آیا ثبات به بازار ارز و سکه بر می گردد؟

    کد خبر :339959

وضعیت ارز و بازار سکه در کشورمان در حالی متلاطم و نابسامان است که هنوز چشم انداز و برنامه مشخصی برای آن متصور نیست و بازار از این وضعیت رنج می برد. مردم امیدوارند با شکل گیری استراتژی جدیدی در این بازار ثبات را شاهد باشند. سوال این است که دلیل رخت بربستن ثبات از بازار چیست؟ تا چه زمانی این وضعیت ادامه خواهد داشت؟

سیدحمید حسینی عضو اتاق بازرگانی ایران در گفت و گو با نامه نیوز به بررسی شرایط بازار سکه و ارز پرداخته است.

جناب حسینی بازار سکه و ارز به کدام سمت می رود؟ چشم اندازی برای آن وجود دارد؟

در اقتصاد خرد یک بحثی داریم به اسم تحلیل رفتار مصرف‌کننده که مصرف‌کننده چگونه تصمیم می‌گیرد. در اقتصاد خرد مصرف‌کننده بر مبنای نیازش تصمیم می‌گیرد. کسی که نیاز داشته باشد، می‌رود و کالا را خریداری می‌کند. کم‌کم تحولات اقتصادی باعث شد که گفتند نه، مصرف‌کننده بر مبنای نیازش خرید نمی‌کند، بر مبنای مطلوبیت خرید می‌کند. فرض کنید مردم یک چیزی را که دلش می‌خواهد و علاقه دارد، ممکن است نیاز هم نداشته باشد؛ خیلی از کالاهایی که ما می‌خریم، کالاهای تزئینی و تجملی است که نیاز هم به آن نداریم، ولی احساس می‌کنیم که خرید این کالا به ما یک احساس مطبوعی می‌دهد و بر مبنای مطبوعیت خریداری می‌کنیم. بعد کم‌کم بحث‌های برند و برندسازی که پیش آمد. مردم بر مبنای اینکه حس کنند یک کالایی به آنها شخصیت می‌دهد، خرید می‌کنند و احساس می‌کند این برند برایش اعتبار ایجاد می‌کند، شخصیت ایجاد می‌کند و مردم بر مبنای این نیازشان است که می‌روند خرید می‌کنند. در 2014 توماس جی. سارجنت، اقتصاددان که برنده صلح نوبل شده است، یک تئوری مطرح کرد به اسم تئوری انتظارات عقلایی. او می‌گوید مردم بر مبنای پیش‌بینی‌ای که از آینده دارند، تصمیم می‌گیرند. یعنی می‌گوید اگر می‌خواهی رفتار مردم را بدانید، ببینید مردم چه پیش‌‌بینی‌ای می‌کنند که آیا بازار سهام خوب می‌شود، می‌روند در بازار سهام، اگر پیش‌بینی می‌کند که بازار مسکن خوب می‌شود، می‌رود بازار مسکن. الان به نظر می‌آید رفتار مردم را فقط می‌شود با این تئوری تحلیل کرد که مردم پیش‌بینی می‌کنند که قیمت ارز، قیمت طلا، قیمت بعضی از اقلام افزایش پیدا می‌کند، لذا دارند به این بازارها هجوم می‌آورند، بدون اینکه نیاز داشته باشند. بعضی از اینها ممکن است نیاز داشته باشند، ولی عمده افرادی که مراجعه می‌کنند، نیاز به این ارز یا طلا ندارند، ولی برای اینکه پیش‌بینی‌شان این است که می‌تواند قیمتش افزایش پیدا کند و باعث شود که سرمایه‌شان حفظ شود، به سمت این بازار می روند.

هیچ کاری برای این وضعیت نمی توان انجام داد؟

مردم از این وضعیت نگران هستند که قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند، لذا گرایش پیدا کرده‌اند به خرید طلا و ارز و تا وقتی هم که این پیش‌بینی دست مردم باشد و مردم بدانند که قیمت‌ها بالاتر می‌رود ، قیمت‌ها بالا خواهد رفت؛ تا این وضعیت و تفکر در مردم باشد هیچ کاری نمی توان از پیش برد. وقتی دلار به شش، هفت هزار تومان رسید هر کس از من پرسید که چه خواهد شد، پاسخ من این بود که اگر مردم بگویند دلار 12 هزار تومان می شود، 12 هزار تومان خواهد شد؛ اگر مردم بگویند دلار 20 هزار تومان می‌شود ، به نظر من دیگر کاری نمی‌شود کرد؛ تا آنجا که دیگر مردم جرئت نکنند و پیش‌بینی‌ مردم از بازار آینده این باشد که ادامه این روند ریسک است.
یک روند دیگر این است که دولت بتواند با قاطعیت عمل کند که بازار را کنترل کند و مردم حدس بزنند که دولت دارد در این بازار دخالت می‌کند و این توان را دارد که بتواند بازی را به هم بزند. در این شرایط مردم احساس خواهند کرد که دلار پایین می‌آید، احساس خواهند کرد که دولت می‌تواند کار موثری بکند. لذا این روند را هیچ کس نمی‌تواند پیش بینی کند، ضمن اینکه من نگران این هستم که دست‌های خارجی در این جریان دست داشته باشند. این رفتارها، رفتارهای اقتصادی نیست و این روند، روند عادی نیست و نمی‌توانیم بگوییم که در بازار دارد به خاطر عرضه و تقاضا این اتفاقات می‌افتد. وقتی این روند را مشاهده می کنیم، من خودم فکرم این است که هیچ چیز بعید نیست و احتمال دارد که دستهای دیگری در این خرید و فروش‌ها حضور داشته باشند، ، در بازارهای خارج از کشور دست داشته باشند و این قیمت‌ها را افزایش دهند، لذا خیلی شرایط برای تحلیل‌کردن سخت است و اینکه بگوییم به کجا ختم می‌شود؛ آیا می‌تواند آرام شود و یا نمی‌تواند، تقریبا غیرممکن است.

در اینجا این سوال پیش می آید که آیا مردم از این روند افزایش قیمتها استقبال می کنند؟

باید گفت مردم که می‌دانند که این وضعیت به نفعشان نیست. هیچ کس از افزایش قیمت دلار سود نمی‌برد. حتی کسی که کارش سوداگری است، سود نمی‌برد. حداکثرش این است که تلاش می کند و با خرید سکه و دلار می‌خواهد که ارزش پولش از دست نرود. مردم از ناعلاجی دارند این کار را می‌کنند و اصلا خوشحال نیستند. آن کسی هم که الان دلار خریده یا طلا خریده، او هم از این افزایش راضی نیست. بالاخره از آن طرف بیشتر اموال و زندگی مردم به ریال است؛ حالا توانسته و بخشی از نقدینگی‌اش را تبدیل به دلار کند، ولی حس می‌کند از این طرف همه زندگی‌اش تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و لذا فکر نمی‌کنم هیچ کسی راضی باشد، چون حس می‌کند که همه سرمایه پس‌انداز شده به شکل دلار شده و پول ملی از بین می‌رود، تلاش می‌کند خودش را یک جوری حفظ کند.
بخش دیگر این قضیه این است که بالاخره مردم هم امیدشان را از دست داده اند و هم اعتمادشان را به دولت از دست دادند و راه خارج از کشور را در پیش گرفته‌اند. خبرهایی که می‌آید این است که از طریق گرجستان و ترکیه، صف‌هایی که برای ویزای کانادا بسته شده، یک چیز غیرقابل تصوری است که تعداد مراجعه‌کننده به این کشورها زیاد شده و بخشی از سرمایه‌های کشور در حال خارج شدن است. اینها آدم‌های خیلی معمولی هستند که نه مشکلی با نظام دارند، نه ضدیتی دارند و نه فکرشان خارج از کشور رفتن بوده است، اینها در حال حاضر به این جمع‌بندی رسیده‌اند که بهتر است که اگر مهاجرت هم نمی کنند، جایی خارج از ایران برای خودشان دست و پا کنند. این روزها دوباره یک موج جدیدی از مهاجرت راه می‌افتد که باعث می شود تقاضا برای ارز را افزایش می‌دهد.

در سال 91 و دوره آقای احمدی‌نژاد گفته می‌شد که دولت دارد خودش از این وضع سود می‌برد و به همین خاطر هیچ اراده‌ای برای حل موضوع نداشت و آن تورم افسارگسیخته و بالارفتن دلار شکل گرفت. سوال این است که آیا این هم همان روند است و دولت از این وضعیت نفع می‌برد که اراده‌ای برای ثبات ندارد؟

نه، دولت نمی‌تواند نفعی ببرد و به قدری که دولت خودش مصرف‌کننده است، دیگران مصرف‌کننده نیستند. بالاخره دولت به نظر می‌آید که خیلی دستش باز نیست. با این تصمیماتی که اخیرا گرفته شد که سه قوه بیایند در تصمیم‌گیری‌ها دخالت کنند، به نظر می‌آید کار را سخت‌تر و بدتر کرده است. یعنی الان هر کسی می‌تواند از زیر بار مسئولیت فرار کند و بگوید این تصمیم قوای سه‌گانه بوده است. چرا این تصمیم گرفته شد؟ می‌گویند قوه سه گانه گفته ورود کالا را ممنوع کنید. قانون شما مطابق برنامه ششم توسعه حق ندارید و نمی‌توانید جلوی ورود کالاها را بگیرید، می‌توانید تعرفه‌ها را افزایش دهید. این وضعیت را رهبران سه قوه تصمیم گرفتند و این می شود که الان یک فضای مسئولیت‌گریزی وجود دارد و همه دارند مسئولیت را می‌اندازند گردن یک نفر دیگر. به خاطر همین وضعیت رهبری دولت را فرا خواند و گفت شما محور کار هستید. جمع شدن قوا و همکاری با غیرقوا، شاید یک طرح و ایده و یک فضای جدیدی را درست کند که فضای اقتصادی بهتر شود، ولی عملا به نظر می‌آید تصمیماتی که گرفته شد، تصمیماتی نبود که بتواند مشکل را حل کند و بخاطر همین قضیه رهبری گفت بار مسئولیت به عهده دولت است و شما محور هستید، بقیه باید به شما کمک کنند. دولت هم به نظر می‌آید در تحلیل اوضاع و راه حل‌ها به یک جمع‌بندی نرسیده است.

به نظرتان دولت چه تصمیماتی می تواند اتخاذ کند؟ شرایط طوری است که نمی توان به درستی تصمیم گرفت؟

یک طرح‌هایی آقای روحانی دارد و بعضا آقای روحانی با برخی نظرات دیگران موافق نیست. در مجموع همه در اهداف همسو هستند، ولی در مسیر دسترسی به اهداف، دیدگاه‌ها متفاوت است. حالا کمیسیون اقتصادی مجلس ایستاده و می‌گوید ارز پتروشیمی را آزاد کنید. یک بخشی در شورای پول و اعتبار آمدند و گفتند پتروشیمی را آزاد کنید. خیلی‌ها با این ایده موافق نیستند. چند سال زندگی مردم را می‌خواهید وصل کنید به دلار آزاد؟ تمام مواد اولیه کارخانه‌ها را می‌خواهیم برگردانیم به دلار آزاد؟ اما این دغدغه وجود دارد که اگر دلار 4200 تومان هم دادیم، مواد اولیه هم که آوردند، کالای تولیدی 4200 تومان نفروشد. این حرف منطقی است و باید برایش راه‌حل پیدا کرد. یک نظر هم این است که صورت مسئله را پاک کنیم، به این شکل که چون نمی‌توانیم با دادن ارز 4200 تومانی، کالای تولیدی را کنترل کنیم ، پس صورت مسئله را پاک ‌کنیم و همه زندگی مردم را به شکل مناطق آزاد اداره کنیم، با وجود اینکه ما می‌دانیم که دشمنانی در منطقه داریم که آرزویشان این است که کشور دچار اختشاش و بی‌نظمی شود، به نظر من کار صحیحی نیست و این تصمیماتی که بازوهای قدرت انتشارش می‌دهند و تصمیماتی که در مورد پتروشیمی، فولاد و معدن گرفته می‌شود، به نظر من مشکوک است.

برخی می گویند اگر در چند روز آینده که اعمال تحریم‌ها شروع می‌شود باعث می شود که همین روند بدتر شود. درست است؟

باید در نظر گرفت این تحریم‌ها آثار خودش را همان اول گذاشته است، یعنی تحریم‌ها دیگر به شکل زیادی اثر ندارد. هفته گذشته پیش‌بینی شد که با وجود همه سفرا و سمینارهایی که بود، هفته دیپلماسی باشد، ولی عملا دیپلماسی تقریبا از عرصه روابط با دنیا حذف شد و محور بحث‌ها بر سر امنیت سیاسی و تهدید و برخوردهای نظامی پیش رفت که خودش جامعه را می‌ترساند. عده ای در این جامعه هستند که فکر می‌کنند شرایط به شکلی است که جنگ صورت می‌گیرد، یک عده ای فکر می‌کنند اتفاقات ناگواری می‌افتد و این بر بازار اثر می‌گذارد. یعنی ما هرچه بتوانیم تنش در روابط خارجی را کم کنیم، فضا یک مقداری به جامعه آرامش می‌دهد. در هر مرحله ای که فضا را تند می‌کنیم ، یک بخشی از جامعه را دوباره نگران می‌کند و اینها تشویق می‌شوند که به بازارهای ارز و سکه و مسکن و… وارد شوند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید