بررسی همه ادعاها درباره انگلیسی خواندن برخی مقامات و نهادها؛ واقعیت چیست؟!
انگلیسی خواندن و انگلیسی ساختن مسئولان، نهادها و مقامات واژه ای است که این روزها بار دیگر بر سر زبان ها افتاده و آنکه در این ماجرا بیش از همه حیرت زده است که چه کسی درست می گوید و آیا واقعا مسئولان، برخی نهادها و مقامات سابق و فعلی کشور با انگلیس در ارتباط هستند یا نه، «مردم» هستند. شرایطی ایجاد شده است که مردم دنبال این هستند که بدانند آیا واقعا انگلیس تا این اندازه در کشور ما نفوذ دارد و رخنه کرده که چنین ارتباط هایی پدید آورده است؟!
به گزارش «تابناک»؛ اگر به بررسی ادعاهای مطرح اخیر در خصوص وابستگی برخی مقامات و نهادها و شخصیت ها بپردازیم، خواهیم دید تا چه اندازه برای «انگلیسی خواندن» و «انگلیسی ساختن» مسئولان، نهادها و مقامات تلاش می شود و حتما باید نهادهای مسئول در این خصوص بررسی های لازم را انجام داده و نتایج را برای رفع ابهامات اذهان مردم اعلام عمومی کنند.
تلاش احمدینژاد و یارانش برای پروژه «انگلیسیسازی»
به تازگی پس از جنجال های ایجاد شده بر سر پرونده رسیدگی به تخلفات مقامات دولت سابق، رئیس دولت های نهم و دهم و افراد نزدیک به او تلاش بسیاری کردند تا به جای پاسخگویی به اتهاماتشان و روشنگری در این خصوص، عده ای را منتسب به انگلیسی ها کرده و اتهاماتی که متوجه آنان است، به حاشیه برانند.
پس از این اتفاقات بود که در نهایت قوه قضائیه علاوه بر رسیدگی به پرونده اتهامات «محمود احمدی نژاد» رئیس دولت های نهم و دهم و «اسفندیار رحیم مشایی» معاون او و یار غارش، «حمید بقایی» دیگر معاون او را برای تحمل مجازات در نظر گرفته شده برای او بازداشت و راهی زندان کرد؛ اتفاقی که پس از آن تلاش برای انتساب دستگاه قضایی به انگلیس از سوی مشایی را کلید زد.
«محمود احمدی نژاد» و «اسفندیار رحیم مشایی» پس از زندانی شدن بقایی، به جای پاسخگویی پیرامون اتهامات او و اتهامات و مسائلی که درباره خودشان مطرح است، همان رویکرد و رویه سابق خود را برای حاشیه سازی و ایجاد جنجال دنبال کردند، به گونه ای که مشایی با در دست گرفتن حکم بقایی مقابل سفارت انگلستان حاضر شده و حکم صادره را به آتش کشید؛ اقدامی که به ابهامات پیرامون آنها و پرونده هایشان افزود.
کیهان: احمدینژاد، مشایی و بقایی انگلیسیاند
پس از این اتفاق بود که روزنامه کیهان با انتشار مطلبی به زبان طنز، احمدی نژاد، مشایی و بقایی را انگلیسی خطاب کرد و نوشت: «گفت: رحیم مشایی به اتفاق چند نفر در مقابل سفارت انگلیس حکم زندان بقایی را آتش زد!
گفتم: چرا جلوی سفارت انگلیس؟!
گفت: اعلام کرده که محکومیت بقایی به دستور مستقیم ملکه انگلیس بوده! و وزیر خارجه انگلیس در سفر خود به ایران، این دستور را به مسئولان قضایی جمهوری اسلامی ایران ابلاغ کرده است!
گفتم: حالا مگر بقایی کی هست که ملکه و دولت انگلیس خواهان محکومیت او بودهاند؟!
گفت: چه عرض کنم؟! در جای سم اسب آب جمع شده بود، مورچه افتاد توش و داد زد آهای مردم، چه نشستهاید که دنیا را دارد آب میبرد!
گفتم: ای عوام! سرتا پای این جماعت انگلیسی است، دارند رد گم میکنند، مگر همین مشایی علنا از صهیونیستهای اشغالگر فلسطین حمایت نمیکرد و آنها را مردم اسرائیل نمینامید؟! مگر نمیگفت دوران اسلامگرایی تمام شده است؟! مگر رسما دنبال حذف اسلام و جایگزینی مکتب ایرانی به جای مکتب اسلام نبودند؟! و…
گفت: خب، انگلیس از عوامل خود غیر از مخالفت با اسلام، مخالفت با اسلامگرایی و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی چه انتظار دیگری دارد؟! همه آنچه انگلیس میخواهد، این جماعت بیکم و کاست انجام دادهاند؛ بنابراین، کمشعورترین آدمها هم باور نمیکنند که این جماعت عامل انگلیس نباشند.
گفتم: این حرکتشان هم ادامه همان کاسهلیسی انگلیس است! و میخواهند برای انگلیس که بارها از ایران سیلی خورده است، کسب وجهه کنند و آن را کشور قدرتمندی جا بزنند که حتی بر مقدرات ایران اسلامی هم سیطره دارد! یعنی آرزوی انگلیس را به خبر تبدیل کردهاند!
گفت: ولی عقلشان قد نداده که دارند هویت خودشان را فاش میکنند!
گفتم: یارو توی آینه نگاه کرد و به تصویرش گفت، خیلی برایم آشنا به نظر میرسی! و بعد از چند دقیقه گفت، آهان فهمیدم، دیروز توی سلمانی روبه رویم نشسته بودی! »
افشای مذاکرات دولت احمدینژاد با انگلیس و امریکا برای مادامالعمر کردن حاکمیتش
همچنین حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اتهام وابستگی به انگلیس را کسی به نظام و قوه قضائیه میزند که خودش بارها مخفیانه به کشورهای اروپایی سفر و با سران آن کشورها و آمریکا و همین انگلیس مذاکره میکرد و برای مادام العمر کردن حاکمیت جریان انحرافی دور از چشم مردم برنامه ریزیها داشت.
حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: تجمع چند تن از سران جریان انحرافی در برابر سفارت انگلیس در تهران و متهم ساختن قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران به گرفتن دستور از دولت انگلیس برای صدور حکم محکومیت یکی از سران این جریان که هفته گذشته بازداشت و به زندان منتقل شد، اوج ساختارشکنی علیه نظام جمهوری اسلامی بود.
نفر دوم این جریان ساختارشکن، همزمان با متهم ساختن نظام جمهوری اسلامی به تسلیم بودن در برابر انگلیس، کاغذهایی که متن حکم محکومیت نفر سوم این جریان در دادگاه معرفی میکرد را به آتش کشید تا چنین وانمود کند که برای نجات جمهوری اسلامی ایران از سلطه انگلیس تلاش میکند و مردم ایران باید برای پایان دادن به سلطه انگلیس بر کشورشان به این جریان بپیوندند!
تهمت وابستگی به دولت انگلیس، علاوه بر اینکه دروغ آشکار است، اهانت بزرگی به دستگاه قضائی و مسئولین نظام جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل است.
این واقعیت را همه قبول دارند که دستگاه قضائی ما ضعفهایی دارد کما اینکه در قوای دیگر و سایر ارگانها و نهادها نیز نارساییها، اشکالات و حتی تخلفات دیده میشود، اما در این واقعیت ذرهای تردید نیست که کلیت نظام جمهوری اسلامی و همینطور قوای سه گانه و نهادهای تصمیم گیرنده در این نظام به هیچ قدرت خارجی وابسته نیستند و افتخار این نظام این است که مستقل است. شعار محوری و بسیار مهم مردم در روزهای انقلاب که می گفتند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» واقعاً در بخش استقلال به ویژه استقلال سیاسی کاملاً تحقق یافته و هیچکس در داخل و خارج از کشور در این واقعیت کمترین تردیدی ندارد.
اینکه آمریکا و انگلیس و صهیونیستها همواره با نظام جمهوری اسلامی دشمنی میکنند و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به آن فروگذار نمیکنند، به دلیل مستقل بودن این نظام است. اگر این نظام مستقل نبود، دلیلی برای این همه دشمنی قدرتهای سلطه طلب با آن وجود نداشت.
از اینها که بگذریم، کالبدشکافی جریان انحرافی و تحلیل چرایی عدم برخورد با سران این جریان اکنون نقل محافل است. سران این جریان، از اول پیدا بود که اهلیت قرار گرفتن در مناصب بالای اجرائی کشور را ندارند ولی متاسفانه مورد حمایت قدرتمندان و نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیرنده قرار گرفتند و به بالاترین مناصب رسیدند. بلایی که اینان بر سر ایران و نظام جمهوری اسلامی آوردند، از بزرگترین مصائب تاریخ این کشور و این نظام است. بالاترین مفاسد اقتصادی را پدید آوردند و خود را دولت پاک و دولتمردان پاکدست نامیدند. بالاترین اهانت ها را به روحانیت و مراجع تقلید کردند و خود را به عنوان نزدیکترین یاران امام زمان علیه السلام جا زدند. بیشترین سرپیچی را از ولی فقیه کردند و خود را مطیع ولایت فقیه معرفی نمودند. سخت ترین ضربهها را به آرمانهای انقلاب و امام خمینی وارد کردند و خود را احیاگر گفتمان امام و انقلاب نامیدند. اقتصاد کشور را فلج و پول ملی را بیارزش کردند و دولت خود را دولت عدالت محور لقب دادند. در هشت سال حکمرانی بر کشور هر اعتراضی به عملکرد آنها یا منتهی به احکام قضائی شد، یا آن را سرکوب کردند و یا به توجیهات غیرموجه متوسل شدند. قانون را دور زدند و خود را میزان و معیار قانون دانستند و… .
و حالا همین افراد تبدیل به اپوزیسیون نظام شدهاند و خواستار عزل سران قوا هستند و برای اینکه بر کارنامه سرتاسر خلاف خود سرپوش بگذارند، همه را متهم به فساد و خلاف و انحراف و حتی وابستگی به انگلیس میکنند.
جالب است که اتهام وابستگی به انگلیس را کسی به نظام و قوه قضائیه میزند که خودش بارها مخفیانه به کشورهای اروپایی سفر و با سران آن کشورها و آمریکا و همین انگلیس مذاکره میکرد و برای مادام العمر کردن حاکمیت جریان انحرافی دور از چشم مردم برنامه ریزیها داشت.
اکنون پرسش مردم این است که چرا به این جریان انحرافی مجال هر اقدام و اتهام زدنی داده میشود؟
سران سه قوه، نخبگان کشور و حتی روحانیون بلندپایهای که در روی کار آوردن راس این جریان انحرافی دخالت داشتند و از او حمایت میکردند اکنون به این نتیجه رسیدهاند که او و جریان انحرافی او برخلاف مصالح کشور و نظام عمل می کنند و نباید به آنها مجال ادامه این بازیها داده شود. مردم نیز با این پرسش بزرگ مواجهند و برای آن پاسخی نمییابند که چرا با این جریان گستاخ برخورد نمیشود؟ اگر هر کسی آزاد است هر چه بگوید، چرا با کسانی که همین جریان انحرافی را افشا کردند و درباره خطر آنها هشدار دادند برخوردهای شدید شد؟ اگر مصلحتی در این عدم برخورد وجود دارد، این چه مصلحتی است که نه سران قوا آن را میفهمند، نه نخبگان و نه مردم؟
آیا زمان اتمام حجتها به پایان نرسیده و آیا زمان حسابرسی دقیق از افراد متخلف، قانون شکن، حرمت شکن و ساختار شکن فرا نرسیده است؟!
مذاکره با یک مقام انگلیسی برای انتخابات 76
در آستانه انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ بود که روزنامه سلام خبر از مذاکره «محمد جواد لاریجانی رئیس وقت مرکز پژوهشهای مجلس با یک مقام ارشد انگلیسی به نفع «حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری» برای انتخابات ریاست جمهوری را داد. در آن گزارش عنوان شده بود، وی که از حامیان جدی به ریاست جمهوری رسیدن ناطق نوری بود، پیش از انتخابات در سفری به بریتانیا ملاقاتی محرمانه با «نیک براون» یکی از مدیران کل وقت وزارت خارجه انگلیس داشته است.
در آن گزارش آمده بود که وی (محمد جواد لاریجانی) به این مقام انگلیسی گفته بود که پیروزی ناطق نوری در انتخابات میتواند به انگلیس و غرب باشد. او همچنین در مخالفت با مجمع روحانیون مبارز و «حجت الاسلام سید محمد خاتمی» کاندیدای رقیب ناطق که به نمایندگی از جناح چپ وقت در انتخابات حضور پیدا کرده سخنانی بیان کرده بود.
تحصیل 4 هزار آقازاده در انگلیس؛ چرا انگلیس؟!
چندی پیش هم «اکبر ولیزاده» در تحلیل و نقد این موضوع که یکی از بحرانهای پیش روی کشور را مسأله آقازادههاست، گفته بود که «وقتی شما آمار میدهید در انگلیس بیش از ۴هزار آقازاده در حال تحصیل هستند، آیا آنها دچار ماندگاری در کشور انگلیس میشوند، خیر. عمده آقازادهها به کشور بازمیگردند و سهمخواهی میکنند. حضور پررنگ این آقازادهها در ارکان تصمیمگیری و تصمیمسازی، بحرانساز میشود. این یکی از مشکلاتی است که در کشور اصلاً دیده نمیشود و آن را نقد نمیکنند. حتماً باید سازوکاری برای کنترل این پدیده آقازادگی در کشور به وجود بیاید.»
ارتباط با انگلیس پروژه جریانی یا واقعیت؟!
همه اینها را کنار هم که می گذاریم و به بررسی سابقه نه چندان نامطلوبی که بین ما و انگلیسی ها وجود دارد، می رسیم، می بینیم که هرچند تلاش برای سناریوی «انگلیسی سازی» می تواند در راستای رسیدن یک گروه و جریان به خواسته ها و منویات خود باشد، حقیقتا برای مردم خیلی پسندیده و قابل قبول نیست که چرا همه یکدیگر را به انگلیسی بودن و ارتباط با انگلیس متهم می کنند؟
اگر فرض را هم بر صحت بخشی از آمارها و ادعاهای افراد بگذاریم، باید یک بررسی جدی از سوی نهادهای مسئول صورت بگیرد که چرا ما در همه راهپیمایی ها و تکبیرهایمان شعار «مرگ بر انگلیس» را داریم و این همه هم از نفوذ و ارتباط انگلیسی ها با برخی در داخل سخن می گوییم. نهادهای ذیربط باید در این خصوص همه ادعاها را بررسی کرده و نتیجه را برای روشن شدن افکار عمومی و اذهان مردمی اعلام رسمی کنند.