آیا جنگ میان چین و تایوان نزدیک است؟

    کد خبر :987938
جنگ بین چین و تایوان

جهان غرب تلاش های فراوانی را انجام می دهد تا به هر نحو ممکن، دامنه تنش و بحران ها در محیط پیرامونی چین را نیز افزایش دهد و برای آن هم هزینه زایی های گسترده ای را ایجاد کند. با این حال چینی ها در این رابطه علی رغم مواضع قاطع ظاهری خود، احتیاط های جدی را لحاظ می کنند. کافی است توجه داشته باشیم که تنها چند روز پس از آغاز جنگ اوکراین، چینی ها اکیدا از اینکه همکار و متحد روسیه در آغاز جنگ اوکراین معرفی شوند، پرهیز داشتند.

بازتاب در روزهای اخیر بار دیگر حرف و حدیث ها در مورد احتمال وقوع جنگی فراگیر با محوریت حمله نیروهای ارتش چین به تایوان، به سرخط اصلی بسیاری از خبرگزاری های معتبر جهان تبدیل شده و در این رابطه تحلیل و تفسیرهای مختلفی ارائه و منتشر می شود. ماجرا از زمانی اوج گرفت که رئیس جمهور تایوان، “تسای اینگ وی” در سفری جنجالی عازم آمریکا شد و با برخی مقام های این کشور دیدار و رایزنی داشت.

موضوعی که از نگاه دولت چین نوعی نقض سیاست “چینِ واحد” از سوی دولت آمریکا آن هم در شرایطی است که این دولت سال هاست سیاست مذکور را به عنوان سیاست رسمی خود پذیرفته، به حساب می آید. با این حال، به نظر می رسد که دولت آمریکا در ادامه تحرکات سال های اخیر خود، سعی دارد تا با کارت تایوان، نوعی بازی دوگانه را انجام دهد و از طریق آن به تنش‌زایی علیه چین مبادرت کند.

درست به همین دلیل هم است که شاهد بودیم که در سال گذشته، “نانسی پلوسی”، رئیس وقت مجلس نمایندگان آمریکا علی رغم تهدیدات جدی دولت چین، از تایوان بازدید کرد و به تازگی نیز رئیس جمهور تایوان در سفر به آمریکا با برخی مقام های ارشد به ویژه نهادهای قانونگذاری این کشور دیدار نمود. با این همه، پس از سفر اخیر “تسای اینگ وی” به آمریکا، مقام های ارشد چینی و به ویژه نظامیان ارشد این کشور، تهدیدات جدی را علیه تایوان مطرح کردند و ارتش چین هم چند رزمایش بزرگ نظامی را در آب های مجاور تایوان انجام داده است.

رئیس جمهور چین “شی جین پینگ” نیز از آمادگی کشورش برای انجام جنگی بزرگ خبر داده است. در این شرایط یک سوال محوری مطرح می شود و آن این است که آیا با توجه به جنجال های فراوان مدت اخیر مبنی بر قریب الوقوع بودن یک جنگ میان چین و تایوان، آیا به معنای واقعی کلمه این دو، در آستانه جنگی فراگیر هستند؟

به نظر می رسد حداقل به 2 دلیل عمده، تحقق این سناریو چندان واقع بینانه نیست:

اولا، چینی ها سال هاست که به این نکته پی برده اند که جنگ و تنش در منطقه شرق آسیا و در محیط پیرامونی کشورشان، در وهله نخست به نفع آمریکا و کشورهای غربی است. به بیان ساده تر، آن ها دریافته اند که همچون واقعه جنگ اوکراین که در قالب آن، قدرت های غربی، روسیه را در باتلاق اوکراین گرفتار کردند و روزانه هزینه های سنگینی را از حیث به ویژه راهبردی بر آن تحمیل می کنند، جهان غرب تلاش های فراوانی را انجام می دهد تا به هر نحو ممکن، دامنه تنش و بحران ها در محیط پیرامونی چین را نیز افزایش دهد و برای آن هم هزینه زایی های گسترده ای را ایجاد کند.

با این حال چینی ها در این رابطه علی رغم موضع قاطع ظاهری خود، احتیاط های جدی را لحاظ می کنند. کافی است توجه داشته باشیم که تنها چند روز پس از آغاز جنگ اوکراین، چینی ها اکیدا از اینکه همکار و متحد روسیه در جنگ اوکراین معرفی شوند، پرهیز داشتند.

دوما، چین سال هاست که گفتمان اصلی خود در عرصه حکمرانی اش را با محوریت مسائل اقتصادی تعریف کرده و در این رابطه، سیاست خارجی اش را نیز به کارگزار اهداف و منافع اقتصادی خود تبدیل کرده است. درواقع اینکه چین بخواهد آغازگرِ یک جنگ فراگیر با تایوان باشد، عملا سیلی از تحریم های گسترده اقتصادی را از جانب غرب روانه این کشور خواهد کرد و آسیبی جدی را به گفتمان اقتصادی چین آن هم در شرایطی که این کشور از پاندمی ویروس کرونا متحمل خسارت های فراوانی شده و البته که با عدم قطعیت های جدی نیز در بازار جهان انرژی رو به رو است، وارد می کند.

البته که کشورهای غربی نیز از اعمال تحریم علیه چین به دلیل پیوندهای گسترده اقتصادی شان با این کشور آسیب می بینند با این حال، برای آن دسته از سیاستمداران غربی که قائل به جدایی کامل پیوندهای جهان غرب با چین هستند، تحریک چین جهت تنش آفرینی برای جنگ با تایوان یک فرصت ایده ال و مهم تلقی می شود که نباید آن را از دست بدهند. با این حال، حداقل چینِ امروز، کشوری نیست که به این راحتی ها دم به تله قدرت های غربی بدهد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید