ابعاد و تبعات افزایش قیمت بنزین
در حالی که انتقادات از دولت دوازدهم برای عملکرد چند ماه اش بالا گرفته است و عده ای در روزهای اخیر از رای خود به حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ابراز پشیمانی کرده اند، احتمال افزایش نرخ بنزین در سال آینده به این موج ناامیدی از دولت دامن زده است.
با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند که افزایش نرخ بنزین اجتناب ناپذیر است و دولت باید پیش از این ها بنزین را گران می کرد. با این وجود عده ای نیز می گویند گرانی بنزین آن هم با شیب تند برابر است با بازگشت تورم دو رقمی و گرفتاری بیشتر مردم.
در روزهای اخیر با نگاه به لایجه پیشنهادی دولت برای بودجه 97گذشته سناریو های مختلفی درباره نرخ بنزنی مطرح شده است. این سناریو ها بازه قیمتی 1300 تا 1700 تومان را برای هر لیتر بنزین پیش بینی می کند. با این حال باید دید نظر مجلش شورای اسلامی در این باره چیست؟
غلامحسین حسنتاش تحلیلگر اقتصاد انرژی، استاد دانشگاه و نايب رئيس هيئت مديره انجمن اقتصاد انرژی ايران در گفت و گو با فرارو به بررسی وضعیت بنزین و دیگر حامل های انرژی در لایحه بودجه سال97 و تبعات اجتماعی و اقتصاد آن پرداخته است.
براساس لایحه بودجه پیشنهاد شده از سوی دولت به مجلس شورای اسلامی، در سال آینده شاهد افزایش قیمت حامل های انرژی خواهیم بود، با وجود اینکه قیمت برخی حامل ها همچون گازوئیل مشخص است اما درباره بنزین هنوز رقمی از سوی دولت اعلام نشده، با این حال به نظر می رسد افزایش قیمت بنزین براساس لایحه پیشنهادی قطعی است، سوال اساسی این است که در شرایط کنونی با توجه به وضعیت اقتصادی کشور افزایش قیمت حامل های انرژی مخصوصا بنزین اقدام درستی است؟
ابتدا باید اشاره کنم که با برآوردهائی که از ارقام بودجه هستند میزان افزایش قیمت گازوئیل هم بیش از 20 درصد خواهد بود. مگر این که این ارقام بعدا در مجلس تغییر کند. اما در مورد این که آیا افزایش قیمت بنزین اقدامی درست است یا نه ابتدا باید عرض کنم که به نظر من تفکری که بیش از نیم قرن است بر اقتصاد کشور حاکم شده است اقتصاد کشور را در دور باطلی قرار داده است که اگر در کادر آن دور باطل صحبت کنیم شاید افزایش قیمت اجتناب ناپذیر باشد. آن دور یا چرخه این است که ما پول ملی را تضغیف میکنیم و با گران شدن دلار قیمت ریالی حاملهای انرژی (و البته قیمت خیلی کالاهای دیگر) باز با ارزش ریالی قیمت فوب خلیج فارس آن (در نرخ جدید دلار)، فاصله پیدا میکند و بعد دوباره قیمت حاملهای انرژی و بعضی کالاهای دیگر را افزایش میدهیم (که با فوب خلیجفارس تطبیق بدهیم) و باز در اثر این افزایش و آثار مستقیم و غیرمستقیم آن، گرفتار افزایش سطح عمومی قیمتها یا همان تورم میشویم بعد دوباره بعد از مدتی میگوییم دلار در سطح جدید قیمتها ارزان شده است و دوباره دلار را گران میکنیم یعنی دوباره پول ملی را تضغیف میکنیم و دوباره همان چرخه از نو آغاز میشود. در این چرخه پارامترهای مهم و اصلی اقتصادمان دائما نوسان پیدا میکند و موجب بیثباتی اقتصاد میشود و بیثبانی اقتصادی بزرگترین آفت سرمایهگذاری و رشد اقتصادی و اشتغال است. بنده اصولا با این چرخه مشکل دارم. اگر از منظر برنامه انرژی و اصول قیمتگذاری حاملهای انرژی یا حتی از منظر برنامه حمل و نقل و بطور جامعتر از منظر برنامه توسعه هم به مساله نگاه کنیم، ملاک گرفتن قیمت فوب خلیج فارس به نظر من نوعی اعتراف ضمنی به بیبرنامهگی است.
شما یک کشور با برنامه را به من نشان دهید که نظام قیمتگذاری حاملهای انرژیاش را براساس قیمتهای منطقهای خارج از مرزهایش تنظیم کند مثلا در بسیاری از کشورهای پیشرفته به برخی از حاملهای انرژی یارانه میدهند و از برخی دیگر مالیات میگیرند چرا چون سبد بهینه انرژیشان را تعیین کردهاند و قیمتها را طوری تنظیم میکنند که تحقق یابد یا اگر کشوری طرح و برنامه جامع حمل و نقل داشته باشد که با طرح انرژیاش هم هماهنگ باشد، ممکن است در عین حال قیمتها را در جهت تحقق طرح حمل و نقلش تنظیم کند. اتفاقا چون قیمتهای جهانی نوسان دارد کشورهای پیشرفته سعی میکنند قیمتهای داخلی را از قیمت جهانی جدا کنند که این نوسانات به اقتصادشان لطمه نزند.
به نظر من مساله فقط پر کردن چاله هزینه و درآمد دولت است و فوب خلیجفارس بهانهای برای آن شده است، چون همانطور که عرض کردم در چرخهای گرفتار آمدهایم که هرگز به فوب خلیج فارس یا 95 درصد آن نمیرسیم. این که بیشترین تاکید روی بنزین هست هم به نظر من به همین دلیل است. بنزین نقدترین و روزانهترین و به قول معروف جیرینگیترین درآمد است، اگر مثلا وجه گاز در دورههای ماهانه دریافت میشود و بعضی مصرفکنندگان عمده دولتی و خصولتی مثل نیروگاهها و پتروشیمیها هم ممکن است پول آن را دیر بدهند یا ندهند ولی پول بنزین روزانه از مردم گرفته میشود و سوخت و سوز چندانی هم ندارد و حتی پیش فروش هم دارد.
برآورد از ارقام بودجه این است که بنزین در قیمت 1600 تومان مورد نظر است و در اینصورت دقیقا در مرز قیمت فعلی منطقهای فوب خلیجفارس خواهد بود و من نگرانم که با این قیمت دیگر حتی انگیزهای برای بهینه کردن ناوگان و کمک به بهینهسازی خودروها و حتی انگیزهای برای تکمیل پروژههائی مثل پالایشگاه ستاره خلیج فارس هم برای دولت و خصوصا وزارت نفت باقی نماند چرا که اگر کمی قیمت جهانی نفت و به تبع آن قیمت بنزین وارداتی کاهش یابد که احتمال آن زیاد است، واردات بنزین یک کسب درآمد برای وزارت نفت خواهد شد. کما این که در طول سالهایی که در قوانین بودجه درآمد صادرات نفتکوره در اختیار این وزارتخانه بود نه تنها انگیزهای برای بهینه کردن بازدهی پالایشگاهها و کاهش تولید نفتکوره (بعنوان پستترین فراورده نفتی) وجود نداشت بلکه به پروژههای اصلاح فرایندهای پالایشی کمک هم نمیشد.
افزایش نرخ حاملهای انرژی مطابق هدفمندی باید در سال های گذشته به صورت مستمر صورت می گرفت اما دولت احتمالا به دلایل سیاسی دست به این کار نزده است، حالا پس از انتخابات افزایش قیمت بنزین و دیگر حامل های انرژی به نشان دهنده چیست؟
بله اگر در همان دور باطل هم صحبت کنیم، براساس قانون هدفمند کردن یارانهها مصوب دی ماه 1388 مجلس شورای اسلامی که در قانون برنامه پنجم (90 تا 94) نیز مشخصا تنفیذ شده است . دولت مکلف بوده است به تدریج قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهد. حداقل نیمی از دوره برنامه پنجم در دولت یازدهم بوده است ولی دولت به این قانون عمل نکرده است. در قانون برنامه ششم (1396تا 1400) هم در ماده 39 آن این مساله تکرار شده و بازهم بحث تدریج است. این که چرا دولت به قانون عمل نکرده است یا باید توضیح داده شود یا چنانچه گفتید، شبهه سیاسی بودن را القاء میکند. و این که الان هم جهشی عمل میشود در واقع به نوعی خلاف قانون و تدریج مذکور در قانون است که مجلس باید جلوی آن را بگیرد. اگر عوامل اقتصادی مثلا میدانستد که سالانه 10 درصد یا به هر میزان مشخصی قیمتها افزایش مییابد حداقل میتوانستند روندها را پیشبینی کنند و برنامهریزی کنند ولی این برخورد دولت جفای به عوامل اقتصادی و بخش خصوصی است.
در روزهای اخیر پس از ارائه لایحه بودجه گمانه زنی های مختلفی درباره نرخ احتمالی بنزین در سال آینده صورت گرفته، رقم ها از 1300آغاز و تا 1700 تومان پیشبینی میشود. به نظر شما در شرایط کنونی کشور چه سناریوهایی برای قیمت بنزین میتوان در نظر گرفت و بهترین و مناسبترین آن چیست؟
اولا چنانچه عرض کردم از ارقام بودجه رقم 1500 تا 1600 برای بنزین بدست میآید که 50 تا 60 درصد افزایش است و نمیدانم این با مفهوم تدریج چقدر سازگار است. ثانیا بنده در لابلای سطور پاسخ سوال اول عملا پاسخ بخش دوم این سوال شما را دادم این که چه سناریویی برای قیمت بنزین مناسب است نیاز به برنامه دارد برنامه انرژی و برنامه حمل و نقل و نیاز به مطالعات جامع دارد. اما اگر به قانون برنامه هم (علیرغم نظر بنده) بخواهد عمل شود، بهتر است پیشبینی از قیمت فوب خلیج فارس در افق برنامه انجام شود و رسیدن به آن به پنج سال تقسیم شود، مثلا اگر قیمت بنزین فوب در سال 1400 حدود 1800 تومان پیشبینی شود تفاوت آن با قیمت فعلی 800 تومان است که این اگر به 5 سال برنامه تقسیم شود میشود یک افزایش حداکثر 15 درصدی در سال و نه 50 یا 60 درصدی. البته در برنامهریزی درست آثار و تبعات منفی هم باید پیشبینی و کنترل شود.
در 4 سال اخیر شاید مهمترین و ملموس ترین دستاورد اقتصادی دولت آقای روحانی کنترل قیمت ها و کاهش شیبب تورم بوده است، افزایش قیمت بنزین در سناریوهای مختلف چه تبعات تورمی برای اقتصاد کشور خواهد داشت؟
ببینید نمیتوانید فقط بنزین را جدا کنید قیمت گازوئیل برای کشاورزان و تولیدکنندگان و حمل و نقل بسیار مهم است. آنچه که در بودجه دولت پیشنهاد شده است بیگمان یک شوک به اقتصاد وارد میکند و رکود-تورمی که اقتصاد ما مبتلا به آن است را تشدید میکند. اقتصاد ما در شرایط بحران زده فعلی توان تحمل چنین شوکهائی را ندارد این میتواند تمام دستاوردی که اشاره کردید را از بین ببرد. میزان تورم مستقیم و غیرمستقیم و میزان تاثیر بر رکود باید دقیقا مطالعه شود و اقتصاددانان حداقل بر روی دامنه آن به توافق برسند. همچنین آثار آن روی معیشت مردم و خصوصا طبقات پائین درآمدی که سهم انرژی در سبد هزینههایشان بیشتر است باید بررسی شود. ما تجربه مخرب شوک قیمتی سال 89 را هم داریم آیا یادمان رفته است. آیا آن را خوب بررسی کردهایم تازه در آن شرایط سایر پارمترهای اقتصادی وضع نسبتا بهتری داشت.