اوضاع برق واقعا بحرانی است؟
رییس کمیته صادرات سندیکای صنعت برق می گوید:«ما فقط از ٢٢٠ ساعت پیک مصرف تابستان عبورکردیم و عملاً براى ٨٥٤٠ ساعت باقیمانده سال ظرفیت آزاد و بلااستفاده داریم.اگر تلفات شبکه کم شود مثل ایناست که همان میزان به ظرفیت تولید اضافه شده است. »
گروهی می گویند، ضرب المثل چراغی که به خانه رواست…حالا برای صادرات برق صدق می کند،آنهم درست در روزهایی که مصرف رکورد زده و احتمال خاموشی در برخی ساعات شبانه روز وجود دارد. این روزها نگرانی دولت افزایش مصرف برق است.گرمای بی سابقه امان بریده و شبکه برق در سراسر کشور در شرایط ریسک کامل قرار گرفته است.
به گزارش بازتاب به نقل از خبرآنلاین، گزارشها نشان می دهد، در برخی کلانشهرها و البته تهران روند مصرف به شدت رو به افزایش است.وزارت نیرو و شرکت توانیر، بارها خواستار کاهش مصرف در ساعات پیک مصرف برق شده اند. با این حال تاکنون رکورد مصرف برق با مصرف بیش از 55 هزارمگاوات زده شده است.هشدارها بیشتر ازاین جهت است که اگر این روند مصرف ادامه یابد،ممکن است در ساعاتی از شبانه روز شاهد قطع برق باشیم.موضوعی که خیلی ها را نگران کرده است. اینکه چرا مصرف بالا رفته و چرا کمبود برق در شبکه توزیع اتفاق افتاده، که طی آن به مشکلات صنعت برق پرداخته ایم.از صادرات برق شروع کردیم و به کاهش تولید و سرمایه گذاری در این صنعت رسیدیم. گفت وگو با پیام باقری رییس کمیته صادرات سندیکای صنعت برق و رییس کمیسیون انرژی فدراسیون صادرکنندگان انرژی را بخوانید:
افزایش مصرف برق و صرفه جویی در مصرف بحث داغ این روزها است.اخیرا وزارت نیرو اعلام کرده که اگر مردمحداقل 10 درصد صرفه جویی کنند، امکان سرمایه گذاری 20 هزار میلیارد تومان در این صنعت وجود دارد.از سویی موضوع قطع برق هم هشدار داده می شود.این هشدارها این سئوال را ایجاد می کند که اگر ما کمبود برق داریم،چرا برق را صادر میکنیم خصوصا امسال که گرمای هوا هم تشدید شده است؟
صادرات و واردات برق اتفاقا یکی از راهکارهای خروج از بحران کمبود برق با سرمایه گذارى به مراتب کمتر است مشروط بر اینکه موانع ورود بخش خصوصی به این موضوع برداشته شود. بحران کمبود برق پدیده جدیدى نیست و هر سال با گرم شدن هوا و استفاده فراگیر از وسایل سرمایشى پیک مصرف وجود دارد. ایام پیک مصرف در طول سال حدود 220 ساعت در طول تابستان است که ما را با بحران کمبود برق و تهدید خاموشى مواجه می کند.با هر یک درجه افزایش دما بین 500 تا 700 مگاوات افزایش مصرف خواهیم داشت . در تابستان امسال با گرمای غیرقابل پیش بینی و زودتر از موعد مواجه شدیم، لذا این بحران زودتر از سنوات قبل بوقوع پیوست که منجر به افزایش میزان مصرف شده است.
در سالهای گذشته پیک مصرف اواخر تیرماه و اوایل مرداد ماه اتفاق میافتاد اما بدلیل گرماى زودرس و البته متوسط دماى بیشتر از گذشته ، امسال زودتر به ساعات پیک مصرف رسیدیم به گونه اى چهاردهم تیر ماه امسال با مصرف 55 هزار چهارصد مگاوات یعنی ٦٠٠٠ مگاوات بیشتر از سال گذشته در چنین روزى شاهد بالاترین رکورد مصرف برق بودیم. رشد مصرف همیشه در کشور معضل بوده و پدیده جدیدی نیست، اما با فشار یکطرفه به مصرف کننده مساله حل نمیشود . تردیدی نیست که شدن انرژی در کشور ما بالاست،اما علت اصلى ارزان بودن منابع انرژى ما از جمله برق است. متوسط قیمت فروش برق در ایران کمتر از ٢ سنت است که در مقایسه با قیمتهای جهانی در رده ارزان ترین ها قرار دارد.
امروز قیمت برق در اروپا بین 10 تا 15 سنت است.در برخى کشورها حتى بیشتر بنابراین ما کشور مصرف گرایی در حوزه انرژی هستیم که باید این رویه را تغییر دهیم و صرفه جویى این منابع ارزشمند خدادادی را در دستور کار قرار دهیم. ولی به موازات اقداماتی هم باید توسط مسئولین و دستگاه هاى ذیربط صورت پذیرد که ارتباطی به صرفه جویی ندارد.حال آنکه بیش از آن و بطور اثرگذار در مدیریت بحران کمبود برق در ساعات پیک به کمک ما میایند .در سالهای اخیر به طور متوسط 6 درصد افزایش مصرف برق در کشور داشته ایم. البته امسال در مقاطعی این رشد تقاضا به 10 درصد هم رسید.از ابتدای سال تاکنون بین 7 تا 8 درصد افزایش مصرف گزارش شده، یعنى بیش از متوسط سالهای اخیردر حالیکه هنوز صنعت ما در شرایط اوج دوران رونق قرار ندارد.
یعنی معتقدید اگر صنعت به رونق برسد،سطح مصرف بالاتر هم خواهد رفت؟
بله، قطعاً این اتفاق خواهد افتاد. بنابراین باید برای این کمبود هم چاره اندیشی اساسی کرد.شما به صادرات برق اشاره کردید که اتفاقا یکى از راهکارهاى عملى همین صادرات برق یا بعبارت دقیقتر تبادل و تجارت برق است یعنى صادرات و واردات و ترانزیت برق . متاسفانه امروز تبادل برق ما در قیاس با ظرفیت هاى تولید کشور بسیار ناچیز است و همان میزان ناچیز هم متعلق به بخش دولتی است.در حال حاضر در خوشبینانه ترین ٢٠٠٠٠ مگاوات تبادل برق با کشورهاى همسایه داریم که 1400 مگاوات ان صادرات و 600 مگاوات ان واردات برق است و از این 1400 مگاوات صادرات حدود1000 تا 1100 مگاوات آن فقط به کشور عراق صادر می شود.
میدانید که وزارت نیرو مطالبات زیادی هم از این بابت از این کشور دارد که به سختی وصول می شود.حتی در مقطعی برق عراق را قطع کردند تا توانستند بخشی از مطالبات را وصول کنند،با این حال هنوز وزارت نیرو حدود 800 میلیون دلار همچنان طلبکار است. شبکه برق ما به تمام کشورهایی که با آنها مرز خاکی داریم متقل است.با دو کشور آذربایجان و ارمنستان مبادله برق داریم یعنی هم صادرات برق داریم هم واردات.از ترکمنستان هم فقط برق وارد می کنیم و به کشورهاى عراق ، ترکیه ، افغانستان و پاکستان هم صادرات برق داریم اما نکته اینجاست که با توجه به 76 هزار مگاوات ظرفیت نصب شده و ظرفیتها و توانمندیهاى صنعت برق کشور ، ٢٠٠٠ مگاوات مبادلات برق با کشورهای همسایه عدد بزرگی نیست.این در حالی است که در همه برنامه های بالادستی به موضوع تبدیل شدن کشور به قطب برق منطقه بعنوان نقطه ثقل مرکز بازار برق اشاره شده است.
در برنامه ششم وزارت نیرو مکلف شده به گونه ای برنامه ریزی کند که ارتباط الکتریکى ایران با تمام کشورهای همسایه برقرار شود.البته با کشورهایی که مرز خاکی داریم،این ارتباط برقرار است،اما با سایر کشورها هنوز این ارتباط برقرار نشده است. تبدیل شدن به قطب برق منطقه در سیاست های اقتصاد مقاومتی هم مورد تاکید قرار گرفته است.حال آنکه با 2 هزار مگاوات تبادل برقی حتما فاصله زیادی با این هدف داریم. شاید این سوال مطرح شود که این موضوع چه تاثیرى بر بحران تقاضای برق در ساعات پیک مصرف دارد؟ پاسخ این است که پوشش 6 درصد رشد مصرف برق مستلزم این است که سالانه 5000 مگاوات نیروگاه جدید احداث شود و متناسب با ان خطوط انتقال نیرو و شبکه توزیع گسترش یابند که بهعبارتی به 18 تا 20 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری جدید برای این امور نیاز است.
این منابع در حال حاضر در اختیار وزارت نیرو قرار ندارد. وزارت نیرو امروز فقط به نیروگاه داران بخش خصوصی که بیش از پنجاه درصد برق را تولید میکنند، 14 هزار میلیارد تومان بدهی دارد. این سرمایه گذارى سنگین صورت میگیرد که ما فقط از ٢٢٠ ساعت پیک مصرف تابستان عبور کنیم و عملاً براى ٨٥٤٠ ساعت باقیمانده سال ظرفیت آزاد و بلااستفاده داریم. در زمستان سال گذشته حداکثر بارى که از شبکه گرفتیم حدود ٣٣٠٠٠ مگاوات بود. یعنى تقریباً ٢٠٠٠٠ مگاوات کمتر از پیک تابستان سال قبل ، بهعبارتى حتى فارغ از رویکرد احداث نیروگاه جدید و صادرات برق آن ، حتى اگر ١٠٠٠٠ مگاوات را برای ذخیره و اورهال نیروگاه ها در زمستان در نظر بگیریم ، امکان صادرات الباقى ١٠٠٠٠ مگاوات برق مازاد در زمستان را به همسایگان شمالى داریم که اتفاقا پیک مصرف انها در فصل سرما است چون سیستم گرمایشى انها عمدتاً بر پایه برق است.
عراق ، پاکستان ، افغانستان ، کشورهاى حاشیه خلیج فارس و حتى کمى آنطرف تر لبنان ، سوریه و هندوستان هم از ما درخواست برق دارند. بهعبارتی در مورد یک کسب و کار حداقل در کوتاه مدت ١٠ میلیارد دلاری بلکه بیشتر صحبت میکنیم که نه تنها تقویت تولید داخلی و اشتغالزایی را به دنبال دارد، بلکه به کسب ارزش افزوده مناسب و درآمدهاى ارزی متنابه برای کشور منجر خواهد شد. ضمن اینکه با وابسته شدن کشورهاى همسایه و منطقه به برق ایران ، قدرت چانه زنی دستگاه دیپلماسى کشور نیز در عرصه بین المللی بالا می رود. بنابراین اگر شبکه تبادل برق با همسایگان شمالى را پیش از این توسعه داده بودیم و از طریق آذربایجان و ارمنستان و گرجستان به شبکه برق روسیه متصل شده بودیم و اگر میزان صادرات برق به کشورهای همسایه را با ورود بخش خصوصی و سرمایه گذار به این عرصه گسترش داده بودیم ، امروز نگران عدم وجود منابع مالى براى سرمایه گذاری های سنگین جهت احداث نیروگاه های جدید و متعاقبا بحران خاموشى در فصل گرما نبودیم و برق را وارد میکردیم.
در زمستان هم مازاد برق را به این کشورها صادر میکردیم، چراکه ما از همه مولفه های لازم برای تبدیل شدن به قطب برق منطقه برخورداریم. اولاً انرژى ارزان و وافر براى تولید برق رقابتى در اختیار داریم. ثانیا از موقعیت جغرافیایی ممتاز برخورداریم. یعنى هم اختلاف دما از شمال به جنوب و هم اختلاف افق از شرق به غرب داریم. ثالثا در مرکز منطقه ای قرار گرفتیم که با حدود ٥٠٠ میلیون نفر جمعیت ، تقاضای بالایی برای برق دارند و رابعا بخش خصوصی صنعت برق کشور از توانمندى و ظرفیت های اجرای قابل توجهى بهره مند است ، هیچ کشور دیگرى را پیدا نمیکنید که همزمان همه این خصوصیات را داشته باشد. بنابراین یکى از راه هاى پوشش تقاضاى بالای کشور و عبور از چالش ساعات پیک ، رفع موانع ورود بخش خصوصى به موضوع توسعه تبادل برق با کشورهای همیایه و منطقه بعوض صرف هزینه های سنگین برای احداث نیروگاه های جدید است.
چرا با وجود مزیت هایی که ذکر کردید، زیرساخت های این ارتباط فراهم نشده است؟
زیرساخت زمانی مهیا می شود که وزارت نیرو و توانیر احساس نکنند که سرمایه گذار و بخش خصوصی رقیب آنها هستند. چراکه اصلا اینطور نیست. بخش خصوصی چشم داشتی به آنچه امروز در حال تبادل است، ندارد بلکه موضع ما مازاد بر میزان مبادلات کنونی است؛ یعنی مازاد بر ٢٠٠٠ مگاوات . بهعبارتی منظور همان ظرفیت حبس شده در زمستان است که ما در پیک مصرف قرار نداریم . یا احداث نیروگاه جدید به شرط اجازه صادرات برق. البته مانع اصلی در این بخش وزارت نیرو نیست. بلکه وزارت نفت است که نرخ خوراک گاز نیروگاه هایی از این دست را معادل گاز صادراتی محاسبه میکند. یعنى بیش از ٣٠ سنت به ازاى هر مترمکعب که توجیه اقتصادی براى سرمایه گذاری ندارد.
حال آنکه همین نرخ خوراک گاز براى صنایعى از جمله پتروشیمى معادل هشت و نیم سنت محاسبه میشود که یک سوبسید قابل توجه است . حرف ما این است که نیروگاه هاى جدیدالاحداث با رویکرد صادرات برق هم لازم است از نرخ خوراک گاز معادل پتروشیمی برخوردار شوند در غیراینصورت توجیه اقتصادی برای سرمایه گذار بوجود نمیآید و مادامی که موانع ورود بخش خصوصی به این موضوع رفع نگردد، مبادلات ما در همین محدوده اندک 2 هزار مگاوات باقی خواهد ماند.
ریشه این تفکر از کجاست؟
به هر حال این صادرات برای کشور درآمدی ایجاد می کند که دولت روی این درآمدها حساب بازکرده است و این دعدغه وجود دارد که با ورود بخش خصوصی ممکن است این درآمدها از بین بروند. در حالی که همانطورکه که اشاره کردم بخش خصوصی می تواند مازاد برق را صادر کند یا در صورت حل شدن مسئله نرخ خوراک گاز ، ظرفیتهاى جدید نیروگاهى ایجاد کند . دغدغه بعدى هم کاهش پایه قیمت صادراتی با ورود بخش خصوصیاست که اینهم راهکار نیاز دارد و با استقرار مکانیسم تنظیم بازار ( رگولاتورى ) با تعامل وزارت نیرو و سندیکاى برق و در عین حال اعمال نظارت عالیه وزارت نیرو ، پایش قیمتهاى صادراتی و جلوگیرى از رقابت مخرب با همکارى امکانپذیر است .
یعنی شما معتقدید که این بازاری مطمئن برای سرمایه گذاری است؟
مطمئن است، ولی فرصت کوتاه است. اگر تعجیل نکنیم، این کشورها از طرق دیگر برق مورد نیازشان را تامین می کنند.سالهاست پاکستان از ما 3 هزار مگاوات برق می خواهد،ولی برقی که امروز به این کشور صادر میشود کمتر از 100 مگاوات است.وقتی به این فرصت کم توجهى میشود ، پروژه «کاسا یک هزار» تعریف می شود که بر اساس آن هزار مگاوات برق را از قرقیزستان به تاجیکستان،افغانستان و در نهایت به پاکستان می رساند.
ایران هم هیچ نقشی ( نه پیمانکار و نه سازنده ) در این پروژه ندارد.پاکستان حتما معطل ما نمی ماند.علیرغم اینکه اقتصادی ترین برق را می تواند از ما بخرد.سالهاست بنا داریم از طریق کابل های زیردریایی به کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله امارات و عمان برق صادر کنیم، اما این ظرفیت مغفول مانده و امروز میشنویم که امارات کلنگ بزرگترین پروژه تولید برق از منابع تجدید پذیر با ٥٠٠ مگاوات تولید را بر زمین زده است. این اتفاق در ترکیه هم افتاده و اخیرا صادرات ما به این کشور هم کم شده است. دلیش استفاده بیشتر این کشور از منابع آبی از یک طرف و گرایش به سمت انرژی های تجدیدپذیر از سوی دیگر است. البته هنوز فرصت داریم مشروط بر اینکه به موقع از آن بهره ببریم.اگر ارتباط برق ما با کشورهای همسایه و منطقه توسعه نیابد ممکن است دیگر نتوانیم به قطب برق منطقه تبدیل شویم .
موضوع دیگرى که میتواند به مدیریت مصرف در شرایط پیک کمک کند، کاهش تلفات برق شبکه است در حال حاضر تلفات برق در شبکه حدود 11 درصد است که نسبت به متوسط دنیا عدد بالایی است . البته امروز وضعیت بهتر شده ؛ زمانی این رقم تا 16 درصد و بیشتر هم افزایش یافته بود.فرسودگی شبکه ، بهره ورى پایین، عدم برخوردارى از مهندسى و فناوری نوین و روشها و مدلهاى روزامد از جمله عواملی هستند که منجر به تلفات برق در شبکه میشوند .تلفات ما در کشور بالاست و هر یک درصدی که از تلفات شبکه کم شود درست مثل ایناست که همان میزان به ظرفیت تولید اضافه شده است.بنابراین اینجا هم باید بستر ورود بخش خصوصی و سرمایه گذار به این موضوع مهیا شود تا به کاهش تلفات شبکه کمک کند.
موضوع دیگر افزایش بهره وری است. متوسط راندمان نیروگاههای ما در کشور 37 درصد است. اگرچه راندمان ما نسبت به استانداردهای بینالمللی خیلی پایین نیست، اما جای افزایش راندمان وجود دارد. اگر نیروگاههای حرارتی به سیکل ترکیبی تبدیل شوند، راندمان نیروگاهها بالاتر می رود. البته این کار از جنس سرمایهگذاری است.
اگر توربین های جدید کلاس F با راندمان ٥٨٪ جایگزین شوند، راندمان افزایش می یابد. اگر توربین هاى کلاس E موجود بهبود داده شوند، راندمان نیروگاه افزایش می یابد . در حال حاضر نیروگاههایی داریم که با 20 درصد راندمان هنوز کار میکنند . معلوم است که برقی که این نیروگاه تولید می کند،چقدر گران و پرهزینه است.اما چون اینگونه نیروگاه ها معمولاً دولتی هستند به راندمان پایین و هزینه هاى مترتب بر آن چندان چندان توجهی نمیشود در حالی که این سرمایه کشور است که در حال اتلاف است.
در عین حال وزارت نیرو در سال گذشته با اعمال طرحهای مشوق از جمله روش ذخیره عملیاتی ، تعطیلات تعمیرات ، مولدهای خودتولید و امثالهم حدود ٣٠٠٠ مگاوات پیک سایی کند که کمک قابل توجهی به مدیریت ساعات پیک شد.
چه میزان می توان با نوسازی نیروگاهها در تولید برق صرف جویی کرد؟
برآورد میشود با ارتقاء ظرفیت نیروگاه ها به سیکل ترکیبی ، جایگزین کردن توربین هاى نسل جدید با راندمان بالاتر ، ارتقاء راندمان توربین ها با پلتفرم موجود و از رده خارج کردن نیروگاه های مستعمل و قدیمی بین ٢٠٠٠٠ تا٢٥٠٠٠ هزار مگاوات ظرفیت جدید با حداقل هزینه ایجاد کرد
آیا در این فرآیند استفاده از پنل های خورشیدی و برق هسته ای میتواند کمک کند؟
اهمیت انرژی هسته ای علاوه بر تولید برق، در بخشهاى دارویی و بهداشتی پررنگتر است . نیروگاه هسته ای بوشهر تنها هزار مگاوات به شبکه برق کشور اضافه میکند ولى کاربردهاى پزشکى و دارویى انرژى هسته اى قابل توجه است. امروز بیش از ٩٠٪ ظرفیت نیروگاهى کشور با تکیه بر سوخت فسیلی است .
با این حال رویکرد دنیا به سمت استفاده کمتر از سوخت های فسیلی در حال حرکت هستند،چرا این رویه در ایران دنبال نمی شود؟
دقیقا.ایران جزو ١٠ کشور اصلى تولیدکننده گازهای گلخانه ای در دنیا است. البته حجم آلایندگى ما با آمریکا و چین قابل قیاس نیست .ما در کنوانسیون پاریس متعهد شده ایم که تا ٢٠٢٠ حداقل ٤٪ از مجموع تولید برق کشور از محل انرژی های تجدیدپذیر باشد که این رقم تا ١٢٪ مشروط بر رفع کامل موانع تحریمی قابل افزایش است ، در احکام برنامه ششم توسعه هم ایجاد سالیانه ١٠٠٠ مگاوات ظرفیت جدید تولید از محل انرژی های تجدیدپذیر در طول برنامه یعنى مجموع ٥٠٠٠ مگاوات تا پایان برنامه لحاظ شده است .
یعنی از طریق انرژی باد و خورشید و گاز ؟
گاز، در زمره انرژی های تجدیدپذیر دسته بندى نمیشود . ببینید انرژى تجدیدپذیر در واقع به انواعی از انرژی اطلاق میشود که منبع تولید آن بر خلاف انرژى هاى فسیلی قابلیت آن را دارد که توسط طبیعت در یک بازه زمانی کوتاه مجدداً به وجود آمده یا به عبارتی تجدید شود که اهم انها عبارتند از خورشید ، باد ، زمین گرمایى ، آب ، زیست توده .
چرا تمرکز بر انرژی گاز برای تولید برق زیاد است؟
به دلیل ارزان و در دسترس بودن. ایران به لحاظ منابع انرژی یعنی برخوردارى همزمان نفت و گاز در دنیا مقام اول را دارد .اما در عین حال کشورمان به لحاظ برخورداری از منابع خورشیدی و بادی هم بسیار غنی است.٨٠٪ سطح کشور در 300 روز سال تابش خورشید با شدت بالا دارد. درحالی که این شرایط در اروپا که ضریب تولید انرژى خورشیدى بسیار بالاتر از ما دارند، وجود ندارد. ایران هشتمین کشور از لحاظ دارا بودن منابع خورشیدى در جهان است ولى تولید برق ما از منابع تجدید پذیر درحال حاضر کمتر از یک درصد است درحالیکه ظرفیت بالقوه تولید برق از خورشید و باد در ایران به اندازه ظرفیت نصب شده موجود است.
از سوییچون منابع گاز ارزان و وافر داریم و برقی که تولید می شود هم بسیار ارزان تمام می شود، لذا حرکت به سمت انرژی تجدیدپذیر با کندى صورت میگیرد.باید توجه داشت که اگر در این مسیر حرکت نکنیم به لحاظ تعهداتى که کنوانسیون های جهانی داده ایم، باید جریمه هاى سنگین پرداخت کنیم.امروز در دنیا آنقدر روى فناوری های نوین انرژی های تجدید پذیر کار شده که تولید آن کاملاً اقتصادی و قابل رقابت با انرژى فسیلى است .
موانع استفاده و اجرای انرژی های تجدید پذیر در کشورما چیست؟
مشوق های ما عارى از اشکال نیست و مسیر سرمایه گذاری چندان روشن نیست.اولین مانع تملک زمین است.سازمان امور اراضی داستان خاص خود را دارد.سرمایه گذار باید به عنوان آورده، زمین را پیوست طرح ارایه کند.وقتی سرمایه گذار به این بخش ورود می کند، با موانع عدیده اى مواجه میشود. از جمله اینکه، قراردادPPA به مدت 20 سال است. یعنی وزارت نیرو خرید برق تولیدی شما را برای مدت 20 سال تضمین میکند.
در مقابل پروژه تملک زمین 10 تا 15 ساله است. یعنى زودتر از سررسید قرارداد PPA پس سرمایه گذار در ابتدای کارنگران تامین زمین می شود ، یا اینکه اگر طرح اولویت دارى در زمین شما تعریف شود. مثلاً اگر بعدها طرح احداث اتوبان یا جاده این زمین تعریف شود، سرمایه گذار مجبور است آنجا را ترک کند.
از آنجاکه پاشنه آشیل تولید انرژی تجدیدپذیر بحث تامین منابع مالى و سرمایه گذاری است، اینگونه جزییات کار جذب سرمایه گذاران را سخت کرده است.این موضوع به خصوص برای سرمایه گذاران خارجی بازدارنده است.یا اینکه حکمیت در قرارداد PPA روشن نیست. یا قرارداد حق فسخ را فقط براى وزارت نیرو قائل شده، به همین دلیل سرمایه گذار خارجی ریسک نمی کند.اقتصاد ایران برای تحقق نرخ رشد 8 درصدی لازم است، سالیانه بیش از ٥٠ میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب کند، تا این رشد محقق شود. لذا باید موانع جذب سرمایه مستقیم خارجى ( FDI ) را برطرف کنیم.