نسل ما را به فراموشي نسپاريد

    کد خبر :99867

اکبر رحمتي، بازيگر پيشکسوت تئاتر و تلويزيون، خاطرات خوشي در دهه 70 براي تماشاگران قاب کوچک رقم زده است. اگرچه او معمولا در نقش آدم‌هايي از طبقه پايين جامعه ظاهر شده، اما معمولا مهرباني، مرام و معرفتي در کارهايش به نمايش گذاشته که گويي از دل مي‌آيد که هميشه بر دل مخاطب نشسته و باورپذير بوده است.
رحمتي که در سريال‌هايي مانند محله بهداشت، گرگ‌ها، عطر گل ياس، مش خيرالله و صندوقچه اسرار، ورثه آقاي نيک‌بخت و هتل پياده‌رو حضور داشت، آخرين بار در سريال کلاه پهلوي ديده شد تا اين شب‌ها که سريال گمشدگان به کارگرداني رضا کريمي از شبکه دو پخش مي‌شود. اکبر رحتمي در اين سريال، نقش آقا محمود را بازي مي‌کند که يک فروشنده مهربان و منصف است. درباره اين سريال، گفت‌وگوي کوتاهي با اين بازيگر پيشکسوت داشته‌ايم.
آخرين بار در سريال کلاه‌پهلوي بازي داشتيد و اگر اشتباه نکنم، بعد از آن يک فيلم و يک تئاتر بازي کرديد. اين کم‌کاري بخصوص در تلويزيون و در مقايسه با دهه 60 که فعال بوديد، به چه چيزهايي ربط دارد؟
در اين مدت آماده کار بودم، ولي کم‌‌لطفي دوستان به من و هم‌نسلانم باعث شد، کم‌کار شوم. متاسفانه نسل ما کمتر ديده مي‌شود و از خانه خودمان که تلويزيون است، دور افتاده‌ايم. مردم هم سراغ آن روزها را مي‌گيرند و انتظار دارند که ما را بيشتر ببينند، اما نمي‌دانم چه سياستي است که از بازيگراني مثل من و هم‌نسلانم، آن طور که بايد، استفاده نمي‌شود.
همکاري با سريال گمشدگان چطور اتفاق افتاد و چه شد که آقاي کريمي سراغ شما آمدند؟
چندي پيش قرار بود،‌ آقاي کريمي فيلمي بسازند و به من پيشنهاد کردند، در فيلمشان بازي کنم، اما من مشغول بازي در تئاتر بودم و نتوانستم در خدمت ايشان باشم. اين بار هم براي سريال گمشدگان از من دعوت کردند و با اين که نقشم خيلي کوتاه است،‌ اما آنقدر برخورد محبت‌آميزي داشت که نقش را پذيرفتم. از همکاري با ايشان خوشحالم و نتيجه خوبي داشته است.
پس معتقديد سريال خوبي شده است. از مخاطبان هم بازخوردي گرفته‌ايد؟
بله. به نظرم سريال خوبي شده است. ريتم مناسبي دارد و به مشکلات روز جامعه مي‌پردازد؛ مشکلاتي که جوانان درگير آن هستند و دردها و آلام جامعه امروز ماست. از قصه‌هاي عاشقانه که معمولا در ملودرام‌ها مي‌بينيم، فاصله دارد و در فضايي جديد يک قصه ملموس را روايت مي‌کند. سريال ريتم آرامي دارد، ساختارش سلامت است و محتواي صادقانه به نمايش گذاشته است. در واقع موضوعاتي را مطرح مي‌کند که براي خانواده‌ها بسيار آموزنده است و براي جوان‌ها زنگ هشدار.
نقش آقاي محمودي خيلي کوتاه است اما در يک بزنگاه، کمک بزرگي به شخصيت اصلي قصه مي‌کند. احساس شما درباره اين نقش چيست؟
سعي کردم با توافق آقاي کريمي، چيزي را در اين نقش به نمايش بگذاريم که امروز در جامعه بسيار کم شده است. آقاي محمودي، جوانمردي و گذشت دارد و مهربان است. اين خصوصيات را در نسل‌هاي قديمي بيشتر ديده‌ايم و سعي کرديم در اين نقش آنها را يادآوري کنيم؛ اين که چقدر يک کار کوچک مي‌تواند روي زندگي آدم‌هاي دور و برمان تاثيرات بزرگي بگذارد. اين نقش مي‌تواند الگويي باشد براي همه ما، چون گاهي مي‌شود با يک کار کوچک، قدم بزرگي براي ديگران برداشت و حتي مسير زندگي آنها را تغيير داد.
در واقع منظور شما اين است که اگر آقاي محمودي دوربين ترنج را مي‌فروخت و برايش نگه نمي‌داشت، ممکن بود او براي هميشه مسير ديگري در پيش بگيرد. درست است؟
بله، آقاي محمودي در جايي از سريال مي‌گويد: مي‌داني من چرا اين کار را کردم، چون وقتي بچه بودم، آميرزعبداللهي بود که مادرم 10 بار قندان نقره را نزد او گرو گذاشت تا من از درس و مدرسه جا نمانم. آقاي محمودي که خودش الگوي جوانمردي است، الگويي به نام آميرزعبدالله داشت. در واقع جوانمردي، خوبي، مهرباني و گذشت مي‌تواند در کارهاي ساده و کوچک ما نسل به نسل تکرار شود و همچنان ادامه پيدا کند.
اين بخش از ماجرا در فيلمنامه آمده بود؟
قصه آميرزعبدالله را من پيشنهاد کردم، اما بقيه ماجراها در فيلمنامه نوشته شده بود.
هنوز در تئاتر هم فعاليت مي‌کنيد؟
تا حدي. قصد دارم يکي از آثار آقاي بهروز‌نسب را به صحنه ببريم که يک نمايش سنتي و سياه‌بازي است. البته من همچنان مشتاق هستم که در تلويزيون فعاليت کنم، اما پيشنهادي دريافت نمي‌کنم. اميدوارم نسل ما را به فراموشي نسپارند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید