تلاش حداکثری اسرائیل برای تأثیرگذاری بر مذاکرات وین/ آیا اسرائیل می تواند مذاکرات وین را به شکست بکشاند؟
با عدم تحقق انتظارات اسرائیل از سیاست فشار حداکثری ترامپ، تیم نتانیاهو به این نتیجه رسیده است که دیر یا زود، تغییری در وضعیت روابط ایران و آمریکا ایجاد خواهد شد. در این شرایط تلآویو در پی اثرگذاری حداکثری بر مذاکرات از طریق خرید زمان برای آمریکا، ارائه اطلاعات به این کشور و فشار بر قدرتهای جهانی است.
«بازتاب»؛ آرش صفار- روز نهم آوریل، وبسایت خبری-تحلیلی «المانیتور» در یادداشتی به عنوان «اسرائیل سیاست تشدید کنترل شده تنش را در برابر ایران را اتخاذ میکند»، به بررسی اقدامات اسرائیل علیه ایران پرداخته است.
این یادداشت که سه روز قبل از انفجار در سایت هستهای نطنز نوشته شده است، با اشاره به گفتههای بنیامین نتانیاهو، پس از حمله به کشتی ایرانی ساویز در دریای سرخ، بر نگرانی تلآویو از آغاز مذاکرات وین در خصوص برجام تأکید میکند.
نتانیاهو در سخنرانی به مناسبت روز یادبود هولوکاست، گفت «به دوستان خوبمان میگویم که توافق با ایران که ما را به نابودی تهدید میکند، ما را متعهد نمیکند… ما تنها به یک چیز متعهد هستیم؛ بازداشتن کسانی که آرزوی نابودی ما را دارند، از دستیابی به اهدافشان».
بر اساس یادداشت المانیتور، پیش از این اظهارات عمومی، همزمان با آغاز مذاکرات وین، نتانیاهو به آمریکاییها اطلاع داده بود که مذاکرات وین را بیربط میداند و اسرائیل قصدی برای رعایت هرگونه توافق احتمالی ندارد.
با توجه به حملات هوایی و موشکی اسرائیل به مواضع ایران و نیروهای متحد آن در سوریه، عملیات تروریستی تیرماه علیه تأسیسات نطنز و دیگر عملیات خرابکارانه سال گذشته، ترور محسن فخریزاده و جنگ کشتیها در دو سال گذشته، در مورد جنگ در سایه میان ایران و اسرائیل توافق کلی وجود داشته است.
با این وجود، بنا بر این یادداشت، تحلیلگران اسرائیلی تحولات اخیر در این بستر را تحت عنوان «تشدید کنترلشده تنش» مورد بررسی قرار میدهند؛ این رویکرد به این معنی است که طرفها درگیری را افزایش میدهند، اما اطمینان حاصل میکنند که کنترل خود بر شرایط را از دست ندهند و درگیر یک جنگ تمام عیار نشوند.
یادداشت با بیان اینکه اسرائیل با بیان عدم تعهد به توافق احتمالی میان ایران و قدرتهای بزرگ و تلاش برای اثرگذاری بر مذاکرات از طریق زور، سعی دارد خود را به عنوان «بچه سرکش» منطقه جا بیندازد، سفر آتی «یوسی کوهن»، رئیس موساد، ژنرال «آویو کخاوی»، فرمانده ارتش و «تامیر هیمن»، رئیس واحد اطلاعات نظامی به واشنگتن برای ارائه اطلاعات و شواهد در خصوص فعالیتهای هستهای ایران را نشاندهنده عزم جدی اسرائیل برای تغییر سیاست آمریکا در خصوص ایران میداند.
این سفر، مطابق یادداشت المانیتور در راستای توافق دولت بایدن با اسرائیل بر سر «غافلگیری صفر» انجام میشود؛ این توافق در واقع تعهدی دوجانبه است که بر اساس آن آمریکاییها بدون اطلاع قبلی به اسرائیل، با ایران توافقی نخواهند داشت و در مقابل اسرائیل، بدون هماهنگی قبلی با آمریکا، از هر گونه عملیات غیرمعمول علیه ایران خودداری میکند.
نویسنده یادداشت معتقد است هنگامی که نتانیاهو، دونالد ترامپ را به خروج از توافق هستهای تشویق کرد، سه سناریو را در ذهن داشت؛ فروپاشی نظام سیاسی ایران، موافقت ایران با دوازده شرط مایک پمپئو یا دستور حمله به زیرساختهای هستهای ایران توسط ترامپ.
طبق یادداشت، امروز شاهد هستیم که هیچ یک از این سناریوها واقعیت نیافته است. در این شرایط اسرائیل تلاش میکند تا با تشدید فشار نظامی-امنیتی خود بر ایران، گفتگوهای وین را تحت تأثیر قرار دهد.
بر اساس این یادداشت، اسرائیل میبیند که «فشار حداکثری ترامپ، تقریبا یک شبه به فشار حداکثری ایران بر ایالاتمتحده تبدیل شده است» و آمریکا بدون اینکه امید چندانی به امتیازگیری از ایران داشته باشد، به دنبال بازگشت به توافق هستهای است.
نویسنده این طور جمعبندی میکند که شرایط کنونی ممکن است به چالشی جدی برای اسرائیل تبدیل شود؛ از آنجا که تغییر رئیسجمهور در ایران ممکن است منجر به اتخاذ سیاست تلافیجویانه در برابر هر گونه اقدام تحریکآمیز اسرائیل از سوی تهران شود، این احتمال وجود دارد که تلآویو کنترل خود بر تشدید تنشها را از دست بدهد؛ لذا منطقه در شرایط حساسی قرار گرفته است.
با توجه به به آنچه از یادداشت المانیتور گفته شد، به نظر میرسد تیم نتانیاهو به این نتیجه رسیده است که نوع رابطه ایران-آمریکا در دوره ترامپ قابل تداوم نیست و دو طرف دیر یا زود به توافقاتی در خصوص برجام دست خواهند یافت. از این رو اسرائیل میکوشد تا دومین گزینه مطلوب خود یعنی حداکثر تأثیرگذاری بر مذاکرات را دنبال کند.
اسرائیل خواستار امتیازگیری حداکثری آمریکا از ایران، یعنی تمدید و گسترش محدودیتهای هستهای ایران ذیل توافق 2015 و گسترش دستور کار مذاکرات به موضوع سیاست منطقهای ایران و برنامه موشکی آن است. اسرائیل میداند که دو موضوع اخیر خط قرمزهای تهران محسوب میشود؛ بنابراین فشار آمریکا برای گسترش دستور کار مذاکرات یا به بنبست مذاکرات و تداوم وضعیت کنونی روابط تهران با واشنگتن منجر خواهد شد یا ایران مجبور به امتیازدهی در این دو موضوع خواهد شد؛ در هر دو حالت، تلآویو به خواست خود میرسد.
تأثیرگذاری حداکثری بر مذاکرات -از نظر تیم نتانیاهو- از سه مسیر ممکن است
نخست، خرید زمان برای آمریکا و کاهش فشار ناشی از تداوم فرایند غنیسازی اورانیوم در ایران که واشنگتن را قادر خواهد ساخت موضوعات پیچیدهتر را در دستور کار مذاکرات قرار دهد و مواضعی سخت در برابر ایران اتخاذ کند. انفجار اخیر در سایت نطنز و ادعای ناتوانی تهران در بازسازی آسیبها در کمتر از 9 ماه، در این راستا قابل تحلیل است.
دوم، افزایش نگرانیها آمریکا و کاهش تمایل آن به احیای برجام (به شکل کنونی)، از طریق ارائه اطلاعات، شواهد و مدارک علیه فعالیتهای هستهای ایران. در این مسیر با توجه به تمرکز خاص سرویسهای امنیتی اسرائیل بر ایران، ممکن است تلآویو از اطلاعاتی برخوردار باشد که آمریکا فاقد آن است؛ همچنین اسرائیل نشان داده است که ممکن است اطلاعات غیرواقعی و دروغ به آمریکا ارائه دهد.
سوم، افزایش نگرانیهای قدرتهای جهانی (به ویژه آمریکا)، در خصوص عدم پایبندی به هر گونه توافق احتمالی با ایران و ایفای نقشی که یادداشت المانیتور از آن به عنوان «بچه سرکش» منطقه یاد میکند. در این خصوص باید در نظر داشت که اسرائیل، قبل از سال2015، دستکم دوبار در پی حمله به مرکز هستهای ایران بود که با مخالفت دولت اوباما روبهرو شد؛ توافق «غافلگیری صفر» گویای نگرانی آمریکا از اقدامات یکجانبه و هماهنگنشده تلآویو علیه ایران است. در واقع اسرائیل میکوشد این پیام را به ایالاتمتحده بدهد که الزاما به «غافلگیری صفر» پایبند نخواهد بود.
اینکه اسرائیل در تحقق اهداف خود تا چه میزان موفق خواهد بود و ایران چطور بر فشار نظامی-امنیتی علیه خود واکنش نشان خواهد داد، در هفتهها و ماههای آینده مشخص خواهد شد.