ترامپ اشتباه میکند؛ تحریم ایران ابزار جادویی نیست / دلایلی که اثبات میکند جایی برای تبریک وجود ندارد
فارین پالیسی در مطلبی به قلم فیلیپ گوردون و رابرت مالی نوشت: وقتی دونالد ترامپ در ماه میاز قصد خود مبنی بر خروج از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران و بازگرداندن تحریمهای اقتصادی خبر داد، یکی از دلایل متعددی که برای این اقدام ذکر کرد، وادار کردن ایران به تغییر رفتار در خاورمیانه بود. مقامات ارشد دولت اغلب میگفتند ایران پشت تمام مشکلات در این منطقه قرار دارد و قطع کردن جریان صادرات نفت ایران باعث می شود منابعی که برای همسایگان خود به کار میبرد، از دستش خارج شود. به تازگی در اوایل همین ماه تحریمهای جدید اجرایی شدند.
به گزارش انتخاب، فارین پالیسی ادامه داد: در نگاه ترامپ این تحریمها ابزاری شبه جادویی با چند هدف محسوب میشود: موجب میشود ایران برای اصلاح توافق هسته ای به میز مذاکره برگردد تا هم به بازرسان هستهای اجازه دسترسی نامحدود داده شود و هم برنامه توسعه موشکی این کشور مدنظر قرار گیرد. این تحریمها باید ایران را مجبور کنند تا به حمایت از گروههای منطقهای که با آمریکا دشمنی دارند، پایان دهد؛ و البته امید میرود فشار تحریمها سبب شود مردم ایران از مسئولان خود ناراضی شوند.
این فهرستی از آرزوهای دوست داشتنی است. اگر تحریمهای شدیدی که آمریکا به تازگی وضع کرده موجب شود ایران رفتار مطلوب تری از خود نشان دهد، بزرگترین تحول حاصل آمده است. اما مشکل اینجاست که این رویکرد دولت نه تنها بسیار از تشویق ایران به رفتار بهتر بسیار دور است بلکه حتی ممکن است تاثیر معکوسی بر رفتار ایران داشته باشد چه برسد به اینکه موجب تغییر نظام در ایران شود. مهمترین مانع در بسط اقدامات منطقهای ایران که بسیار ارزان برایش تمام میشود، هرگز فقدان منابع موجود برای نایبان منطقهای نبوده است و در تاریخ طولانی جمهوری اسلامی نشانهای از تسلیم شدن ایران برابر خواستههای آمریکا حتی تحت فشارهای شدید اقتصادی دیده نمیشود. با اعمال نظام جامعی از تحریمهای اقتصادی که تنها در صورتی برچیده میشوند که ایران تمام تقاضاهای آمریکا را بپذیرد، احتمالا دولت آمریکا ایران را به جایی میرساند که اطمینان یابیم ایران هیچ یک از آنها را نخواهد پذیرفت.
این سازوکار احتمالا از همه جا روشنتر و تراژیک تر، در یمن دیده میشود. امروز یک شانس کوچک، اما واقعی به وجود آمده تا این جنگ فرسایشی به پایان برسد. قتل روزنامه نگار سعودی، جمال خاشقجی در استانبول همراه با شدت یافتن وخامت شرایط انسانی در یمن و توجه بیشتر رسانهها به آن، فشار بر رهبری عربستان سعودی را به منظور تغییر رویکرد در یمن افزایش داده است. ماه پیش وزیر دفاع آمریکا جیمز متیس و وزیر امور خارجه مایک پومپئو موضع محکم و غیرمعمولی اتخاذ کردند و از تمام طرفهای درگیر خواستند با برقراری آتش بس به میز مذاکره بیایند -اقدامی که اکنون مورد حمایت کنگره نیز هست که تهدید به قطع فروش سلاح به ریاض در صورت عدم پیروی از آن کرده است. به علاوه دولت اعلام کرده سوخت رسانی به بمب افکنهای سعودی برای بمباران یمن را متوقف میکند. این تدابیر جدید حکایت از تغییر رویکرد دولت آمریکا نسبت به ریاض دارد که قبلا حمایتی بی قیدوشرط نشان میداد.
با احتساب تمام نگرانیها و سرمایه گذاریهایی که عربستان و امارات در جنگ علیه حوثیهای یمن صرف کرده اند، دلایل خوبی برای تردید در خصوص تمایل آنها به پایان دادن به جنگ وجود دارد. اما با فشارهایی که برای اعاده حیثیت و آبروی حکومت عربستان وارد میشود به اضافه عدم وجود چشم اندازی برای پیروزی، امید به تغییر راهبرد سعودیها را زنده نگه می دارد. سعودیها و اماراتیها دقیقا فشارها برای مذاکرات پایان دادن به جنگ را با روی خوش نمیپذیرند، اما این میتواند برای آنها راه فراری از جنگ فاجعه بار و پرهزینه یمن باشد.
متاسفانه حتی اگر بتوان عربستان و امارات را مجبور به پذیرش آتش بس و شروط صلح در مذاکرات کرد، آمریکا اکنون کمترین نفوذ را بر ائتلاف کشورهای مخالف حوثیهای یمن و حامیان ایرانی حوثیها دارد. با اعمال مجدد تحریمها علیه ایران و تاکید بر اینکه تنها با پذیرش شماری از شروط غیرواقع بینانه از سوی ایران متوقف خواهند شد، آمریکا خود را از تعامل سازنده محروم کرده است. پیام این وضعیت برای ایران این است که اگر به حوثیها برای پذیرش آتش بس و شروط صلح فشار بیاورد، پس از آن همچنان تحت فشار تحریمهای گسترده آمریکا خواهد ماند و اگر چنین نکند آمریکا کار زیادی نخواهد توانست انجام دهد. در نهایت ایران دلیلی برای همکاری نمیبیند و بالعکس بهانههای زیادی برای مخالفت دارد.
همچنین رویکرد فعلی دولت به ایران میتواند به منافع آمریکا در عراق نیز آسیب بزند. با انتخابات اخیر در عراق که منجر به انتخاب یک نخست وزیر و رییس جمهور پراگماتیک در بغداد شد، امید به حکمرانی موثرتر و فراگیرتر در عراق افزایش یافته که می تواند منافع هر دو کشور ایران و آمریکا را در پی داشته باشد. اگر ایران متقاعد شود که آمریکا به روند تخریب اقتصاد آن ادامه خواهد داد مگر اینکه شروط تسلیم بی قیدوشرط را بپذیرد، واکنش آنها طبیعتا انتقام گیری در مناطقی خواهد بود که بیشترین نفوذ را دارند. این شرایط به خصوص شامل عراق میشود که در آن امکان دارد شبه نظامیان قدرتمند شیعه به جان سربازان آمریکایی سوءقصد کنند، کاری که پس از درگیریهای سال ۲۰۰۳ مرتبا مرتکب آن میشدند. دولت آمریکا می تواند با حملات تلافی جویانه نظامی واکنش نشان دهد و در آن صورت ایران نیز با جنگ فرسایشی به خستگی واشنگتن اتکا خواهد کرد.
حتی اعمال تحریمهای فلج کننده علیه ایران میتواند بر اقتصاد ناپایدار عراق اثری خردکننده داشته باشد و شاید بر ثبات سیاسی این کشور. عراق برای گاز طبیعی به ایران وابسته است (توان تولید آن را دارد، اما تاسیسات پالایشی آن را نه) و همچنین واردات برق، آب و مواد غذایی ارزان. تابستان گذشته عراق شاهد اعتراضات عمومی در بصره بود که فقدان برق و آب آشامیدنی در گرمای هوا موجب شد شهروندان علیه دولت خود شورش کنند. اگر دولت آمریکا بر عراق برای قطع واردات گاز فشار بیاورد، شاهد اعتراضات بیشتری خواهیم بود که مانعی برای توسعه سیاسی این کشور قلمداد میشود که آن نیز مخالف سیاست تحکیم ثبات سیاسی در منطقه است.
در نهایت تحریمهای جدید ترامپ با حصول موفقیت در تضعیف اقتصاد ایران، تاثیری غیرسازنده در منطقه خواهد داشت. از زمان آغاز تحریمها ایران اعلام کرد که اگر سایر کشورها به خرید نفت ایران ادامه دهند، آن نیز به توافق هستهای پایبند خواهد ماند. به علت ادامه واردات نفت از سوی چین، هند، ترکیه و سایر کشورها، ایران هنوز بیش از یک میلیون بشکه نفت در روز می فروشد که از صادرات ایران قبل از توافق سال ۲۰۱۵ کمی بیشتر است.
اما اگر ترامپ موفق شود صادرات ایران را به صفر نزدیکتر کند، انگیزه ایران برای پیروی از توافق هستهای نیز از بین می رود. بعید است در این زمان ایران فعالیت هستهای خود را به گونهای بازیابی کند که موجب دور شدن شرکای اقتصادی و توجیه سازی حمله نظامی آمریکا و اسراییل شود، اما احتمال دارد برخی فعالیتهای ممنوعه هستهای را از سر بگیرد. در این صورت ترامپ با همان تهدیدی مواجه میشود که سال ۲۰۱۵ در پیش روی دولت اوباما بود: یا باید احتمال توسعه ظرفیت سلاح اتمی در ایران را بپذیرد یا تاسیسات آن را با حملات موشکی منهدم کند. اقدام اخیر مطمئنا به اقدامات تلافی جویانه ایران در منطقه به واسطه حملات موشکی حزب الله به اسراییل، حوثیها به ریاض و شبه نظامیان به سربازان آمریکایی در عراق منجر میشود.
مقامات دولت ترامپ در هفتههای اخیر بابت موفقیت آمیز بودن اعمال مجدد تحریمها به خود تبریک گفته اند چراکه سرمایه گذاری در ایران و صادرات نفت آن کاهش یافته و اقتصاد ایران متزلزل شده است. اما مساله هرگز این نبوده که آیا آمریکا قادر خواهد بود به فشار اقتصادی بر ایران بیفزاید؛ بلکه مساله این است که آیا این فشار به منافع آمریکا کمک خواهد کرد؟ از این لحاظ سیاست ترامپ بیش از آنکه موجب همکاری ایران شود، نتیجه معکوسی به ارمغان میآورد.