تیدا؛ در نمایشگاه کتاب بر چشمان مادر نشست

    کد خبر :530629
تیدا

کتاب تیدا؛ روایت داستانی از زندگی شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و در نمایشگاه کتاب عرضه شد.

کتاب تیدا روایت مادرانه شهید جلیلوند است که از دوران کودکی تا شهادت به صورت داستانی به رشته تحریر در آمده است.
مخاطب با مطالعه این کتاب با تربیت دینی، محبت، خوش خلقی، پشتکار و نبوغ شهید جلیلوند آشنا می‌شود. این شهید عزیز در رشته‌های مختلف ورزشی مثل شنا، کشتی و جودو صاحب مقام و نشان قهرمانی است. شهید جلیلوند در کنار خلق پهلوانی و مهربانی بی حد در حق خانواده و دوستان که زبان زد همگی است در مجموعه هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با به دست آوردن تخصص و مهارت در آموزش و کار با پهپاد و دوش پرتاب‌ها دارای استعداد و نبوغ چشمگیری بوده است.
به گزارش مهر،با شروع بحران در منطقه شهید جلیلوند به عنوان مستشار نظامی و برای آموزش نیروهای نهضتی به لبنان، عراق و سوریه اعزام شد و برای حضور عملیاتی با پیگیری و اصرار زیاد از یگان هوافضا منفک و به یگان نیرو مخصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد.
به گفته ناشر این اثر بارها حضور در مناطق عملیاتی سوریه نشان دهنده نبوغ و تخصص شهید جلیلوند می‌باشد که مخاطب با مطالعه کتاب می‌تواند با همرزمان شهید همراه و همقدم شده و خاطرات را مرور کند.
این شهید در ایام ماه مبارک رمضان سال ۹۶ در منطقه اثریا به شهادت می‌رسد و پیکر مطهرش همزمان با شب‌های قدر به آغوش خانواده برمی گردد.
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم؛
از لای پوشه برگه را درآورد و نشانم داد. نگاهی به کاغذی کردم. فقط یک جمله‌اش به چشمم آمد و آن جمله درست زیر امضایش نوشته بود: شهید حیدر جلیلوند! گفتم: «الهی شکر که به خواستهٔ دلت رسیدی.»
حمید اخم کرد و گفت: «مامان‌جانم فکر می‌کنی برای دلم این‌همه تلاش کردم؟ می‌دونی از همین جا که راه می‌افتم، دل‌تنگ تک‌تک شما می‌شم تا وقتی که برمی‌گردم؟ می‌دونی اونجا چقدر شرایط سختی داریم؟ کاش باور کنی فقط برای این پا روی دلم می‌ذارم و می‌رم که دوباره قصهٔ اسارت حضرت زینب و سیلی‌خوردن حضرت رقیه تکرار نشه!»
آمدم روبه‌رویش نشستم و گفتم: «حمید، تو به‌اندازهٔ همهٔ دنیا برام عزیزی؛ ولی من رو با چوب عشق به اهل‌بیت محک نزن. من فقط نگران زن و بچه‌ت هستم. نگران بی‌قراری‌های دل پدرت و بی‌پشت و پناه‌شدن برادرهات و بی‌مونس‌شدن خودم.» برای لحظه‌ای نتوانستم جلوی اشک‌هایم را بگیرم. حمید روی صورتم دست کشید و اشک‌هایم را پاک کرد و گفت: «الهی دورت بگردم، من که عزیزتر از اولاد حضرت زهرا نیستم. قرار نیست اتفاقی بیفته، من به تکلیفم عمل می‌کنم. اگر شهادت قسمتم شد که به‌مهربانی خدا بیشتر از هر چیزی ایمان دارم و اگر قسمتم نشد که بعد از این جنگ تا آخر عمر نوکری شما و بابا رو می‌کنم.»
کتاب تیدا در ۱۶۴ صفحه و به قلم شهلا پناهی همزمان با ایام سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و عرضه می‌گردد.
علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب تیدا می‌توانند با حضور در سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در غرفه انتشارات شهید کاظمی خرید و یا از طریق سایت manvaketab.ir با تخفیف ویژه تهیه نمایند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید