توصیه گاردین به لیز تراس، نخست وزیر جدید بریتانیا
اگر “لیز تراس” می خواهد بریتانیای کنونی را از بحران خارج کند، هیچ راهی جز دور شدن از شعارها و مواضع فعلی خود ندارد.
بازتاب-“گاردین” در گزارشی، ضمن اشاره به انتخاب شدن “لیز تراس” وزیر خارجه سابق بریتانیا به عنوان نخست وزیر جدید این کشور، به طور خاص به این نکته اشاره کرده که او عملا سکاندار کشوری شده که جهت رهایی از بحران های کنونی خود، به یک ابر قهرمان نیاز دارد.
در این چهارچوب، اولین گامِ لیز تراس جهت ایجاد تغییر در کشورش و مدیریت شرایط بحرانی آن فاصله گرفتن از طرح ها و ایده هایی است که خودِ وی مدت هاست بر آن ها تاکید دارد. مساله ای که اگر محقق نشود، در آینده نزدیک می تواند بحران های گسترده ای را برای بریتانیا ایجاد کند.
گاردین در این رابطه می نویسد:
«”لیز تراس” سیاستمدار بریتانیایی از حزب محافظه کار، به تازگی به عنوان نخست وزیر جدید این کشور برگزیده شده است. وی به زودی با حضور در دفتر نخست وزیری بریتانیا، خود را آماده مقابله با بدترین بحران ها و چالش های اقتصادی بریتانیا می کند که در نوع خود در دوران صلحِ این کشور (دوره ای که بریتانیا در هیچ جنگی درگیر نیست) بی سابقه هستند. گفته شده که وی جهت مقابله با این بحران گسترده، با یک بسته مالی 100 میلیارد پوندی باید به مصاف بحران های اقتصادی بریتانیا برود.
این در حالی است که پیشتر لیز تراس در جریان کارزار تبلیغاتی خود مدام تاکید داشت که دست به هزینهکردهای اینچنینی نخواهد زد. با این همه، تراس چاره ای جز این ندارد که در برابر چالش های اقتصادی کشورش، تغییر جهت های قابل توجهی را حتی در شعارهای انتخاباتی خود عملیاتی کنند.
در شرایط کنونی، هزاران مورد از کسب و کارهای خُرد در بریتانیا، با خطر ورشکستگی کامل رو به رو هستند. در این چهارچوب، پس از 12 سال قبضه قدرت در بریتانیا به دستان حزب محافظه کار این کشور، لیز تراس عملا به کمک های حزب کارگر نیز جهت خارج کردن کشورش از بحران های اقتصادی نیازمند است.
باید پذیرفت که حلِ بحران های جاری در بریتانیا، به یک ابرقهرمان نیاز دارد. این در حالی است که لیز تراس با تعداد 81326 رای از اعضای حزب محافظه کار بریتانیا و نَه کلیت مردم این کشور قدرت را در بریتانیا به دست گرفته است. اکثریت این رای دهندگان نیز افرادی سالمند و مرفه هستند که در جنوب شرق انگلستان زندگی می کنند. در این راستا موقعیت وی به عنوان نخست وزیر بریتانیا از همین حالا هم چندان محکم نیست. لیز تراس در بحث و مناظرات، خود را فردی ضعیف نشان داده و به طور کلی این طور به نظر می رسد که سیاست های مد نظر او تا حد زیادی به کلیشه ها پیوند خورده اند.
تراس با بحران هایی رو به رو است که عملا می توانند دوره حضور وی در قدرت را تا حد زیادی کوتاه کنند. بحران هایی که عمدتا ناشی از جنگ اقتصادی اروپا علیه روسیه هستند و نمی توانند تا ابد ادامه پیدا کنند. بدون تردید وعده های اقتصادی که لیز تراس به شهروندان بریتانیایی داده نظیر اینکه مالیات ها افزایش پیدا نخواهند کرد و یا بحران انرژی به آسانی پایان می یابد، خیلی زود ناکارآمدی خود را نشان خواهد داد. البته که سیاستهای انرژی بریتانیا تا همین حالا هم به نحوی مفتضحانه ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده اند.
در چنین شرایطی، بحران انرژی برای دولت لیز تراس می تواند حاملِ همان چالش ها و بحران هایی باشد که مثلا بحران پاندمی کرونا برای دولت بوریس جانسون به همراه داشت. در این چهارچوب انتظار می رود که شهروندان بریتانیایی به تک تک کلمات لیز تراس توجه کنند و از او کاراییِ حداکثری را طلب کنند. در این میان شاید لیز تراس بخواهد که با استفاده از منابع بودجه عمومی دست به پول پاشی هایی بزند و تا حدی رضایت عمومی را جلب کند. با این حال، هیچ بعید نیست که با گذشتِ اندک زمانی، سستی کلیه ایده های تراس نیز آشکار شود و وی با یک بحران تمام عیار رو به رو شود.
لیز تراس باید بداند که با ایده های انتخاباتی نمی تواند بریتانیا را اداره کند. او باید تا قبل از انتخابات آتی بریتانیا، خود و جایگاهش را به عنوان نخست وزیر بریتانیا تقویت کند. اینکه اکنون شاهدیم وی ایده هایی را مخصوصا در حوزه های اقتصادی مطرح می کند که در حد تئوری های یک دانشجوی دانشگاهی هستند، به هیچ عنوان موضوع خوبی نیست.
اینکه جهت گیری های لیز تراس چه باشند، چندان مهم نیست. تنها چیزی که اکنون بریتانیا به آن نیاز دارد، ایجاد یک دولتِ مسوول است تا بتواند بریتانیا را از وضعیت بحرانی فعلی آن خارج سازد. در این میان لیز تراس نیاز به حمایت همه جانبه حزبی از خود نیز دارد. مساله ای که از طریق ائتلاف و همکاریِ او با برخی رقبای حزبی اش میسر می شود. با این حال وی تاکنون چنین جهت گیری را از خود نشان نداده است.
تمامی این مسائل حاکی از این هستند که اگر لیز تراس می خواهد بریتانیای کنونی را از بحران خارج کند، هیچ راهی جز دور شدن از شعارها و مواضع کنونی خود ندارد. در این راستا وی باید یک تجدید نظر اساسی را در این حوزه انجام دهد.»