صلح واشنگتن و گره کور قفقاز؛ زنگزور چه بر سر نقش ایران میآورد؟

بازتاب– روز جمعه، امضای یک تفاهمنامه صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در کاخ سفید، نهتنها فصل تازهای در روابط دو کشور گشود، بلکه بار دیگر موضوع حساس «کریدور زنگزور» را در مرکز تحولات ژئوپلیتیکی منطقه قرار داد. این توافق که با میانجیگری مستقیم ترامپ و حضور مقامات بلندپایه دو کشور انجام شد، با استقبال محتاطانه تهران و مسکو و حمایت آشکار اتحادیه اروپا و ترکیه روبهرو شد. وزارت امور خارجه ایران در واکنش رسمی، ضمن استقبال از اصل صلح، بر ضرورت پرهیز از هرگونه تغییر ژئوپلیتیک در مرزهای شمالی ایران تأکید و آمادگی کشور را برای ایفای نقش فعال در روندهای منطقهای اعلام کرد.
پیشینه تاریخی و ریشههای مناقشه
کریدور زنگزور – یا به تعبیر باکو «کریدور نخجوان» – مسیری استراتژیک است که استان سیونیک ارمنستان را به نقطهای کلیدی در اتصال جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان تبدیل میکند. این ایده نخستینبار در دهه ۲۰۰۰ میلادی و همزمان با طرحهای توسعه شبکه ترانزیتی «جاده ابریشم جدید» مطرح شد.
اما پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ و توافق سهجانبه روسیه، آذربایجان و ارمنستان، دوباره این موضوع بهشدت برجسته شد. در آن توافق، بندی وجود داشت که از بازگشایی مسیرهای ترانزیتی میان آذربایجان و نخجوان سخن میگفت، اما تفسیر باکو و آنکارا از این بند، با خواستههای ایروان تفاوت اساسی داشت: آذربایجان خواهان مسیری با حاکمیت عملی خود بود، در حالی که ارمنستان بر حفظ کنترل کامل بر سیونیک پافشاری داشت.
دو قرائت اصلی در ایران
تحلیلگران داخلی، رویداد اخیر در واشنگتن را از دو زاویه متفاوت مینگرند:
نگاه فرصتمحور و کمخطر
این گروه معتقدند که بزرگنمایی خطرات کریدور زنگزور بیشتر ابزاری برای بهرهبرداری تبلیغاتی است. از دید آنان، تفاهمنامه واشنگتن نه قرارداد نهایی صلح است و نه سند اجرایی راهاندازی کریدور.
مهمترین دستاورد این رویکرد برای ایران آن است که در نسخه فعلی توافق، حاکمیت ارمنستان بر سیونیک تثبیت شده و برخلاف نسخههای پیشین، خبری از واگذاری کنترل مسیر به آذربایجان نیست.
این تحلیلگران بر این باورند که با رویکرد فعال دیپلماتیک و بهرهگیری از تجربه همکاری اقتصادی با کشورهای متحد آمریکا (مانند عراق و امارات)، ایران میتواند حتی از این مسیر نیز منتفع شود.
نگاه تهدیدمحور و امنیتی
این طیف، تحولات اخیر را ادامه یک پروژه ژئوپلیتیک بلندمدت غرب، ترکیه و آذربایجان علیه ایران میدانند. به باور آنان، حتی اگر کنترل رسمی مسیر در اختیار ارمنستان باقی بماند، فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی آینده ممکن است ایروان را به واگذاری امتیازات بیشتر مجبور کند.
آنها هشدار میدهند که حضور آمریکا بهمدت ۹۹ سال در بهرهبرداری از این مسیر (در صورت نهایی شدن قرارداد) میتواند پایگاهی اقتصادی-امنیتی برای نفوذ در قلب قفقاز جنوبی ایجاد کند؛ منطقهای که مستقیماً با امنیت ملی ایران پیوند دارد.
ابعاد ژئوپلیتیک و امنیتی
دسترسی آمریکا به قلب اوراسیا: اگر طرح بهرهبرداری ۹۹ ساله یک شرکت آمریکایی قطعی شود، واشنگتن به گره ترانزیتی مهمی بین دریای سیاه، دریای خزر و خلیج فارس دسترسی پیدا میکند.
تغییر موازنه قوا: با توجه به جنگ اوکراین و کاهش نفوذ سنتی روسیه در قفقاز، این مسیر میتواند نقطه عطفی در تغییر جهتگیری سیاسی آذربایجان و حتی ارمنستان به سوی غرب باشد.
پیوند ترکیه–آذربایجان: کریدور زنگزور، رؤیای آنکارا برای اتصال مستقیم به دریای خزر و آسیای مرکزی را محقق میکند و عملاً معادلات ترانزیتی را به زیان ایران تغییر میدهد.
پیامدهای اقتصادی برای ایران
رقابت در مسیرهای ترانزیتی:
در سالهای گذشته، ایران مسیر اصلی و تقریباً انحصاری اتصال زمینی جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان بوده است. این مسیر، نه تنها به ایران امکان دریافت عوارض ترانزیت و کسب درآمد مستقیم میداد، بلکه نقش مهمی در تثبیت جایگاه ژئوپلیتیکی کشور در قفقاز ایفا میکرد. با این حال، فعال شدن کریدور زنگزور میتواند این موقعیت استراتژیک را بهطور جدی تضعیف کند. در صورت شکلگیری این کریدور، آذربایجان دیگر وابستگی سابق را به مسیر ایران نخواهد داشت و بخش قابل توجهی از بار ترانزیتی و مزایای اقتصادی به مسیر جدید منتقل میشود. این امر، اگر با برنامهریزی جبرانی مواجه نشود، میتواند سهم ایران در شبکه ترانزیت منطقه را کاهش دهد و حتی اثرات جانبی بر روابط اقتصادی تهران–باکو ایجاد کند.
فرصتهای مشارکت:
با وجود تهدید بالقوه، کریدور زنگزور لزوماً به معنای حذف کامل ایران از معادلات ترانزیتی نیست. سازوکار همکاری منطقهای «۳+۳» که شامل ایران، روسیه، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است، میتواند فرصتی برای حضور فعال تهران در طرحهای زیرساختی و اقتصادی مرتبط با این کریدور باشد. در چارچوب چنین همکاریهایی، ایران میتواند پیشنهاد پروژههای مشترک، اتصالهای فرعی به کریدور و سرمایهگذاری در بخش حملونقل را مطرح کند تا از حاشیه رانده نشود. این مشارکت حتی میتواند مزایای مضاعفی ایجاد کند، زیرا بخشی از مسیرهای فرعی یا جانبی همچنان از خاک ایران عبور خواهد کرد و به توسعه بنادر، خطوط ریلی و جادهای کشور کمک خواهد نمود.
الگوی تعامل با رقبا:
تجربه روابط اقتصادی ایران با برخی کشورهای حوزه خلیج فارس نشان داده که حتی در شرایط رقابت ژئوپلیتیک و اختلافات سیاسی، مبادلات تجاری میتواند ادامه یابد و منافع مشترک ایجاد کند. این تجربه میتواند الگویی برای مواجهه با تحولات کریدور زنگزور باشد. به جای رویکرد قطع یا کاهش روابط اقتصادی با طرفهای درگیر، ایران میتواند با تعریف پروژههای مشترک و ایجاد مشوقهای اقتصادی، حتی با بازیگرانی که اهداف ژئوپلیتیکی متفاوت دارند، روابط خود را مدیریت کند. چنین رویکردی میتواند ضمن حفظ منافع اقتصادی، تنشهای سیاسی را نیز کنترل کرده و نقش ایران را بهعنوان یک بازیگر منعطف و عملگرای منطقهای تثبیت کند.
تهدید و فرصت در معادلات ژئوپلیتیک ایران
کریدور زنگزور در ذات خود یک پروژه چندلایه است که هم میتواند مسیرهای تازهای برای تجارت و اتصال منطقهای ایجاد کند و هم در صورت غفلت، به تغییرات ژئوپلیتیکی ناخواسته منجر شود. از یکسو، این مسیر امکان کوتاهتر شدن زمان و هزینه ترانزیت بین قفقاز، ترکیه و آسیای مرکزی را فراهم میآورد که میتواند به توسعه اقتصادی کشورهای مسیر کمک کند. از سوی دیگر، به دلیل حساسیت موقعیت جغرافیایی و بازیگران درگیر – از آمریکا و ترکیه گرفته تا روسیه و اتحادیه اروپا – این پروژه میتواند موازنه قدرت را تغییر دهد و فشارهای سیاسی یا امنیتی جدیدی را بر ایران وارد کند. بنابراین، نگاه به کریدور زنگزور نباید صرفاً فرصتمحور یا تهدیدمحور باشد، بلکه باید به عنوان یک متغیر پویا و پیچیده در محیط امنیتی و اقتصادی ایران دیده شود.
ایران برای مواجهه مؤثر با این تحولات باید یک رویکرد ترکیبی و چندوجهی اتخاذ کند. در بُعد امنیتی، حفظ هوشیاری کامل در برابر هرگونه تلاش برای تغییر مرزها یا کاهش نقش ژئوپلیتیکی ایران ضروری است. در عرصه دیپلماسی، باید از تمام ظرفیتهای منطقهای مانند سازوکار «۳+۳» و همچنین روابط دوجانبه با ارمنستان و آذربایجان استفاده شود تا تهران به حاشیه رانده نشود. از نظر اقتصادی، برنامهریزی برای مشارکت در پروژههای زیرساختی و استفاده از مسیرهای جدید برای صادرات و ترانزیت کالا، میتواند بخش مهمی از منافع ملی را تأمین کند. این سه محور – امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی – در کنار هم میتوانند ایران را از یک ناظر منفعل به بازیگری تأثیرگذار در آینده کریدور زنگزور تبدیل کنند.