اندیشکده شورای آتلانتیک بررسی می کند:

تاثیر حمله روسیه به اوکراین بر مناظرات مرتبط با مساله امنیت ملی در ایران

    کد خبر :915632
توان نظامی ایران -آتلانتیک

اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی می نویسد: «وقوع تحولات جدید در عرصه بین المللی که یک نمونه آن در قالب تهاجم روسیه به اوکراین و خروج یکجانبه آمریکا از توافق برجام قابل مشاهده است، عملا این باور را در ایران و مخصوصا در میان سیاستمداران و جامعه نخبگانی این کشور تقویت کرده که تنها یک ایرانِ قوی است که می تواند حس غرور و عزت داشته باشد و قدرت های جهانی را وادار سازد تا حقوق حقه آن را بر سر میز مذاکره به رسمیت بشناسند».

بازتاب-اندیشکده “شورای آتلانتیک” در گزارشی به طور ویژه به این مساله پرداخته که وقوع تحولات جدید در عرصه بین المللی که نمود عینی و متاخر آن، حمله روسیه به اوکراین است موجب شده تا سیاستمداران و جامعه نخبگانی ایران تا حد زیای به این باور برسند که جهت حفظ موقعیت برتر و عزت کشور در عرصه معادلات بین المللی، بایستی تا جای ممکن ابزارهای قدرت ایران مخصوصا در حوزه توانمندی های هسته ای را تقویت کنند.

در واقع، این باور شکل گرفته که تعامل صِرف با غرب و دل بستن به امتیازاتی که غرب بخواهد به ایران در قبال مذاکراتی نظیر مذاکرات اتمی وین اعطا کند، با توجه به تجربیات تاریخی تعامل ایران با غرب و به ویژه در مساله توافق برجام، نمی تواند تامین کننده منافع ایران و امنیت ملی این کشور باشد. مساله ای که خود مناظرات و مباحثات جدی را در ایران ایجاد کرده است.

اندیشکده شورای آتلانتیک در این رابطه می نویسد:

حمله روسیه به اوکراین که در تاریخ 24 فوریه سال جاری میلادی آغاز شد، زمانی صورت گرفت که ایران با اعضای باقی مانده در توافق برجام، به علاوه آمریکا (البته به صورت غیرمستقیم)، در حال انجام مذاکرات فشرده با هدف احیای توافق برجام بود. توافقی که دونالد ترامپ آمریکا را در سال 2018 از آن خارج کرد. با این همه، همزمان با قرار گرفتن آینده مذاکرات در برزخ، جنگ اوکراین، مناظرات و بحث های گسترده ای را در مورد آینده راهبردهای امنیت ملی ایران ایجاد کرده است.

از زمان اوج گیری درگیری ها در قالب جنگ اوکراین، جریان های سیاسی و رسانه ای ایرانی توجهات گسترده‌ای را به جنگ مذکور و پیامدهای آن معطوف داشته اند. در این رابطه، بخش قابل ملاحظه ای از مناظرات و مباحثات در چهارچوب های سیاسی و ایدئولوژیک می گنجند. حتی برخی از تحلیلگران به ناکام بودن “توافق بوداپست” و تضمین هایی که این توافق به اوکراین ارائه می کرد تا در ازای تسلیم تسلیحات اتمی خود، تضمین های امنیتی را در مورد آینده خود و دور ماندنش از هرگونه تهاجم خارجی دریافت کند، اشاره می‌کنند. در این راستا، برخی تحلیلگران ایرانی بر این باورند که با توجه به آنچه اکنون در چهارچوب جنگ اوکراین قابل مشاهده است، تنها راه حل جهت بازداشتن دشمنان خارجی ایران از انجام اقدامات ماجراجویانه علیه این کشور این است که تهران توان بازدارندگی خود را به نحو قابل ملاحظه ای افزایش دهد.

در این چهارچوب، رسانه ها و روزنامه های اصلاح طلب بر کلیدواژه های “وحدت” و “گفتگو” در مقایسه با قدرت نظامی تاکید دارند. برای مثال، “روزنامه اعتماد” که حامی مذاکرات اتمی و توافق برجام است در ماه مارس سال گذشته می نویسد: “جنگ روسیه علیه دولت و ملت اوکراین، یک درس مهم را به همه آموخت: کشورهایی که زرادخانه های تسلیحاتی بزرگتر و ارتش های قدرتمندتری دارند، لزوما برندگان جنگ ها نیستند. حتی اگر کِیف سقوط کند، روسیه جنگ را در میدان افکار عمومی واگذار کرده است”.

به همین منوال “محسن تاج زاده”، سیاستمدار اصلاح طلب و وزیر کشور موقت در دولت “محمد خاتمی” می گوید که “حمله روسیه به اوکراین عملا این طرز فکر را در میان برخی از سیاستمداران و تحلیلگران ایرانی مبنی بر اینکه اگر اوکراین تسلیحات اتمی می داشت روسیه به آن حمله نمی کرد، تقویت کرده است. با این حال، این استدلال از دو منظر غلط است: اولا، در حالی که روسیه تسلیحات اتمی دارد، آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم های گسترده ای را علیه آن وضع کرده اند. از این رو، داشتن زرادخانه های هسته ای و موشک های بالستیک، هیچ تاثیری در امر اعمال شدن تحریم ها بر بازیگرانی نظیر روسیه و ایران ندارد. از این رو، تسلیحات اتمی، موضع ایران را در روند مذاکرات اتمی با غرب بالا نمی برند. اضافه بر این، مقاومت ملت اوکراین در جریان جنگ روسیه نشان داد که یک ملت متحد، حرف اول و آخر را در هرگونه رقابت و جنگ و نبردی دارند. با این همه، مهمترین درس در چهارچوب جنگ اوکراین این است که: دینامیسم های داخلی یک کشور است که روندهای سیاست خارجی آن و اینکه چگونه روابطش را با قدرت های جهانی تعریف کند، مشخص می سازند. ما علی رغم تمام اختلافات باید متحد بمانیم و یک سیاست خارجی مستقل را بدون تکیه کردن بر یک بلوک قدرت در جهان دنبال کنیم”.

در این راستا در چهارچوب دیدگاه های یک طیف سیاسی دیگر، رسانه های اصولگرا و مقام های نظامی در ایران، جنگ اوکراین را دلیل محکمی بر این مساله می بینند که ایران باید تا جای ممکن قدرت بازدارندگی خود را تقویت کند و توانمندی های نظامی اش را نیز توسعه بخشد. آن ها با نگرشی دینی بر این باورند که خداوند فقط آن هایی را که به خودشان کمک می کنند، یاری می رساند و فقط یک ایرانِ قوی می تواند قدرت های بزرگ نظیر آمریکا را مجبور کند تا امتیازاتی را به ایران اعطا کند.

کاملا مهم است که به این نکته توجه شود که ایران با توجه به اِعمال تحریم های گسترده علیه این کشور و فراهم نبودن زمینه های لازم جهت نوسازی ناوگان جنگنده های نظامی خود(محدودیتی که برای همسایگان ایران برقرار نیست)، عملا توسعه موشک های بالستیک و توانمندی های پهپادی خود را در دستورکار قرار داده است. در این رابطه، “حسین دلیریان” از تحلیلگران نظامی-اطلاعاتی ایران معتقد است که جنگ اوکراین نشان داد که راهبرد ایران در سرمایه گذاری روی تولید انبوهِ پهپادها، یک تصمیم راهبردی و مهم بود که حتی در آینده باید بیش از پیش تقویت شود. با این حال به موازات این تحولات، ایران همچنین نیاز دارد تا بر شدت فعالیت ها و تلاش های خود جهت توسعه و بهسازی جنگنده های اش نیز بیفزاید و توانمندی های هوایی اش را نیز تا جای ممکن تقویت کند.

در این راستا ژنرال “عزیز نصیرزاده” فرمانده نیروی هوایی ایران و جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح این کشور(که البته در زمان جنگ ایران و عراق هم جز خلبان ایرانی حاضر در جنگ بوده است)، در ماه مارس سال جاری میلادی هشدار داد که “جنگ اوکراین به ما درس های مهمی را آموخت. اوکراینی ها توان بازدارندگی هسته ای خود را برچیدند و اکنون با بحران کنونی مواحه شده اند. در کشور ما نیز افرادی وجود داشته و دارند که می گویند ما باید توانمندی های دفاعی خود را برچینیم و در ازای آن به صلح برسیم. در جهان کنونی، هیچ کشوری نمی تواند نسبت به قدرت نظامی و توان بازدارندگی بی اعتنا باشد”.

البته که ژنرال نصیرزاده تنها مقام ایرانی نیست که در مورد ضرورت تقویت توانمندی های دفاعی و راهبردی ایران هشدار داده است. “عبدالکریم عابدینی” امام جمعه قزوین نیز به این نکته اشاره می کند که “هم زمان با خلع سلاح اوکراین، آمریکایی ها به تدریج اوکراین را وارد حوزه تنش و ناامنی کردند و اکنون همان ها، اوکراین را در میان شعله های آتش و نابودی رها کرده اند. تلاش های آمریکا جهت خلع سلاح ملت ایران و اجرای سناریوی مشابه در مورد کشور ما، کاملا بی فایده است. کشور ما توانمندی های دفاعی خود را تسلیم دشمن نخواهد کرد”.

به نحو مشابهی برخی رسانه های ایرانی نیز رویکردی مشابه اتخاذ کرده اند و معتقدند که جنگ اوکراین به این معناست که ایران به جای تعامل با غرب، باید توان بازدارندگی دفاعی خود را تقویت کند. در این چهارچوب، “دانیال معمار”، سردبیر روزنامه همشهری می نویسد: “اینکه سوال می شود چرا اوکراین برای روسیه به کشوری بی دفاع تبدیل شده است؟ دلیل اصلی آن این است که این کشور به جای آنکه یک سپر دفاعی را برای خود ایجاد کند، فقط و فقط به غربی ها تکیه کرده است. از همین منظر می توان فهمید که چرا سفیر اوکراین در ایران می گوید که آنچه امروز بر سر اوکراین اتفاق افتاده، باید درسی برای ایران باشد تا سپر هسته ای و قدرت اتمی خود را رها نکند”.

مهمتر از همه اینکه جنگ اوکراین بسیاری از تحلیلگران ایرانی را به این سمت سوق داده که جهان آینده به معنای واقعی صرفا در فضا گفتگو تعریف نمی شود و توان دفاعی نیز مهم است. معمار دراین رابطه می گوید: “چرا اوکراین نمی تواند از از بحران جاری علیه این کشور با استفاده از گفتگو خارج شود؟ امروز و فردا، به توانمندی های موشکی و قدرت نظامی و ایجاد توان بازدارندگی از سوی آن ها تعلق دارد. فردا به به آن دسته از دولت هایی تعلق دارد که بیشترین قدرت را در اختیار دارند”.

فضای حاکم بر جریان های سیاسی ایران که عمدتا تحت تاثیر خاطرات مرتبط با دوران جنگ ایران و عراق و دیگر تهاجمات خارجی علیه ایران در طول تاریخ است، تا حد زیادی نسبت به بنیان های حقوق بین الملل حساس می باشد. با این همه، تغییرات در محیط بین المللی که با وقایعی نظیر حمله روسیه به اوکراین، خروج یکجانبه آمریکا از توافق برجام(2018) و در عین حال اوج گیری احساسات منفی در تهران نسبت به غرب قابل شناسایی است، ثابت کرده که تعامل ایران با غرب، هیچ مزایا و یا منافعی را برای این کشور به دنبال ندارد و حتی حامل خسارت های گسترده ای نیز برای این کشور است. از این چشم انداز، تنها یک ایرانِ قوی می تواند حس غرور داشته باشد و قدرت های جهانی را وادار سازد تا حقوق حقه آن را بر سر میز مذاکره به رسمیت بشناسند.»

به طور کلی اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارش خود ضمن اشاره به مناظرات گسترده در مورد تعاریف و چهارچوب های مرتبط با مسائل مطرح در قالب گفتمان امنیت ملی ایران در عصر پساجنگ اوکراین، به نوعی این گزاره را مورد اشاره قرار می دهد که در جهان آینده، زبانِ گفتگو و دیپلماسی کشورها، در صورتی که به بنیان های(مخصوصا قدرت نظامی) متکی نباشد، از هیچ توانی برخودار نخواهد بود و عملا منافع و امنیت ملی ایران را به خطر خواهد انداخت. مساله ای که نمود عینی آن را می توان در چهارچوب معادله جنگ اوکراین مشاهده کرد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید