تنش میان ایران و آمریکا افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد
یک استاد دانشگاه گفت: «در زمان بوش پسر که تاکید زیادی داشت این مسئله را در افکار عمومی جا بیاندازد که ایران محور شرارت است، وقتی گفت: در ایران اقلیت انتصابی بر اکثریت انتخابی حاکم هستند، نشان دادند که کاخ سفید، حکومت در ایران را از دولت مجزا کرده است و لذا آرام آرام همانطور که عرض کردم به این نتیجه رسیدند که دولت صرفا بیان کنند و ظواهر در سیاست خارجی است و در عمل دولت نمیتواند خود را سخنگوی نظام معرفی کنند؛ بنابراین هرچه از همان سالهای نخست میگذریم دولت امریکا بیشتر میان دولت و حاکمیت در ایران تفکیک قائل میشوند و معتقدد که دولت در ایران توانایی تصمیمگیری در مسائل کلان سیاست خارجی را ندارد.»
مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «ساختار نظام حکومتی در ایران یک ساختار دوقطبی در حوزه سیاست خارجی است. به این معنا که سیاست خارجی در حوزه تصمیمگیری در اختیار نهادهای فراحکومتی و نهاد رهبری است و تصمیم گیری در این عرصه در اختیار دولت قرار ندارد. ما سالها از سیاستهای کلان حاکم بر نهادها و وزارتخانههای مختلف در حوزه مجموع مصلحت نظام شنیده ایم و از سوی دیگر در نهایت تصمیم گیری نهایی در مسائل عمده سیاست خارجی و داخلی را برعهده مقام معظم رهبری قرار دادیم و ایشان هستند که فصل الخطاب محسوب میشوند.»
وی ادامه داد: «اما از سوی دیگر دولت در عرصه دیپلماتیک دارای توان مانور است. یعنی این دولت است که سیاست خارجی را در عرصه عملی تعریف کرده و تلاش میکند که استراتژی تعیین شده در حوزه سیاست خارجی را با تاکتیکها و تکنیکهای مناسب و با توجه به وضعیت داخلی و خارجی، عملی سازد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از لحاظ آرایش شکلی رئیس جمهور را به عنوان شخص دوم مملکت و نماینده ملت- کشور در نهادهای بین المللی معرفی میکند، اما او نماینده تام الاختیار نیست. بلکه او ماموریت دارد که تصمیماتی که از سوی موکلان خود که در اینجا همان نهادهای فراحکومتی و نهاد رهبری است، اتخاذ میشود را به بهترین روش ممکن اجرایی کند.»
او تصریح کرد: «بنابراین دیگر از دهه سوم و به خصوص دهه چهارم حیات نظام جمهوری اسلامی، کشورهای دیگر هم بر اساس تجاربی که به دست آورده اند عمل میکنند و به این نتیجه رسیده اند که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه در ایران تنها در حد یک هماهنگ کننده در عرصه سیاست خارجی عمل میکنند و تصمیمگیرنده نیستند. پیش از این روال اینگونه بود که با توجه به ساختار قدرتی که در کشور وجود دارد به گونهای عمل میکردند که دولتها همیشه در راستای موضعگیری مقام معظم رهبری، اعلام موضع میکردند که بتوانند طرف مقابل را در حالت ابهام قرار دهند. به قول یک خبرنگار ایتالیایی، ساختار ایران مانند ماشینی است که یک نفر پدال ترمز را فشار میدهد و نفر دیگر بر پدال گاز فشار وارد میکند.»
این استاد دانشگاه عنوان کرد: «لذا این مسئله موجب شده است که طی یک دهه گذشته که تقریبا میتوان دور دوم ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی را آغاز آن دانست، تا کنون کشورهای جهان به ویژه ایالات متحده آمریکا به موضعگیریهای وزیرامور خارجه و رئیس جمهور به عنوان موضع گیری اصلی نگاه نکردند و اتاقهای فکر و اندیشکدههای که در این حوزه فعال هستند، این مسئله را مورد توجه خود قرار داده اند که برای اینکه در جریان تصمیمات و نظرات اصلی ایران قرار بگیرند باید به فرمایشات رهبری توجه کنند. به عبارت سادهتر دیگر جهان بیرونی بر اساس قانون اساسی که رهبری را در چارچوب یک قدرت معنوی و فرادستی در حوزه سیاست داخلی و ایده پردازی بینالمللی میدانست خارج شده و از زمانی که اوباما برای مقام معظم رهبری نامه نگاری کرد و نامههای محمود احمدی نژاد را که رئیس جمهور وقت بود را بدون پاسخ گذاشت، نشان داد که جهان به خصوص ایالات متحده به خوبی از ماجرا مطلع شدند و میدانند تصمیمگیرنده نهایی در عرصه سیاست خارجی و داخلی، شخص مقام معظم رهبری است.»
مطهر نیا ادامه داد: «همه اینها نشان میدهد که آمریکاییها مرکزیت تصمیمگیری را شناسایی کرده اند و در این جهت صحبتهایی که روحانی و ظریف انجام میدهند را به نوعی خریدن زمان تلقی میکنند یا ارجاع به یک وضعیت مجهول تعبیر میکند. اگر از این زاویه به اظهارات و مواضع ترامپ، پمپئو و بولتون توجه کنید، کاملا این رفتارهای آنها قابل فهم میشود. واقعیت این است که دیگر کاخ سفید توجه خاصی به اظهارات دولت ندارد و صرفا هر زمان که احساس کنند میتوانند از صحبتهای مقامات دولتی به نفع خود و در راستای ایجاد یک اجماع بین المللی علیه ایران استفاده کنند به آنها استناد میکنند و تصمیمگیرنده نهایی را نظام جمهوری اسلامی ایران را مقام معظم رهبری میدانند و به همین دلیل اخیرا خطاب آنها در آرایش ظاهری، بیش از انکه متوجه رئیس جمهور باشد، متوجه رهبری است.»
او در پاسخ به این سوال که آیا میتوان دولت و وزیر امور خارجه را به نوعی سخنگوی نظام تلقی کرد، گفت: «در زمان بوش پسر که تاکید زیادی داشت این مسئله را در افکار عمومی جا بیاندازد که ایران محور شرارت است، وقتی گفت: در ایران اقلیت انتصابی بر اکثریت انتخابی حاکم هستند، نشان دادند که کاخ سفید، حکومت در ایران را از دولت مجزا کرده است و لذا آرام آرام همانطور که عرض کردم به این نتیجه رسیدند که دولت صرفا بیان کنند و ظواهر در سیاست خارجی است و در عمل دولت نمیتواند خود را سخنگوی نظام معرفی کنند؛ بنابراین هرچه از همان سالهای نخست میگذریم دولت امریکا بیشتر میان دولت و حاکمیت در ایران تفکیک قائل میشوند و معتقدد که دولت در ایران توانایی تصمیمگیری در مسائل کلان سیاست خارجی را ندارد.»
وی افزود: «به همین دلیل است که حالا میبینیم موضع گیری مقامات عالی رتبه نظامی در ایران بیشتر از آنچه که ظریف و روحانی عنوان میکنند مورد توجه مقامات کاخ سفید قرار میگیرد و این نشان دهنده نوعی شناخت محیطی دقیقتر نسبت به گذشته از ساختار و بافتار قدرت در نظام جمهوری اسلامی است. در این وضعیت دیگر دولت آن کارآمدی قبل را هم که ایجاد فضای مبهم بود را ندارد. البته این صرفا مختص آمریکاییها نیست و اگر به رفتار کشورهای اروپایی هم توجه کنید میبینید آنها هم به خوبی با این ساختار قدرت در ایران آشنا هستند و تمام توجه شان به سمت مقام معظم رهبری است.»
مطهرنیا در پایان در خصوص چشم انداز رابطه میان ایران و ایالات متحده آمریکا طی دوسال آینده که ترامپ در کاخ سفید حضور دارد، عنوان کرد: «آمریکا تلاش میکند ایران را در ضعیفترین موضع ممکن بکشاند و سپس با فشارهایی که در عرصه بین المللی و منطقهای با همکاری متحدان خود انجام میدهد، دکترین محدودسازی بین المللی ایران و محاصره تهران را تکمیل کند و سپس با ایران در خصوص مسائل مورده علاقه آمریکا به مذاکره بپردازد. ایران نیز به دنبال آن است که با ایجاد فضای مناسب بار دیگر قدرت چانه زنی خود را افزایش دهد. نزدیک شدن به اتحادیه اروپا و تلاش برای ایجاد فضای مثبت در جهت همگرایی ملی بر ضد ایالات متحده آمریکا در دستور کار قرار خواهد گرفت و باید دید در این وضعیت کدام میتواند قدرت چانه زنی بیشتری به دست بیاورد. اما با توجه به فرمایشات رهبری طی ماههای اخیر و به ویژه گردهمایی در ورزشگاه آزادی مبنی بر اینکه به هیچ عنوان با امریکا وارد مذاکره نخواهیم شد، نشان میدهد که این دو سال بسیار سخت خواهد بود و سطح تنش میان دو کشور افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد.»