سایه جنگ بزرگ روی سر مردم افغانستان/ طالبان به دنبال چیست و چگونه باید با آن برخورد کرد؟
وضعیت افغانستان هر روز پیچیدهتر میشود. در پی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، طالبان فرصت مناسبی برای توسعه سرزمینهای تحت کنترل خود در افغانستان یافته است. «بازتاب»، در گفتگو با سعادت شریفیپور به بررسی شرایط همسایه شرقی و تهدیداتی که از این بابت متوجه ایران است، پرداخته است.
«بازتاب»؛ آرش صفار- سعادت شریفیپور، پژوهشگر افغانستان و جنوب آسیا بر این باور است که خروج نیروهای ایالاتمتحده از افغانستان در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات یک رویکرد مشابه مواجه شد. تلاشهای فراوان جمهوری اسلامی ایران و روسیه برای جلوگیری از خروج غیرمسئولانه ایالاتمتحده از افغانستان نتوانست نتیجهای داشته باشد، ایالاتمتحده اکنون در حال خروج غیرمسئولانه از خاک افغانستان است. طبق گفتههای مقامات آمریکایی 650 سرباز آمریکایی در افغانستان باقی خواهند ماند که این تعداد توان عملیاتی ندارند و صرفاً برای محافظت از محلهای دیپلماتیک در افغانستان حضور خواهند داشت.
اما این به این معنا نیست که ایالاتمتحده نفوذ خود در افغانستان را از دست خواهد داد و افغانستان را رها میکند. ایالات متحده به سیاست خود در قبال افغانستان در دوران مبارزه مجاهدین با شوروی سابق بازگشته است یعنی افغانستان را از دریچه پاکستان می بیند. افغانستان برای ایالاتمتحده وضعیتی مشابه دوران مجاهدین خواهد داشت. آمریکا تلاش خواهد کرد افراطگرایی موجود در افغانستان را برای مقابله با دشمنان و رقبای خود در منطقه به خدمت بگیرد.
این پژوهشگر معتقد است، بحث جایگزینی چین بهجای ایالاتمتحده در افغانستان کارکرد چندانی ندارد، چین تلاش دارد خود را بازیگری اقتصادی نشان دهد و با اقتصاد وارد شود. افغانستان بستر بسیار نامناسبی برای سرمایهگذاری و حضور اقتصادی است. از طرفی یکی از مسائل مهم امنیتی چین در منطقه سین کیانگ و موضوع مسلمانان اویغور است که برای چین بسیار مهم و امنیتی است. مجاورت افغانستان بستر بسیار مناسبی برای تسری ناامنیهای ناشی از موج افراطگرایی در مناطق غربی چین است. چین نیز برای کنترل مسلمانان اویغور در خاک افغانستان اقدامات خود را با مشورت و همکاری پاکستان انجام میدهد. در واقع چین نیز مانند ایالاتمتحده تلاش دارد منافع خود را از طریق پاکستان در افغانستان دنبال کند و آنچه از منافع چین به شکل اقتصادی در افغانستان قابل تأمین است از طریق چین به شکل مستقیم دنبال میشود.
سرمایهگذاری در زیرساختها، راهآهن و مسیرهای جادهای افغانستان برای چین بسیار جذاب است؛ اما چین تاکنون برای خود هیچ نقش بازیگردانی و صحنهگردانی در افغانستان تعریف نکرده است. با توجه به بازی اقتصادی پیش روی چین افغانستان یک شریک دردسرساز محسوب میشود.
شریفیپور در درباره مسئله صلح طالبان و دولت بایدن به این موضوع اشاره میکند که طالبان اکنون دولت را در موضع ضعف میبیند؛ زیرا دولت بزرگترین حامی خود را از دستداده است و حتی بدتر از آن ایالاتمتحده با مذاکرات مستقیمی که با طالبان انجام داد، دولت کابل را تحتفشار قرارداد و از اعتبار آن کاست.
امتیازی که آمریکایی ها به طالبان دادند
طالبان در افغانستان خود را بهعنوان قهرمان ملی و مبارز در مقابل دشمن خارجی معرفی میکنند و این امتیازی است که آمریکا به آنها هدیه کرد، تا زمانی که طالبان درصحنه نبرد با شکستهایی روبرو نشوند به میز مذاکره باز نمیگردد. در واقع طرفهایی که میخواهند طالبان را در میز مذاکره ببینند و از راه سیاسی به صلح در افغانستان دست پیدا کنند، اول باید به مقابله با طالبان در صحنه نبرد فکر کنند. تبلیغات وسیع و شیوه رفتار طالبان در نبرد نشان میدهد طالبان جبهه نبرد را صرفاً ابزاری برای افزایش سهم خود در قدرت آتی افغانستان میداند، طالبان در سالهای گذشته آموخته است که نمیتواند از طریق جنگ، دولت تشکیل دهد و به راحتی به اداره آن بپردازد، ممکن است بتواند دولت فعلی را از قدرت کنار بزند؛ اما نمیتواند بدون رعایت سهم سایر اقوام و دریافت مشروعیت بینالمللی دولت تشکیل دهد و آن را به درستی اداره کند.
خطر تجزیه ارتش افغانستان وجود دارد
این تحلیلگر افغانستان معتقد است که اکنون یک تهدید بزرگ وجود دارد که در اثر تبلیغات طالبان و پیشرویهای آنها بازیگران داخلی و خارجی دولت اشرف غنی را نادیده گیرند. در بعد داخلی این امر باعث خواهد شد ارتش تجزیه شود و سربازان ارتش در قالب قومهایشان به مبارزه بپردازند و این به معنی سقوط دولت و ادامه جنگ به شکل قومی است که در این شرایط یک جنگ طولانی و در راه خواهد بود. در فضای قومی دیگر جنگ تنها بین طالبان و سایر اقوام نیست، بلکه تجربه دورههای گذشته افغانستان نشان داده است، سایر اقوام نیز ممکن است با یکدیگر درگیر شوند. طالبان در این شرایط تنها قدرتی است که میتواند کابل را در اختیار گیرد اما نمیتواند یک دولت یکپارچه و مقتدر را ایجاد کند.
سعادت شریفیپور با اشاره به این نکته که مسئلهای که امروز در تبلیغات طالبان مشهود است، این است که طالبان تلاش دارند خود را به بازیگران داخلی و خارجی به عنوان برنده نهایی این درگیریها معرفی کنند، تأکید میکند که در این صورت هر بازیگری محاسبه خواهد کرد که رفتار امروز او در آینده روابط و کسب منافع در تعامل با طالبان به عنوان دولت چه نتیجهای خواهد داشت.
در پایان این تحلیلگر تأکید میکند که لازم است امروز بازیگرانی مانند جمهوری اسلامی ایران که خواهان برقراری صلح هستند، از قومی شدن جنگ جلوگیری کنند و مشروعیت دولت قانونی اشرف غنی را بیشازپیش برجسته نمایند و اثرات منفی تبلیغات گسترده طالبان و حامیان آن بر جامعه افغانستان و برخی بازیگران منطقهای را خنثی کنند.
زیرا ادامه این روند در افغانستان میتواند یک جنگ داخلی طولانی دیگر را در جامعه افغانستان کلید بزند که کمترین تأثیر آن بر جمهوری اسلامی ایران موج جدید پناهندگان خواهد بود. این موضوع میتواند جمهوری اسلامی ایران را با چالشهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی روبرو کند. لذا لازم است جمهوری اسلامی ایران در کنار تلاشهای فراوانی که در راستای ایجاد صلح در افغانستان دارد به دو مقوله تقویت توان امنیتی و اطلاعاتی خود در مرزهای شرقی بکوشد و از سوی دیگر برای پذیرش و ساماندهی پناهندگان جدید در مرزهای شرقی آماده شود.