انتقادات صریح مسیح مهاجری از مدافعان دیروز احمدی نژاد: حالا معلوم شد فتنه گر اصلی حوادث 88 که بود
مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:این روزها تعدادی از نمایندگان مجلس و مسئولین اجرائی سخن از نزدیک بودن پایان حصر و فرا رسیدن زمان آزادی محصورین میگویند.
در ادامه این مطلب آمده است؛
هر چند هنوز میزان اعتبار این خبر مشخص نیست، ولی نفس همین خبر موجی از امید در قلب وفاداران واقعی به نظام جمهوری اسلامی پدید آورده و این افق روشن را در برابر چشمها ترسیم کرده که گویا ابرهای تیره بدبینی درحال کنار رفتن از آسمان سیاست ایران هستند و واقعیتها قرار است جایگاه خود را پیدا کنند.
درست است که تحمل هفت سال حصر بسیار سخت است ولی اکنون که به برکت صبرِ توصیه و تاکید شده در کلام الهی بسیاری از واقعیتهای پشت پرده وقایع سال 88 روشن شده و فتنهگران واقعی به دست خود و با زبان خود، ابهامات را برطرف کردهاند حتی اگر بر حصر نیز نقطه پایانی گذاشته نشود این سختی هفت ساله نتیجه شیرین خود را به همگان نشان داده و افراد محصور نیز برِ شیرین صبر را چشیدهاند و این از آزادی بالاتر است.
نکته مهمتر این است که در شرایط کنونی که به لطف خدا بسیاری از واقعیتها آشکار شده اند، اکنون نوبت جبران است. نه جبران آنچه بر محصورین رفت و آنچه علیه آنها به ناحق گفته شد که اینها مسائل فردی و شخصی هستند و قاعدتاً خود محصورین نیز اهمیتی به چنین اموری نمیدهند.
آنچه باید جبران شود، سیاست «دشمن ساختن از دوست» است که دوستان واقعی انقلاب و نظام را آماج تبلیغات مسموم قرار میدهد و راه را برای نااهلان باز میکند تا به سرمایههای اصلی جامعه بتازند و ثروتهای مادی و معنوی کشور را به تاراج ببرند و به تاراج بدهند.
این، فرموده مولای متقیان حضرت علی علیه السلام است که: حکومتها با ارتکاب چهار خطا واژگون میشوند؛ کنار گذاشتن اصول، به امور کوچک و حاشیهای مشغول شدن، کارها را به افراد کوچک سپردن و به حاشیه راندن افراد با فضیلت.
در مقطعی از تاریخ نظام جمهوری اسلامی متاسفانه شاهد ارتکاب این چهار خطا بودیم و تاسف بالاتر اینکه به هشدارهای بزرگانی که این خطاها را گوشزد کردند نه تنها توجهی نشد بلکه به آنها برچسب بیبصیرتی هم زده شد.
در آن مقطع، افرادی که امروز در برابر اصل و فرع نظام جمهوری اسلامی میایستند و خود را «قانون» و «انقلاب» و «اسلام» و «نظام» میدانند و برخلاف مسیر مردم حرکت میکنند و در عین حال خود را سخنگوی مردم میدانند، افراد «با بصیرت» و احیاگر گفتمان عدالت و انقلاب و امام معرفی شدند و حتی مخالفت با آنها مخالفت با خدا تلقی میشد.
کسی که در سال 88 چنان مظلوم و صاحب حق جلوه داده شد که هر کس او را قبول نداشت محکوم و مطرود میشد، حالا شورای نگهبان را متهم به مهندسی انتخابات میکند و جالب اینکه شورای نگهبان که آن روز مدافع او بود، حالا فاش میکند که او درصدد مهندسی کردن انتخابات ریاست جمهوری 88 بود.
اینها برای اثبات خطای فاحش تمام کسانی که از چنین فردی حمایت کردند کافی است و نیازی به این نیست که خانهنشینی 11 روزه او در اعتراض به نظر ولایت فقیه و سرپیچی وی از نهی صریح ولی فقیه از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری 96 و سخنان مکرر ساختارشکنانهاش که آنها هم با نهی ولی فقیه مواجه شدند ولی او به مخالفت خود ادامه داد، به رخ کشیده شود. برای اهل فن از همان ابتدا مشخص بود که این، یک جریان انحرافی است ولی حامیان پر و پا قرص این جریان با اینکه بعد از آن همه تهمت و ناسزاگوئی به کسانی که پشت پرده را میدیدند بعدها به همین واقعیت رسیدند، هنوز حاضر نیستند از ملت به خاطر این خطای تاریخی و خسارت بار عذرخواهی کنند و درصدد جبران بر آیند و سیاست نادرست خود را اصلاح کنند.
تصحیح سیاست «دشمن ساختن از دوست» واجبتر از رفع حصر است کما اینکه خود این سیاست، خسارت بارتر از حصر است. این سیاست، به کشور و ملت و نظام لطمهای وارد میکند که جبران آن بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است. اگر این سیاست ادامه یابد به همانجائی میرسد که در فرمایش امیرالمومنین آمده است و ما که میخواهیم نظام جمهوری اسلامی با قدرت و عزت باقی بماند باید به تغییر این سیاست همت کنیم.
کسانی که محصورین را از نزدیک میشناسند و همچون صاحب این قلم با آنها زندگی و کار کردهاند، میدانند که آنها عمیقاً به نظام جمهوری اسلامی علاقمند و وفادار هستند، قانون اساسی را میثاق ملی و پای بندی به آن را لازم میدانند و سوابق و کارنامه آنها نشان میدهد که مطالبه آنها عمل به تمام اصول قانون اساسی بدون استثناست.
راه صحیح تقویت نظام و ولایت فقیه همین است نه روش ظاهرسازانی که با شعار خارج ساختن رهبری از تنهائی و اطاعت بیچون و چرا از ولایت فقیه به صحنه میآیند و بعد از آنکه به قدرت میرسند آشکارا توصیهها و امر و نهی ولی فقیه را زیر پا میگذارند و برای رهبری تعیین تکلیف میکنند.
ادامه حصر، نادرست است ولی نادرستتر از آن، سیاستی است که نظام را به سوی تسلط افراد نااهل و غیرصالح بر مجاری امور میبرد. این سیاست نباید ادامه پیدا کند تا راه برای بالندگی نظام، شکوفائی استعدادها و همبستگی ملی هموار شود.