واکنش احتمالی ایران به ترور شهید «فخری زاده» از نگاه موسسه بروکینگز/ ایران نبرد را هم ببازد، جنگ را خواهد برد

    کد خبر :766684

شهادت محسن فخری‌زاده چه ارتباطی با راهبردهای منطقه‌ای ایران، اسرائیل و آمریکا دارد؟ چه چیزی باعث شده است عملیات تروریستی در دستور کار دشمنان و رقبای منطقه‌ای ایران قرا بگیرد؟ آیا این اقدامات در نهایت می‌توانند به اهداف خود برسند؟ موسسه بروکینگز به بررسی این سوالات پرداخته است.

بازتاب – آرش صفار: موسسه بروکینگز در تحلیلی با عنوان «ایران نبرد را خواهد باخت، اما جنگ را می‌برد» به قلم «رانج علاءالدین» به بررسی نقش گروه‌های مقاومت در امنیت منطقه‌ای ایران، راهبردهای آمریکا و اسرائیل و گزینه‌های ایران پرداخته است.

تحلیل‌گر بروکینگز بر این باور است که در آستانه آغاز دولت بایدن، ترور محسن فخری‌زاده سبب شده است که شبح یک منازعه عمده منطقه را فرا بگیرد. او ضمن اشاره به فشارهای داخلی به دلیل وضعیت بد اقتصادی –ناشی از فشار حداکثری ترامپ- و منطقه‌ای در نتیجه تلاش ایران برای محافظت از نفوذ خود در عراق و سوریه، به موفقیت ایران در تاب‌آوری در برابر این فشارهای بی‌ثبات‌ساز تأکید می‌کند.

علاءالدین با اشاره به این موضوع که شهادت فخری‌زاده تنها چند روز پس از انتشار خبر دیدار نتانیاهو و محمد بن سلمان و 10 روز پس از انتشار اخباری حاکی از قصد ترامپ به حمله مستقیم به ایران –به جای حمله به متحدان منطقه‌ای ایران- رخ داده است، مسئولان ایرانی را با «معمایی خطرناک در محیطی بی‌ثبات» روبه‌رو می‌داند.

بنابر تحلیل بروکینگز، ایران از حضور نیروهای آمریکا در عراق و افغانستان در جهت تقویت بازدارندگی خود بهره می‌گرفته است؛ با این حال تلاش دولت ترامپ برای کاهش نیروهای خود در منطقه، به تضعیف توان بازدارندگی ایران منجر خواهد شد.

این تحلیل مدعی است برخی از فرماندهان مقاومت عراق و مسئولان ایرانی بر این باور رسیده‌اند که ترامپ تلاش دارد از آخرین فرصت خود برای ضربه زدن به ایران استفاده کند؛ به نظر این عده، اگر نیروهای آمریکایی از منطقه خارج شوند، این ضربه در قالب یک حمله به ایران، محقق خواهد شد.

به باور تحلیل‌گر بروکینگز، ایران می‌تواند از طریق نیروهای نیابتی خود دست به حملات تلافی‌جویانه همچون پرتاب راکت به مواضع آمریکا بزند، اما از یک‌سو چنین اقداماتی آسیب‌های محدودی در پی خواهد داشت و از سوی دیگر خطر پاسخ متقابل آمریکا و متحدان آن و تشدید بحران در عراق را به دنبال دارد.

علاءالدین، گزینه دیگر ایران را یک حمله گسترده و پیش‌گیرانه به مواضع آمریکا و یا متحدان آن می‌داند و بر این باور است که ایران شبکه نیروهای نیابتی خود را برای مجموعه‌ای از حملات هم‌زمان علیه اهداف منطقه‌ای، از جمله کشورهای عرب خلیج فارس آماده و هماهنگ کرده است.

بر اساس تحلیل بروکینگز، اگرچه این گزینه هم خطر پیشین، یعنی حمله متقابل آمریکا و متحدانش را در پی دارد؛ اما حملات بیش‌تر به مواضع ایران و متحدان آن در روزها و هفته‌های آینده، خروج ناگهانی نیروهای آمریکا از عراق و یا موجی از اقدامات تروریستی علیه شخصیت‌های برجسته، ممکن است تهران را به سمت این گزینه هدایت کند.

تحلیل‌گر بروکینگز، بر این باور است که علیرغم معمایی که تهران با آن روبه‌رو است، ایران از یک مزیت استراتژیک سود می‌برد. جدا از تلاش برای کاهش تنش‌ها میان ایران و آمریکا در کابینه بایدن، اطمینان از اینکه بازی نهایی ترامپ چیست، دشوار است. جمهوری اسلامی ممکن است به لحاظ داخلی تضعیف شود و زیرساخت‌های نیروهای نیابتی آن فرسایش یابد، اما ایران می‌توان بر دو واقعیت مهم، حساب کند:

نخست اینکه آمریکا و متحدان آن –به ویژه عربستان و امارات- به واسطه قرار داشتن در خط مقدم، تمایلی به منازعه عمده و اراده‌ای برای تغییر رژیم در ایران ندارند.
موضوع دوم، رابطه منحصر به فرد ایران با نیروهای نیابتی خود در منطقه است. این ارتباط مبتنی بر پیوندهای پیچیده و چندلایه فردی و سازمانی در یمن، عراق، سوریه و لبنان است.

ایران نهادهایی موازی و وابسته به خود را درون دولت‌هایی ضعیف و محیط امنیتی ناپایدار ایجاد کرده است که عمیقا ریشه‌دار هستند؛ گروه‌های شبه نظامی قدرتمندی که قادر هستند به واسطه ارزش‌ها و اهداف مشترکی که همه آن‌ها را به ایران پیوند می‌زند، در هم ادغام شوند.

به باور علاءالدین، راهبرد ایران بر اساس فرمول «یک دولت، دو سیستم» تنظیم شده است. او مدعی است در این راهبرد، دولت به عمد ضعیف نگاه داشته می‌شود و ایران تمایلی به بازسازی نهادها مطابق هنجارها و اصول معمول دولت‌سازی ندارد. در واقع ایران راهبرد خود را بر تعداد زیادی از بازیگران مسلح غیردولتی متمرکز کرده است و هیچ تمایلی به رعایت هنجارها و قوانین بین‌المللی یا تشویق متحدان خود به همسویی با آن ندارد.

تضعیف نهادهای ملی توسط نهادها و شبکه‌های وابسته به ایران، تهران را قادر می‌سازد که ساختار و نظامی سیاسی را مقهور خود کند. در این راستا ایران شبه‌نظامیان و مقامات غیررسمی را بر می‌گزیند و آن‌ها را در جهت بهره‌گیری از خلأ‌های موجود در یک دولت درمانده تقویت می‌کند.

به ادعای تحلیل‌گر بروکینگز، یکی از ابزارهای کلیدی ایران برای پیشبرد چنین راهبردی، مذهب شیعه است؛ ایران شبکه‌های اجتماعی و مذهبی را با مرکزیت ایمان شیعی و حمایت آن‌ها از نظام دینی خود، شکل می‌دهد.

تحلیل بروکینگز به این نکته اشاره می‌کند که ایران -بر خلاف سایر دولت‌ها- به شکلی فرصت‌طلبانه روابط خود را با گروه‌های نیابتی تنظیم نمی‌کند. ایران همانند رقبای منطقه‌ای خود و ایالات متحده، در صورت لزوم شبه‌نظامیان را کنار می‌گذارد و حمایت خود از آن‌ها را کاهش می‌دهد، اما بر خلاف آن‌ها، تهران در «ابداع و ابداع مجدد» نیروهای نیابتی، بی‌نظیر است؛ تهران ظرفیت قابل ملاحظه‌ای در بهره‌برداری از اختلاف میان آن دسته از جنبش‌های محلی دارد که منافع ایران را به چالش می‌کشند.

مطابق نظر علاءالدین، تحلیل‌گر بروکینگز، ایران متحدان ایدئولوژیک خود را با پول و سلاح حمایت می‌کند و در مواردی که همسویی ایدئولوژیک وجود نداشته باشد، از «سابقه چشم‌گیر خود در تبدیل شرکای خود به نیروهای سیاسی مهیب» بهره می‌گیرد. به همین دلیل در حالی که شاهد پیشرفت متحدان ایران بوده‌ایم، متحدان آمریکا مکررا توسط نیروهای نیابتی ایران در زمینه نظامی و سیاسی شکست خورده‌ و تحقیر شده‌اند.

به نظر تحلیل‌گر بروکینگز، اگر هدف دولت ترامپ بی‌ثبات کردن ایران و «ایجاد شکاف در زره آن» باشد، دچار یک رهیافت تک بعدی شده است که مهارت استثنایی ایران در بازتنظیم و در صورت لزوم بازسازی زیرساخت‌های امنیتی خود را نادیده می‌گیرد؛ زیرساخت‌هایی که همچون سپری در برابر آسیب‌های کوتاه مدت دشمنان تهران، عمل می‌کند.

بر اساس این تحلیل، تلاش مشترک آمریکا و اسرائیل در روزهای پایانی دولت ترامپ این است که تا جایی که ممکن است به زیرساخت‌های امنیت داخلی و منطقه‌ای ایران ضربه بزنند تا از این طریق عملا مسیرها و قواعد بازی را در چهار سال آینده تعیین کنند. به اعتقاد علاءالدین، منطق این تلاش‌ها بر دو موضوع استوار است:
نخست، اطمینان از اینکه ایران فضای تنفس برای بازسازی توانمندی‌های اجبارآمیز خود را نداشته باشد و دوم، پیچیده کردن بازگشت ایالات متحده به برجام.

این تحلیل‌گر موسسه بروکینگز مدعی است که ایران به «ارزیابی اغراق‌آمیز از مهارت نظامی و ایجاد هاله و رمز و راز پیرامون شکت‌ناپذیری خود» متکی است؛ این درک اگرچه بر برخی از نیروهای نیابتی ایران موثر است، اما با هر عملیات ترور تضعیف می‌شود که پیامدهای جدی برای اقتدار و نفوذ تهران بر متحدان خود در عراق و سوریه دارد.

علاءالدین اینگونه جمع‌بندی می‌کند که علیرغم نکته بالا، راهبرد ترامپ و اسرائیل نمی‌تواند نتایج مورد انتظار رقبای ایران را در پی داشته باشد؛ چرا که تأثیرات حملات اسرائیل و آمریکا در ایجاد محیط امنیتی خشونت‌آمیز و آشوب‌زده و سابقه طولانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بهره‌گیری از آن را نادیده می‌گیرد؛ در چنین محیط‌هایی است که ایران خطوط پویش‌های امنیتی منطقه‌ را ترسیم می‌کند.
در بدترین حالت، ایران مجبور است با احتمال اینکه رقابایش قادر به از بین بردن افراد محوری برنامه هسته‌ای و لژیون نیابتی آن هستند، مبارزه کند؛ اما رهبران ایرانی به واسطه اطلاع از تلاش‌های دشمنانشان برای از بین بردن نهادها و شبکه‌هایی که بنیان امنیت ملی ایران در داخل و منطقه است، آسوده خاطر هستند.

1
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد
  1. فدایی گفت:

    روی هوا تخیلات خودش را نوشته و اصلا با واقعیات تطابق ندارد ملت های مظلوم منطقه از غرب به شدت خشمگین هستند

دیدگاهتان را بنویسید