بحران در بحران؛ «چه کنم چه کنم»ها چه زمانی به پایان میرسد؟
وزیر راه دولت اصلاحات با گفتن اینکه «ایران در میان ۵ کشور اول بحران خیز قرار دارد» تاکید کرد، همیشه باید آمادگی مدیریت بحران را داشته باشیم.
احمد خرم در گفتگو با انتخاب همچنین ادامه داد: سیل اخیر به ما این را نشان داد، مشکلات عدیده ای برای مقابله با حوادث طبیعی داریم . به همین دلیل هزینه ها و خسارت هایی غیرقابل جبران را متحمل میشویم. با در نظر گرفتن اینکه در آغاز دهه پنجم انقلابیم، چنین حالتی به هیچ وجه توجیه پذیر نیست. سوال این است آیا منطقی است در چهل و یکمین سال انقلاب، رییسجمهور از تلاش برای پیشگیری از حادثه و پیش بینی نوع اداره بحران حرف بزند؟ این کارها مختص سال های اول یا حداکثر دهه اول انقلاب بود، نه این آغاز دهه پنجم.
در ده سال آینده کشور مشکلات زیادی را در مورد بحران آب پیش روی خود می بیند
وی همچنین اظهار داشت: کشور ما با خشکسالی یا پدیده بحران آب روبرو است تا بتوان اینطور گفت، در ۱۰ سال آینده مشکلات زیادی را پیش روی خود می بیند. چون علاوه بر خشک بودن، با بحران توزیع آب هم مواجه هستیم. یعنی نتوانستیم عدالت و انصاف را برقرار کنیم. قرار گرفتن ایران در مدار خشک در پهنه زلزله خیز و در پهنه اختلاف دمای شدید شبانه روز و اختلاف وحشتناک سردترین زمان با گرمترین زمان در طول سال که سرمازدگی را در کشور شدید میکند، موجب شده تا همیشه در مواجههه با تهدید باشیم. درباره پدیده آتش سوزی هم که در اتفاق پلاسکو معلوم شد، در اداره شرایط بحرانی چقدر بد و شلخته عمل می کنیم. بنابراین با توجه به اینکه در کشور ما حادثه ها سوار بر امور هستند، ما نباید در سال چهل و یکم انقلاب به چه کنم چه کنم بیفتیم و ندانیم چطور مشکل را حل کنیم.
به جای آموزش در مدارس، مانورهای تفریحی برگزار می کنیم
خرم در ادامه افزود: مشکل این است: مدیریت بحران خودش را به دانش روز تجهیز نکرده است. حالا بیاییم و در موضوع ریز شویم. ببینید! مدیران مستقر در مدیریت بحران شهرستان، استان و کشور در کدام آکادمی مدیریت بحران خوانده اند؟ در واقع هیچکدام دوره مدیریت بحران در حوزه سیاسی_ اجتماعی را نگذرانده اند.در حالیکه یک مدیر بحران اقلا باید یکسال تحصیلات تکمیلی مدیریت بحران را در کارنامه اش داشته باشد. در دنیا مدیر بحران، در دوره آموزش به طور شبانه روز در اردوگاه می ماند تا برنامه های تئوری و علمی را بگذارنند. اما ما در ایران، در این فکر هستیم، با صدور بخشنامه به شهرستان ها مسأله را حل کنیم. پس یکی از مسایل، مسأله آموزش مدیران برای حل بحران است. نکته دوم آموزش عوامل اجرایی و عمل کننده هستند که این سه بخش دارد. بخش دولتی، بخش حقوقی که شامل شوراها و شهرداری ها می شود و بخش خصوصی که شامل تشکل های اجتماعی و NGO ها هستند که آنها هم آموزش نمی بینید و فقط مانورهای تفریحی می گذارند که بارها در مدارس شاهد این نوع فعالیت بیفایده بوده ایم که به همین دلیل مردم در موقع وقوع بحران در اکثر نقاط یک هم همکاری معتدل، از قبل برنامه ریزی شده و در نهایت توام با مهارت ندارند.
طرح جامع مدیریت بحران توسط افراد متخصص تهیه نشده
عضو هیات مدیره نظام مهندسی همچنین با توجه به اهمیت برنامه ریزی گفت: طرح جامع مدیریت بحران توسط افراد متخصص و صلاحیت دار تهیه نشده است و در حالی توسط دستگاه های اجرایی تهیه شده که در آن ذکر شده است، اگر مشاور دارید، به مشاورین رجوع شود و اگر ندارید به ایجاد مشاور اقدام کنید. در حالیکه باید با همکاری مشاوران که در کشورهای حادثه خیز تجربه دارند، طرحی جامع و کامل تهیه شود و به دنبالش طرح های تفصیلی شهرستانی و استانی تهیه شوند که متاسفانه چنین اقدامی انجام نشده است تا این سوال ایجاد شود که دلیل این همه بی خیالی و بی توجهی چه چیزی می تواند باشد؟ چرا اراده ای برای سامان دادن به مدیریت بحران در میان تصمیم گیران مشاهده نمیشود تا شاهد این باشیم که کل کشور درگیر خسارت های سیل باشد.
اگر هواشناسی ۲ماه قبل از عید، از سیل خبرمیداد تلفات پایین می آمد
رییس سابق سازمان نظام مهندسی همچنین با اشاره به اتخاذ تصمیم های سلیقه ای گفت: برخوردهای سلیقه ای و نداشتن سند راهبردی دلیل واضح و غیرقابل انکاری دارد. مسأله این است بعد از پایان دهه اول انقلاب، هر چقدر که بیشتر به جلو آمدیم به همان مقدار بی انگیزگی، بی خیالی و گریز از داشتن دغدغه مردم متاسفانه افزایش پیدا کرده است. اگر ۲ماه قبل از عید هواشناسی خبر وقوع سیل احتمالی میداد و در ۱۰ روز پایانی سال به طور جدی به مردم هشدارهای لازم را میداد، قطعا آمار تلفات و خسارت ها پایین می آمد. همچنین آمار مدیران و مسئولانی که در هنگام اتفاق در سفر خارج از کشور بودند، حتما کمتر میشد. باید به این سوال جواب داده شود که چرا مدیران آنهم مدیران سطح بالا تا به این حد نسبت به مسوولیتی که در قبال مردم دادند، بی تفاوت شده اند تا بتوانیم، به روزی برسیم که در بحران ها، این نوع بد اخلاقی و بی تفاوتی ها به کمترین حالت ممکن خود برسند. به هرحال باید برای کارگزاران نظام، هیچ دغدغه ای مهمتر از کاهش آمال مردم نباشد.
آمار درست، از ابتدایی ترین وظایف مسئولین است
وی همچنین درباره اهمیت آمار و ارقام در هنگام بروز مشکل یادآور شد: متاسفانه به کرات شاهد بودیم که آمار و رقم های خلاف داده میشود که این قضیه نگرانی مردم را بیشتر میکند. من یک روزی رییس هماهنگی ترافیک شهرهای کشور بودم، در جلسه اول شورای عالی گفتم؛ تعداد تلفات جاده ای چقدر است، اعلام کردند حدود سه هزار کشته. من هر چقدر حساب کردم، دیدم در سه استانی که استاندار بودم، در هر کدام شان تعداد تلفات بیشتر از این آمار است. تا اینکه به پزشک قانونی متوسل شدیم و رسیدیم به این آمار که ۱۵۷۰۰ کشته در جاده ها دادیم. من وقتی در مصاحبه این را عنوان کردم، خبرنگاران گفتند، اگر این امار اعلام شود یقه خودت را میگیرند که من در جواب گفتم، خبر صحیح را به اطلاع مردم میرسانم تا آنها بدانند در جاده ها چه خبر است تا بلکه به حل مشکلات بپردازند و اصلا برایم مهم نیست منافع شخصی و موقعیتی ام به خطر بیفتد. چرا به مردم دروغ بگوییم و خیال شان را به دروغ راحت کنیم. کار اصولی این است، با مردم در هر شرایطی صادق باشیم، چون در اینصورت است که امیدها برای کم شدن مشکلات بیشتر میشود. در واقع کسی آمار غلط میدهد و مردم را به اشتباه میاندازد که عرضه حل مشکل را ندارد. آمار درست، تحلیل صحیح و بررسی چالش ها بر اساس واقیعت ها و ارایه راه کار مناسب از جمله ابتدایی ترین وظایف مسوولین است. چون مردم هر چقدر که مشکلات را شدیدتر بدانند، بیشتر احساس مسوولیت میکنند و برای کمک به دست اندرکاران انگیزه شان به مراتب بالاتر میرود.
احمد خرم در پایان صحبت هایش گفت: درد مردم درد مسوولان است. پس میتوان گفت، هرگونه اهمال، خطا و کم کاری با هیچ عذر و بهانه ای توجیه نمی شود و نخواهد شد.