آیا ترامپ و ماکرون تقسیم نقش کرده اند؟ / آیا رئیس جمهور فرانسه واقعا در ماجرای برجام به دنبال میانجیگری است؟
برای هر کسی که سخنان روسای جمهور کشورهای مختلف جهان در مجمع عمومی سازمان ملل را دنبال کرده این مساله کاملا روشن است که تمایز اشکاری بین دیدگاههای ترامپ و ماکرون وجود دارد
البناء چاپ بیروت نوشت: برای هر کسی که سخنان روسای جمهور کشورهای مختلف جهان در مجمع عمومی سازمان ملل را دنبال کرده این مساله کاملا روشن است که تمایز اشکاری بین دیدگاههای ترامپ و ماکرون وجود دارد؛ ترامپ مردی جنگ طلب و خواستار خروج از تفاهم ها به نظر می رسد و حتی اگر به سخنانش دقت شود، هیچ نقشه و چاره ای برای عملی کردن تهدیدهایش ندارد؛ در حالی که ماکرون فردی صلح طلب است که خواستار مذاکره سیاسی در مورد بحران کره شمالی بوده و نسبت به بازی با توافق هسته ای هشدار می دهد؛ تمایز وی با ترامپ در این موارد به اندازه ای واضح و مشخص است که گویی سخنرانی او تنها پاسخی به رئیس جمهور بود.
به گزارش بازتاب ماکرون در گام دوم برای حل صلح آمیز بحرانها بر ضرورت همکاری با روسیه در سوریه تاکید کرده و نتوانست موضع خود در مورد تمایل برای افزایش و بهبود روابط با ایران و کمک به ترکیه برای جلوگیری از خطرات همه پرسی را پنهان کند. این گام دوم، سخنان ماکرون را در دایره یک استراتژی فرانسوی رو به تکامل قرار می دهد که در این میان از مساله فلسطین و تلاش برای حل آن نیز غافل نشد. رئیس جمهور فرانسه در مورد سوریه به سخنان و مواضع تکراری آمریکا بسنده نکرده و اعلام کرد که آینده سوریه باید توسط مردم آن مشخص شود و این رئیس جمهور سوریه است که با تروریستها می جنگد و نه فرانسوی ها.
به عقیده برخی تحلیلگران سیاست فرانسه، این دولت امکان استقلال عمل در زمینه سیاست خارجی اش از آمریکا را ندارد. ترامپ و دولتش به خوبی می دانند که در شرایط حاضر چاره ای جز سازش نیست و در این میان فرانسه که گفتمان صلح آمیز را برگزیده است می تواند پل خوبی برای تفاهمات بعدی ایالات متحده با روسیه باشد. نقش فرانسه همچنین به واشنگتن این امکان را می دهد که از فرصتهای مذاکره با روسیه، ایران و کره بعنوان یک طرف و نه یک میانجی، استفاده کند و حتی ورود فرانسه به خط بهبود روابط با ترکیه و ترسیم اشتراکات با آن، زیر سقف همکاری ترکیه با ایران و روسیه نیز مانعی ندارد.
فرانسه دولتی است که از منافع خود صحبت می کند، اما واشنگتن سردرگم است و گزینه عملی برای سیاست خارجی اش ندارد؛ بدین معنا، پاریس سیاستهای خود را ترسیم کرده و در این بین از اهمیت آمریکا از یک سو و ضعف سیاسی اش از سوی دیگر آگاه است؛ به همین دلیل راههای سازش را به آن پیشنهاد می دهد.
این موضع فرانسه در نهایت حجم خلأ سیاسی و تضعیف جایگاه نظامی ایالات متحده را نشان می دهد که در سایه آن روسیه به قدرت برتر سیاسی جهان تبدیل شد و اکنون فرانسه می کوشد این سیادت جهانی را با روسیه تقسیم کند؛ پس این منفعت طلبی فرانسه به معنای تقسیم نقشها با آمریکا نیست.
چه بسا عقب نشینی آمریکا زمینه حاشیه های جدیدی برای استقلال طلبی در جبهه هم پیمانانش است که اکنون نوبت به فرانسه رسیده است. شرایطی که در مورد ترکیه و گرایشش به سمت روسیه و ایران شاهد آن هستیم.