آمار 50 درصدی خودزنی دختران دانش آموز

میزگردی با این دو کارشناس (بهاره مهرجویی و امان الله قرایی مقدم)، علل و عوامل و همچنین راهکارهای کاهش پدیده خون بازی را بررسی کرده است.
– در بررسی ها (فقط منطقهیک) بچههای این منطقه کمتر چنین کاری را انجام میدهند. وقتی که نیروهای برانگیزنده بیشتر از نیروهای بازدارنده باشند، (بازدارندهها ممکن است منفی یا مثبت باشند)؛تفاوت چندانی وجود ندارد. در گفتوگوها و مشاهدات میدانی که با بچههای منطقه ، اغلب آنان به سراغ چنین رفتاری نمیروند.
– در سایر مناطق تهران از جمله در منطقه راه آهن به همان شکل وجود دارد. در اطراف تهران، کرج و شهریار نیز چنین چیزی را مشاهده شده. در شهریار و کرج به همین میزان رایج است. این موضوع اینقدر رایج است که شما نیاز به جامعه آماری من ندارید. به اولین مدرسهای که نزدیک منزل شماست بروید و بچههای آنجا را مشاهده کنید. ببینید که از هر ۱۰ نفر، روی دست پنج نفر از آنها چنین چیزی وجود دارد یا خیر. این پدیده فراگیر شده است.
– کلانشهرهایی مانند کرج که در آنجا تجانس فرهنگی وجود دارد،بیشتر با این پدیده مواجه هستند. وقتی که شما به شهر کرج، ایران کوچک میگویید، یعنی در این شهر با خرده فرهنگهای مختلف مواجه هستید. در تهران به پشت مجلس و به خیابان ایران بروید. چهارراه آبسردان، خیابان خورشید،در آنجا نمیتوانید این کار را مشاهده کنید؛ برای اینکه مذهب یک عامل است.
– خیابان راه آهن، سرپل،جوادیه و این گونه مناطق جزو اینها نیست. از نظر جامعهشناسی شهری مکتب شیکاگو، حالتی دایرهای دارد. مرکز این دایره بازار است. منطقه بازار و اطراف آن همیشه آسیبخیز است. در تهران و شیکاگو اینگونه است اما همدان اینطور نیست چون این شهر شعاعی است. در تهران از زیر میدان شاه سابق(قیام) و خیابان جمهوری رو به پایین ،بافت شهر تفاوت دارد. راه آهن تفاوت دارد. از میدان بار تا شوش و پارک حقانی و پارک هرندی،مرکز فساد است. پل عربها، سه راهی جوادیه، مرکز خانه های فساد در زیر بیمارستان فارابی، منطقه هفده، دو راهی قپان، خاک سفید که همه اینها در گذشته مراکز فساد بودند. تهران اقطاعی است. اما از سه راه امین حضور تا خیابان ایران ، دروازه شمیران و خیابان خورشید، سالم هستند.
-چرا در ایلام، کرمانشاه و کردستان خودکشی زیاد است؟ گچ میخورند یا خودشان را به آتش میکشند. نخست الگو برداری میکنند . چون این پدیده شایع شده است. مسلم است که همه خودزنیها به خودکشی تبدیل نمیشود. اما این مقدمه است و اکنون دختران ما دچار سردرگمی در ارزشها و هنجارها شدهاندو خوب و بد را از یکدیگر تشخیص نمیدهند. به آنها گفته ایم که به تماشای والیبال، به کنسرت و استادیوم فوتبال نروند.
– اگر شما ساعت هشت یا ۹ شب به خانه بروید، از شما می پرسند که کجا بودهاید. اما اگر پسر باشید، می گویند اشکال ندارد. فشارها ، محدودیتها و محرومیت ها و فضای اجتماعی برای دختران مسموم کننده و آزار دهنده است. دختران و پسران دچار قید و بند هستند. اما پسران محدودیت های کمتری دارند. هر کاری که دختران انجام میدهند، زیر ذره بین قرار میگیرند؛ بنابر این به سمتی میروند که زندگی دیگر بیخود است. برای چه من نباید خود زنی کنم؟
– برای دختران کدام گردش علمی و غنی محسوب میشود و کدام پر کردن اوقات فراغت است؟ پر کردن اوقات فراغت یعنی اینکه در منزل فیلمهای غیر اخلاقی نگاه کند؟ یا اینکه چت و کارهای دیگر انجام دهد. ما میگوییم که اوقات پر شدهاند ولی غنی نیستند. چون همه اینها محدود است؛ بنابر این برای دختران، نه اینکه اوقات فراغت آنها غنی می شود. و نه اینکه به آن چیزهایی که دوست دارند در حد معقول برسند. دختران از این مینالند که حد معقول در ایران چیست؟ وقتی که اینها وجود نداشته باشد، به سمت خودزنی میرود. یعنی بریده شدن از اطرافیان است. در نتیجه زمینه مساعد میشود که به سمت خودزنی برود. همچنین برخوردهای سیاسی مانند وقتی که میبیند دولت، مجلس، همه با یکدیگر درگیر هستند، بسیار تاثیرگذار است.
– اصل خودزنی مبتنی بر همبستگی است. وقتی که همبستگی بریده و کمرنگ شود، فرد خودکشی میکند. این قانون و اصل تئوری است. افراد معتاد بیشتر خودکشی میکنند و در مقابل، روستاییان کمتر دست به این اقدام میزنند. همانطور که گفتم، آمار خودکشی در زمان بحران اقتصادی بالا میرود. خانواده و ازدواج، میزان خودکشی را کم میکند.
– باید برای بحث معنویات و تاثیر مذهب برکاهش خودکشی ضمن تایید این واقعیت که اگر همین معنویات و مناسک مذهبی جبری باشند، تاثیر برعکس میگذارد. اکنون ادای مناسک مذهبی در مدارس خیلی شایع است؛ با این وجود آمار خودزنی هم بالاست. باید کاری کرد که کودک با تمایل و علاقه شخصی به این فضا وارد شود. البته استثنا نیز وجود دارد.
– اقداماتی مانند خودسوزی و گچ خوردن که در مناطقی مانند ایلام، کرمانشاه و کردستان وجود دارد به دلیل فشارها و ازدواج های اجباری و تهمتهاست.فراموش نکنیم که در مورد واقعه سیاوش، آتش بوده است. دختران در شهرهای بزرگ به دلیل صنعتی شدن، دچار از خود بیگانگی و تنها و بییاور شدهاند. مردم تهران در تنهایی به سر میبرند. افراد، خودگرا، خودخواه و خودمدار شده اند. روابط درون خانواده موزاییکی شده است. در مدرسه انضباطی وجود ندارد و در دانشگاه به افراد توجه نمی کنند.امید ، آمال و آرزو برای دختران تعیین نشده است.
کمرنگ شدن معنویات، دروغگویی و عدم اعتماد به جامعه رواج پیدا کرده و مردم به هر چیزی که آقایان و مسئولان میگویند، اعتماد نمیکنند. دختران نیز یکی از آنها هستند. در نتیجه همه اینها که حدود ۵۰ الی۶۰ عامل است را شامل میشود برشمرد که در مورد هر فردی ، متفاوت است و به صورت یک قانون کلی نیست. بستگی به این دارد که در کدام خانواده با کدام پدر یا مادر با چه امکاناتی، در کدام محیط و در کدام فضای زندگی قرار گرفته باشند. به نظر من اگر شرایط اینگونه باشد، این آمار بالاتر خواهد رفت.
منبع:روزنامه قانون