آب یا یوزپلنگ؟!
محمد فاضلی در یادداشتی در کانال تلگرام خود نوشت: رئیس سازمان حفاظت محیطزیست گفتهاند «مسألهای مانند آب را نباید قربانی مسألهای مثل یوزپلنگ کرد.»
این گفته در نگاه اول درست به نظر میرسد. آدمیان حتماً بدون آب قادر به ادامه حیات نخواهند بود و پیآمدهای نقصان در دسترسی به آب چنان است که هیچ کس نمیتواند آنرا با انقراض یوزپلنگ مقایسه کند؛ اما این فقط ظاهر قضیه است.
مسأله نجات یوزپلنگ و پایدارسازی منابع آب در چند سطح به علل یکسانی برمیگردند و من اطمینان دارم دولت و حکومتی که بتواند یکی از این دو را انجام دهد، حتماً قادر به انجام دیگری هم هست؛ و بالعکس آن دولت و حکومتی که نتواند یکی را انجام دهد قادر به انجام دیگری نیز نخواهد بود. منابع آب و یوزپلنگ به دلایل زیر به خطر افتادهاند:
دولت و قدرت سیاسی فاقد توانمندی برای اجرای قانون، کنترل شهروندان، توسعه فناوری لازم متناسب با پیچیدگیهای فزاینده جامعه، و فراهم کردن زمینههای تأمین معیشت از مسیرهای پایدار برای شهروندان است. این ناتوانی در قالبهایی نظیر بهرهبرداری ناپایدار از منابع آب برای کشاورزی، صنعتینشدن، ناتوانی در جلوگیری از حفر چاههای غیرمجاز، ناتوانی در جمعآوری اسلحههای شکاری غیرمجاز، ناتوانی در بازداشتن دامداران از ورود به مناطق زیستگاه یوزپلنگ، جادههای ناسازگار با شرایط حفظ یوزپلنگ (نقص فناوری) و اشکال دیگر بروز میکند.
قدرت سیاسی فاقد ظرفیت و توانمندی نرمافزاری و سختافزاری، خود را در قالب سازمانهایی ناکارآمد بروز میدهد، خواه این دستگاههای سازمانهای آب منطقهای باشند یا متولیان پروژه حفاظت از یوزپلنگ یا سازمان حفاظت محیطزیست.
نظام اندیشهای توسعه در ساختار قدرت سیاسی کمظرفیت، بیش از بهرهوری، فناوری، سازماندهی و نوآوری، بر بهرهکشی فزاینده از منابع طبیعی اتکا دارد؛ خواه این منبع طبیعی آب و خاک به عنوان نهادههای ارزان برای کشاورزی و جبران ناکامی در صنعتیشدن و اشتغالزایی باشد، یا تعرض به زیستگاههای یوزپلنگ به نام توسعه معدن، کشیدن جاده، کشاورزی و دامداری.
قدرت سیاسی کمظرفیت قادر به حل مسأله هماهنگی نیست؛ خواه این هماهنگی میان حقابهداران یک دشت به قصد کنترل برداشت از آب زیرزمینی و ممانعت از بروز تراژدی منابع عمومی باشد، یا هماهنگ کردن شرکتهای بیمه، دامداران، جادهسازان، و خانوارهای محلی برای ممانعت از انقراض یوزپلنگ.
آن نوع حکمرانی که به بحران در صیانت از منابع آب و تهدید انقراض یوزپلنگ انجامیده، بر اخلاق محیطزیستی واحدی اتکا دارد. من پیشتر از تقابل حریمداری و حریمدری سخن گفتهام. هر موجودیت ارزشمندی در این جهان حریم دارد. حریم چاه، قنات، رودخانه، گسل، شهروند، زندگی خصوصی، بانک، مسجد، خانه خدا؛ و زیستگاه حیات وحش. آن نوع اخلاق توسعه که حریمی قائل نیست، در هر جایی سد میسازد، میان هر دشتی جاده میکشد، در هر مکانی مجوز اکتشاف و استخراج معدن صادر میکند، بیتوجه به اقلیم کشاورزی توسعه میدهد، بیتوجه به اصول علم اقتصاد بانک تأسیس میکند و وام میدهد، بیتوجه به حریم صندوقهای بازنشستگی بار مالی بر آنها تحمیل میکند، و خلاصه هر حریمی را میشکند و به عوض حریمداری، حریمدری میکند، نه از پس صیانت از منابع آب برمیآید و نه یارای ممانعت از انقراض یوزپلنگ دارد.
آن نوع حکمرانی که قادر نباشد با جدیت در پوستین تعارض منافع بیفتد، از پس اخذ تصمیمهای سخت نیز برنمیآید؛ خواه این تصمیم سخت حل کردن تعارض میان منافع شرکتهای آب منطقهای و صیانت از منابع آب زیرزمینی باشد؛ یا تعارض میان منافع معدنداران و دامداران با طرفداران حفظ یوزپلنگ ایرانی.
من بر همین اساس معتقدم، ما گزینشی میان «آب یا یوزپلنگ» نداریم و سلسلهمراتبی بر صیانت از آنها برقرار نیست؛ منشأ نابودی هر دو یکی است. هر دو قربانی شیوهای تصمیمسازی، تصمیمگیری، اجرا، نظارت و هماهنگی هستند که روی هم حکمرانی را میسازند. آب و یوزپلنگ دیر یا زود، با هم نجات مییابند یا با هم نابود میشوند، انتخاب یکی از این دو ممکن نیست.
منبع:برترن ها