دوگانه خطرناکی که در افغانستان در حال شکلگیری است/ آیا بحران افغانستان کل منطقه را درگیر خواهد کرد؟
در افغانستان یک دوگانه خطرناک در حال شکل گرفتن است، در این دوگانه مردم و شخصیتهای افغانستان باید بین اتحاد یا پذیرش طالبان انتخاب کنند. مطابق اخباری که از افغانستان میرسد، طالبان حملات شدید به ولسوالیهای مختلف در نزدیکی کابل، غرب افغانستان در ولایت «فراه» و در شمال نیز به سوی مزارشریف آغاز کرده است.
«بازتاب»؛ سعادت شریفیپور- روزی نیست که خبر سقوط چند ولسوالی توسط نیروهای طالبان به گوش نرسد، البته در جبهه مخالف نیز فعالیتهایی در حال انجام است و دولت خبر سقوط برخی ولسوالیها را تبلیغات طالبان میداند.
نیروهای دولتی در مواردی موفق شدهاند مناطق تصرف شده را بازپس گیرد، مسئولان دولتی اصرار دارند مردم ناامید نشوند و طالبان را در قامت پیروز میدان نبینند.
اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان اکنون برای دیدار با مقامات ایالاتمتحده در صدر یک هیئت بلندپایه به آن کشور سفرکرده است.
همزمان دختر «مارشال دوستم» اعلام کرده است پدرش از طریق راه «آقینه» وارد افغانستان شده است و بهزودی به میدان جنگ خواهد آمد؛ «عطامحمدنور» نیز اعلام کرده است خود شخصاً در میدان نبرد حاضر خواهد شد.
«رحمتالله نبیل» رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان در واکنش به احتمال سقوط دولت کابل پس از عقبنشینی نیروهای آمریکایی در توییتر خود نوشت «بعید است چنین اتفاقی بیفتد اما اگر حتی این اتفاق بیفتد، این فقط شکست افغانستان نیست. افغانها آن را شکست ایالاتمتحده در این منطقه میدانند».
در 20 سال گذشته ایالاتمتحده نتوانسته است مسئله پناهگاه امن تروریستها در پاکستان را حل کند، کشوری که آمریکاییها همچنان آن را متحد خود میدانند.
رسانههای افغانستان به نقل از «مارک میلی»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا آوردهاند که افغانستان برای تأمین امنیت خود نیازمند 300 هزار سرباز است که اکنون این تعداد سرباز را در اختیار دارد.
در طرف دیگر روزنامه والاستریت ژورنال به نقل از منابع اطلاعاتی آمریکا گزارش داده است که حکومت افغانستان ممکن است ظرف شش ماه پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان سقوط کند.
در روزهای گذشته شخصیتهای جهادی و رهبران قومی دیدارهای متعددی را برگزار کردهاند؛ افرادی چون «عطامحمدنور» و سایر شخصیتهای جهادی اعلام بسیج عمومی برای دفاع در مقابل طالبان کردهاند.
نفس بازگشت شخصیتهای جهادی به کانون توجه در افغانستان، نشان از عمق بحران دارد.
اکنون وضعیت افغانستان شباهت زیادی به مقطعی از تاریخ افغانستان دارد که نگاههای قومی برخی فرماندهان مجاهدین باعث سقوط دولت برهانالدین ربانی و تسلط طالبان بر کشور شد.
امروز نخبگان افغانستان باید ویژگیهای خاص شرایط کنونی را درک کنند و توجه داشته باشند که هدف ایالاتمتحده از خروج نیروهای خود از افغانستان، نه پیگیری صلح در افغانستان بلکه کاهش هزینههای نظامی در این کشور است.
به نظر میرسد ایالاتمتحده تصمیم خود برای سپردن افغانستان به طالبان را گرفته است و این مردم افغانستان هستند که از طریق بسیج عمومی و حضور در مقابل طالبان برای حفظ آزادی و دستاوردهای بیست سال گذشته خود تلاش میکنند.
شواهدی مانند حضور طالبان در نزدیکی مرزهای شرقی و امکان تسری ناامنی به داخل مرزهای ایران، نشان میدهد ایالاتمتحده تصمیم دارد طالبان را از یک دشمن سرسخت به یک همکار برای اعمال فشار بر مخالفانش در منطقه تبدیل کند.
آتشی را که امروز در افغانستان در حال روشن شدن است، میتواند تبدیل به جهنمی شود که بخشهای گستردهای از منطقه را در خود بکشد.؛ درواقع ایالاتمتحده پس از اطمینان از ناتوانی در حل بحران، اکنون تلاش میکند این بحران را به منطقه صادر کند.
قریبالوقوع بودن بحران در افغانستان را میتوان از اخباری که درباره احتمال سقوط کابل و «مزارشریف» در حال انتشار است درک کرد؛ گروههای قومی مسلح در حال ورود به جبهههای نبرد علیه طالبان هستند و این نشان میدهد عنان جنگ از دست دولت کابل خارج شده است.
طالبان در این سالها فقط یک گروه مبارز نبوده است و سیاستورزی را نیز آموخته است؛ اگرچه تعداد زیادی از حامیان ایده نو طالبان یا نئوطالبان اکنون معتقد هستند طالبان به لحاظ ایدئولوژیک همان است که بود، تعداد زیادی از کارشناسان معتقدند طالبان دیگر بهاندازه سابق عریان عمل نمیکند و شیوه کسب حمایت اجتماعی را آموخته است.
بر همین اساس، اخیرا طالبان و وابستگان به این گروه در شبکههای اجتماعی بحث «حکومت اسلامی» را مطرح کردهاند که با حذف واژه «امارت» میتواند بخشی از جامعه را که از فساد در بروکراسی دولت کنونی خسته شدهاند، جذب کند.
به نظر میرسد در تهران تصمیمگیرندگان سیاست خارجی هنوز تصمیم و راهبردی برای مقابله با این بحران ندارند، این در حالی است که کمترین خسارت بحران کنونی -که هرروز در حال پررنگتر شدن است- برای ایران، موج عظیم مهاجرت و سرریز ناامنی به مرزهای شرقی خواهد بود.
کشورهای منطقه از جمله ایران، اگر به سرعت راهبرد خود برای برخورد با این بحران را مشخص نکنند، گرفتار مشکلات طولانی مدت امنیتی، اجتماعی و اقتصادی خواهند شد.