توسعه پالایشگاه ستاره خلیج فارس قربانی طرح«سیراف» می شود؟
درحالیکه همه امکانات برای آغاز پروژه فاز چهارم پالایشگاه ستاره خلیجفارس آماده است، به نظر می رسد وزارت نفت پیگیری پروژه سیراف را در دستور کار قرار داده است.
وزیر نفت چندی پیش پروژههای اولویتدار وزارت نفت را ابلاغ کرد که در بخش پالایشی این پروژهها ساخت مجتمع پالایشگاهی سیراف به همراه پروژه توسعه و تثبیت ظرفیت پالایشگاه آبادان و همچنین احداث خط لوله جدید بندرعباس – سیرجان – رفسنجان بهعنوان اولویت شرکت ملی پالایش و پخش به چشم میخورد. این در حالی است که مجری پالایشگاه ستاره خلیج فارس بارها از آمادگی اجرای فاز چهارم این پالایشگاه خبر داده است. با این وجود به نظر میرسد اجرای فاز ۴ پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس جایی در اولویتهای پالایشی وزارت نفت ندارد، با این توجیه که با سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون دلاری، رقم فعلی ۴۱۰ هزار بشکهای این پالایشگاه میعانات گازی به ۴۸۰ هزار بشکه افزایش مییابد.
مزیت ساخت فاز ۴ پالایشگاه ستاره خلیج فارس
یک منبع آگاه در این خصوص گفت: یکی از مزیتهای ساخت فاز چهارم این است که بسیاری از زیرساختهای انجام این پروژه مهیاست و بخشی از تجهیزات مانند لولهها و کمپرسورها در دسترس است. همچنین نیازی به احداث واحد یوتیلیتی نیز نیست و مهندسی پروژه نیز انجام شده است.
وی با تأکید بر اینکه ساخت فاز چهارم به کمتر از دو سال زمان نیاز دارد تصریح کرد: یکی از شرکتهای فعال در این زمینه پیشنهاد ساخت فاز چهارم را مطرح کرده و از آمادگی خود برای فاینانس این پروژه خبر داده است اما وزارت نفت بدون توجه به موضوع مهم تولید میعانات گازی که با توجه به کاهش صادرات نفت، یک خطر بزرگ برای اقتصاد و صنعت کشور محسوب میشود، این پیشنهادات را مسکوت گذاشته است.
این منبع آگاه اضافه کرد: شرکت ملی پالایش و پخش میگوید با بودجه خود میتواند به ظرفیت پالایشی این واحد بیفزاید که خبر خوبی است ولی هیچ تضادی برای احداث فاز چهارم ندارد زیرا هر چه به ظرفیت این پالایشگاه افزوده شود، به سود کشور است.
چالش میعانات گازی
یکی از مشکلات کشور در زمان تحریمها موضوع فروش میعانات گازی است که هم در دوره گذشته تحریمها و هم در دوره فعلی، کشور را با خطرات بسیاری مواجه کرده است. در صورت به فروش نرفتن میعانات گازی، باید آن را درون مخازن و نفتکشها ذخیره کرد که با توجه به هزینه سنگین دموراژ نفتکشها (هزینه معطلی نفتکشها)، نهتنها سودی حاصل نمیشود بلکه ضررهایی نیز به کشور تحمیل میشود.
از سویی دیگر، با توجه به محدودیت ذخیرهسازی میعانات گازی کشور، تنها راه برای برونرفت از این معضل را میتوان کاهش تولید از میدان مشترک پارس جنوبی دانست که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، بسیاری از صنایع، نیروگاهها و مصرفکنندگان داخلی با چالشهای بسیاری مواجه خواهند بود.
نکته مهم دراینباره، تعدد مصرفکنندگان میعانات گازی است که بسیار محدود هستند و کشورهای امارات و کره جنوبی مشتریان اصلی ایران بودند که پس از تحریمها، بهجای خرید میعانات از ایران، نیاز خود را از کشورهایی مانند قطر و آمریکا تأمین کردند. به گفته کارشناسان با توجه به این مسئله، بهترین راهکار برای مواجه نشدن با بنبستهای احتمالی، افزایش ظرفیت پالایش میعانات در کشور است.
پالایشگاههای میعاناتی
بهجز پالایشگاه ستاره خلیجفارس که هم اکنون مشغول تولید بنزین است، پتروفیلد پارس و مجتمع سیراف واحدهای پالایشی هستند که برای تبدیل میعانات گازی به فرآورده نفتی دارای مجوز هستند. پروژه پتروفیلد پارس که بهطور کامل متوقفشده است و سیراف نیز وضعیتی شبیه به این پروژه دارد. ظرفیت پتروفیلد پارس ۱۲۰ هزار بشکه و ظرفیت پالایشگاههای سیراف ۴۸۰ هزار بشکه در روز است. در صورت تکمیل این دو پروژه و همچنین افزایش ظرفیت ستاره خلیجفارس به ۴۸۰ هزار بشکه، بیش از یکمیلیون بشکه میعانات گازی تبدیل به فرآورده میشود. این در حالی است که روزانه ۱۲۰ هزار بشکه میعانات گازی به پتروشیمی نوری اختصاص مییابد. با توجه به این مصارف، تولید میعانات باید به رقم یکمیلیون و ۲۰۰ هزار بشکه افزایش یابد تا امکان تأمین تمام این مصارف وجود داشته باشد.
اما این عدد یک رقم کاغذی است چراکه با توجه به افت مخازن پارس جنوبی، سقف تولید میعانات گازی در صورت راهاندازی همه پروژههای پارس جنوبی به ۸۰۰ هزار بشکه نیز نخواهد رسید. این در حالی است که بر اساس اطلاع متخصصان هماکنون برخی فازهای پارس جنوبی کمتر از عددی که باید، میعانات تولید میکنند؛ بهعنوان نمونه در فازهای ۱۲ و ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی تولید میعانات گازی کمتر از ۵۰ درصد برنامه در نظر گرفته شده است و همین روند و حتی وخیمتر از آن نیز برای سایر فازها پیشبینی میشود.
نمایی از یک شکست پالایشی
مجوز احداث ۸ پالایشگاه ۶۰ هزار بشکهای در سال ۹۳ از سوی معاونت برنامهریزی وزارت نفت صادر شد؛ مجوزی ۱۲ ساله که در سال ۱۴۰۵ باطل میشود و دیگر شرکت ملی نفت تکلیفی برای تأمین روزانه ۴۸۰ هزار بشکه میعانات گازی ندارد. طبق عرف رایج، از زمان صدور موافقت نامه خوراک تا ۱۲ سال بعد وزارت نفت مکلف به تأمین ۸۰ درصد خوراک موردنیاز است و پس از سال ۱۴۰۵ هر چه که میعانات گازی مانده باشد، بهصورت مساوی میان ۸ پالایشگاه تقسیم میشود.
علیرضا صادقآبادی، مدیرعامل فعلی شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی که در سال ۹۳ مدیریت شرکت زیرساخت فراگیر پالایشی سیراف را بر عهده داشت در نشستی خبری اعلام کرد که بهرهبرداری از این پالایشگاه در سال ۹۶ انجام خواهد شد اما باوجود سپری شدن دو سال از وعده صادقآبادی، این پروژه در عملیات خاکبرداری متوقفشده است.
از طرفی یکی از شروط پایدار ماندن مجوز خوراک این ۸ پالایشگاه، این است که اگر پیشرفت فیزیکی پالایشگاه ۶ ماه متوقف شود، وزارت نفت میتواند مجوز خوراک این واحدهای کاغذی پالایشی را باطل کند. با توجه به این بند، وزارت نفت طی سالهای گذشته و توقف کامل پروژه میتوانست بهراحتی مجوز این پالایشگاهها را باطل کند، پالایشغگاههایی که هیچیک از سرمایهگذاران آن حاضر به آغاز عملیات احداث آن نیستند.
با توجه به شرایط موجود، انصراف صاحبان ۸ پالایشگاه، منتفی شدن قرارداد فاینانس، کمبود اعتبار داخلی و … این پروژهها چنانچه امسال هم کلید بخورند تا ۵ سال آینده نیز به اتمام نخواهند رسید. با این وجود مشخص نیست چرا وزارت نفت اصرار دارد تا بخاطر پالایشگاههایی که فقط روی کاغذ هستند، توسعه فاز چهار پالایشگاه ستاره خلیج فارس معطل بماند.
به گزارش مهر، هماکنون روزانه بین ۵۲۰ تا ۵۳۰ هزار بشکه میعانات گازی در داخل مصرف میشود که در صورت افزایش ظرفیت پالایشگاه ستاره خلیجفارس و همچنین اجرای فاز چهارم این پالایشگاه، تمام میعانات گازی کشور به مصرف داخلی خواهد رسید.