علت انتشار اخبار مختلف در مورد بیماری و یا ترور پوتین چیست؟

    کد خبر :942904

رهبرانی نظیر پوتین با طرح ادعاهای مختلف در مورد بیماری و یا بعضی اقدامات جهت ترور خود سعی دارند تا به نوعی با برخی تلاش های مخرب علیه خود در شرایط حساس کشورشان نظیر وضعیت کنونی که روسیه هم درگیر جنگ اوکراین است و هم با برخی نارضایتی ها و تلاش های ضد رئیس جمهور این کشور در داخل رو به رو است، مقابله کنند. تلاش هایی که بیش از همه بایستی آن ها را در چهارچوب نوعی “جنگ روانی” مورد توجه قرار داد.

بازتاب– از زمان شروع جنگ اوکراین، دیدگاه ها و موضع گیری های مختلفی در مرود سلامتی شخص “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهوری روسیه و همچنین انجام برخی تلاش ها و یا خنثی سازی برخی دیگر از آن ها جهت ترور وی مطرح شده است. با این همه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران و البته محافل اطلاعاتی براین باورند که ادعاهایی از این نوع، لزوما دقیق نیستند و اهداف خاصی را دنبال می کنند.

به طور خاص در مدت اخیر شاهد بودیم که “ویلیام برنز” رئیس سازمان سیا در موضع گیری به طرحِ تئوری های مختلف در مورد وضعیت سلامتی پوتین خاتمه داد و تاکید کرد که برخلاف آنچه در مورد پوتین گفته می شود و بسیاری می گویند وی به بیماری هایی نظیر سرطانِ خون و یا پارکینسون مبتلا است، هیچ سند و نشانه ای از درستی ادعاهای مذکور وجود ندارد. البته که ادعاهای مختلف در مورد تلاش ها جهت ترور پوتین نیز بارها تکذیب شده اند.

در این راستا، بازتاب در گفتگو با “مهدی مطهرنیا”، استاد دانشگاه و کارشناس سیاست خارجی، به بررسی این پرسش اساسی پرداخته که علل اصلی طرح مسائلی از این دست به ویژه از سوی جریان های نزدیک به حلقه اصلی قدرت در روسیه چیست؟

“مهدی مطهرنیا” در پاسخ به پرسش فوق گفت:

اصولا رهبرانی مانند پوتین با دو رویکرد بیماری و همچنین احتمال ترور خود تلاش دارند روی اذهان مخالفانشان اثرگذاری داشته باشند و عملکرد آن ها را از حالت طبیعیِ مخالفت با خود خارج کنند. رهبرانی نظیر پوتین مایل به این هستند که خود را بیمار نشان دهند تا مخالفان، منتظرِ ضعف بیشتر آن ها بمانند و هزینه های کمتری را پرداخت کنند و یا اینکه سخن از ترور خود به میان می آورند و به واسطه گزاره احتمال ترور، بار دیگر بر آستانه تلقین پذیری اذهان مخالفان خود در جهت دادنِ هزینه های بیشتر اثر می گذارند.

این مساله به ویژه اگر رهبرانی از این نوع، در میان بخش‌های مهم و قابل توجهی از ملت های خود، دیگر پایگاهِ مهمی را نبینند، از اهمیت قبال توجهی برخوردار می شود.

این استاد علم سیاست خاطر نشان کرد: «پوتین مانند هر سیاستمدار دیگری، در مظان خطرات متفاوتی است. این در مورد بسیاری از رهبران کشورهای مطرح در عرصه روابط بین الملل نیز صدق می کند. بدون تردید امکان ترور “جو بایدن” رئیس جمهور آمریکا، “امانوئل مکرون” رئیس جمهور فرانسه، “اولاف شولتس” صداعظم آلمان، و غیره همیشه وجود داشته و دارد و همیشه نیز وجود خواهد داشت. با این حال، مطرح شدن این مسائل توسط جریان های رسانه ای حاکم بر روسیه دارای کارکردهای دیگری نیز است که من پیشتر به آن ها اشاره کردم».

مطهرنیا افزود: «در شرایط کنونی، روسیه با طیف قابل توجهی از نخبگان سیاسی و الیگارش های خود رو به رو است که بسیاری از آن ها به دلیل جنگ اوکراین و به طور کلی حاکمیت پوتین در روسیه (از سال ها قبل)، آسیب‌ها و خسارات جدی را متحمل شده اند و بعضا قدرت خود را در بسیاری از حوزه های سنتی از دست داده اند. تردیدی نیست که این افراد و طیف ها، شرایط کنونی را که در قالب آن تا حد زیادی قدرت مانورِ پوتین به دلیل جنگ اوکراین کاهش یافته، وضعیت مناسبی جهت پیشبرد برخی از دستورکاهای خود علیه وی(پوتین) می بینند و همین موضوع عملا پوتین و حلقه همفکران وی را وامی‌دارد تا تاکتیک های خاصی را مد نظر قرار داده و عرضه کنند.

مساله ای که بخشی از نمودهای عینی خود را در قالب هایی نظیر اینکه پوتین به یک بیماری جدی مبتلا است و یا در چندین نوبت علیه وی طرح های ترور انجام شده و طرح های زیادی نیز کشف شده است، نشان می دهد. در واقع، پوتین و یارانش به نوعی با این قبیل رویه ها سعی دارند تا حدی جو روانی حاکم بر روسیه مخصوصا در چهارچوب نخبگان سیاسی این کشور و اپوزیسیون  آن را در کنترل خود بگیرند.»

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید