و از آنجا به برخي جنبش هاي سياسي در منطقه گسترش دهد.
چهارم: طرح صهيونيستي به دنبال تجزيه کشورهاي بزرگ عربي و اسلامي به کشورها و تشکيلات کوچک است. همه پرسي در منطقه کردستان در ماه گذشته گامي به سوي تجزيه عراق و سپس سوريه و ايران و چه بسا مصر و حتي عربستان سعودي است. اسرائيل از ده ها سال پيش بر منطقه کردنشين عراق متمرکز شد و مبارزان آن را آموزش داد و سياست هاي اين منطقه را به سمت جدايي از عراق هدايت کرد. اکنون نيز با عراق بر سر سرسپردگي به آمريکا و اجازه دادن به آن براي ايجاد پايگاه هاي بزرگ در خاک خود يا تجزيه شدن اين کشور چانه زني مي شود.
طرح صهيونيستي به دنبال از هم گسيختن انسجام امت اسلامي به منظور تضعيف آن است و برخي نظام ها و سازمان ها موضع گيري ضعيفي در برابر آن داشتند. اسرائيلي ها به دنبال تحميل نسخه جديدي از طرح «سايکس پيکو» و «بيانيه بالفور» هستند تا از امنيت برخوردار شوند و عرب ها و مسلمانان قدرت خود را در برابر آنها از دست بدهند. آنچه گفته شد بخشي از ويژگي هاي طرح صهيونيستي است، اکنون چه بايد کرد؟