آیا قاره آفریقا در آستانه یک انفجار سیاسی است؟
باید اذعان کرد که آفریقای امروز دیگر، کشنگری حاشیه ای در مسائل سیاست بین الملل نیست و خود یک بازیگری محوری در وسط میدان بازی قدرت است. موضوعی که می تواند با توجه به تشدید رقابت ها میان قدرت های غربی و شرقی در این قاره، انفجار تنش و جنگ در این قاره را از سوی مهره های نیابتیِ آن ها به همراه داشته باشد و روند رشد و توسعه آفریقا را که در سال های اخیر تا حدی رو به بهبود بوده است، به کل نابود کرده و یا چند پله نیز به عقب براند.
بازتاب– سال هاست که بسیاری قاره آفریقا و کشورهای این قاره را کنشگرانی عمدتا حاشیه ای در معادلات کلان بین المللی در نظر می گیرند و بیش از اینکه آفریقا را کنشگری فعال و جریان ساز در عرصه نظام بین الملل در نظر گیرند، آن را بازیگری منفعل و عمدتا تاثیر پذیر ارزیابی کرده و می کنند.
با این حال، تحولات جدید در قاره آفریقا از واقعیت هایی جدید خبر می دهند. در روزهای اخیر کشور سودان شاهد وقوع یک کودتا در این کشور بوده است. کودتایی که طی آن نیروهای موسوم به “واکنشِ سریع” این کشور به فرماندهی ژنرال حمیدتی، به تقابل و نبرد با فرمانده ارتش سودان و رئبس شورای نظامی این کشور یعنی عبدالفتاح برهان می پردازند و سعی در قبضه قدرت در این کشور آفریقایی دارند.
البته که خودِ عبدالفتاح برهان نیز پیشتر علیه دولت غیرنظامی سودان دست به کودتا زده است. با این حال، نکته قابل تامل این است که این درگیری به ظاهر میان طرف های مختلف سودانی است: از یک سو، روسیه و امارات و عربستان، قویا از ژنرال حمیدتی حمایت می کنند و از سوی دیگر، مصر و اسرائیل و آمریکا نیز پیوندهای قابل توجهی را با عبدالفتاح برهان دارند(جالب اینکه در سودان بیش از 10 هزار آمریکایی حضور دارند و آمریکا در مدت اخیر به نحو گسترده ای توان دریایی و هوایی خود را برای خارج کردن اتباعش از سودان بسیج کرده است).
از این رو، درگیریهای جاری در سودان را بایستی نوعی درگیری نیابتی قدرت های بزرگ در صحنه سیاسی-نظامی این کشور در نظر گرفت. پیشتر از این نیز، جنجال های فراوانی در مورد فعالیت های گسترده گروه نظامی خصوصی واگنر که یک شرکت امنیتی روسی است هم در میدان های مختلف جنگی و امنیتی قاره آفریقا، ایجاد شده بود. از این رو، از شمال آفریقا تا غرب این قاره، نیروهای واگنر حضور موثری را از خود به ثبت رساندهاند و در تقابل با نیروهایی مانند نظامیان وابسته فرانسوی در غرب قاره آفریقا هستند.
در مصر نیز رئیس جمهور این کشور عبدالفتاح السیسی، با بحران اقتصادی گسترده ای در کشورش رو به رو است و در حال بهره گیری از ظرفیت های قدرت های غربی و شرقی جهت سامان دادن به وضعیت مصر و طیف متحدان خود در قدرت است. به بیان ساده تر، او سعی دارد طرف های رقیب در عرصه سیاست منطقه ای و بین المللی را در صحنه مصر فعال کند و از هر کدام از آن ها باجی را در راستای منافع خود و متحدانش در عرصه قدرت سیاسی مصر بگیرد.
تداومِ درگیریهای نیابتی در لیبی، بخش هایی از مراکش، بورکینافاسو، مالی، نیجریه و غیره نیز، همه و همه رگههایی از دخالت های قدرت های شرقی و غربی جهان را با هدف توسعه نفوذشان در معادلات بین المللی نمایندگی می کند.
در این میان، کافی است توجه داشته باشیم که چینی ها از سال 2009 میلادی تاکنون، گوی سبقت را از آمریکا و دیگر قدرت های غربی در ارتباط با قاره آفریقا ربوده اند و توانسته اند از آن سال تا به امروز، به شریک اول اقتصادی این قاره تبدیل شوند. موضوعی که سطح رقابت های میدانی چین و قدرت های غربی در کشورهای مختلف این قاره را به شدت افزایش داده است.
البته که جریان های سیاسی و رسانه ای غربی نقدهای جدی را به دولت آمریکا وارد می کنند که چرا جلوی نفوذ روز افزون روسیه در کشورهای مختلف آفریقایی را نمی گیرد. از این رو، باید اذعان کرد که آفریقای امروز دیگر کشنگری حاشیه ای در قالب مسائل سیاست بین الملل نیست و خود یک بازیگری محوری در وسط میدان بازی قدرت در نظام بین الملل است. موضوعی که می تواند با توجه به تشدید روند رقابت ها میان قدرتهای غربی و شرقی در این قاره، انفجار تنش و جنگ در این قاره را از سوی کنشگران نیابتی آن ها به همراه داشته باشد و روند رشد و توسعه قاره آفریقا را که در سال های اخیر تا حدی رو به بهبوده بوده است، به کل نابود کرده و حتی چند پله نیز به عقب براند.