مسائل خلیج فارس در سالی که گذشت، در سالی که آغاز شد/ آیا رهبران سیاسی اراده ای برای تغییر روابط را دارند؟
سالی که گذشت برای منطقه خلیج فارس از اهمیت بسزایی برخوردار بود؛ پایان بحران شورای همکاری خلیج فارس و برقراری روابط رسمی میان امارات و بحرین با اسرائیل، تحولاتی هستند که میتواند تأثیرات شگرفی بر پویشهای امنیتی منطقه داشته باشد. «بازتاب» برای درک بهتر موضوعات و رویدادهای سال گذشته و سال پیش رو، گفتگویی با «حسین ربیعی»، استاد دانشگاه خوارزمی و متخصص ژئوپلیتیک داشته است.
«بازتاب»؛ آرش صفار– این عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، درباره وضعیت امنیتی خلیج فارس در سالی که گذشت به چند موضوع مشخص سیاسی و امنیتی که در خلیج فارس رخ داده است اشاره میکند. به باور او، یکی از مهمترین مسائل آغاز روابط برخی کشورهای عربی از جمله بحرین و امارات با اسرائیل بود که پس از دههها تنش اعراب و اسرائیل بر سر مسئله فلسطین، رخداد قابل توجهی به حساب می آید.
این مسأله اگر چه به منزله ورود یکی از دشمنان ایران به حوزه امنیتی ایران به حساب میآید و به نوعی تهدیداتی را متوجه ایران میکند، اما دست کم برای کشورهای حاشیه خلیج فارس هم قبحزدایی انجام شده و هم یکی از دغدغههای آن ها را برطرف کرده است.
از طرف دیگر در اواخر سال جاری بهبودی در روابط قطر با عربستان و دیگر همسایگان عرب آن اتفاق افتاد و تماسهایی برقرار شد. زمانی که بحران روابط دو کشور در اوج بود، خطر درگیری نظامی بین دو کشور وجود داشت؛ ولی اکنون این مسأله منتفی شده است و چه بسا در ادامه موجب تقویت همبستگی این کشورها شود.
ربیعی معتقد است این دو موضوع به نوعی نشان از بهبود وضع امنیت دست کم در ضلع جنوبی خلیج فارس دارد. در رابطه با ضلع شمالی، این متخصص ژئوپلیتیک معتقد است که وضعیت عراق در سال گذشته ثبات نسبی داشته است. اگر چه حملات پراکندهای به پایگاهها یا سفارت ایالات متحده در این کشور انجام شد، ولی در مجموع عراق در آرامش بوده است.
ایران نیز با پشت سرگذاشتن تحریم های ایالات متحده و کنار رفتن ترامپ اوضاع آرامی را گذرانده است. بنابراین در مجموع وضعیت امنیتی خلیج فارس در سال گذشته رو به بهبود بوده است و دست کم بر حجم مسائل و نگرانی های پیشین اضافه نشده است.
حسین ربیعی در خصوص عادیسازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین و تأثیرات احتمالی بر نظم امنیتی خلیج فارس معتقد است که این مسأله باعث باز شدن پای یک بازیگر اضافه به محیط امنیتی خلیج فارس شده و پیچیدگیهای امنیتی این منطقه را تشدید میکند.
او معتقد است که به طور حتم حضور اسرائیل در این کشورها مخالف خواست ایران و در تعارض با منافع ملی ایران تعریف میشود و ناخرسندی ایران را به دنبال داشت. اما تأثیر آن به نوع رفتار این دو کشور در آینده و نیز رفتار دیگر کشورهای منطقه بستگی دارد. چنانچه کشورهای دیگری هم دنبالهرو امارات و بحرین شوند و احتمالاٌ بیش از این پای اسرائیل به منطقه باز شود و به ویژه اگر این روابط جنبه های امنیتی–استراتژیک پیدا کند، آنگاه دو قطبی ژئوپلیتیک در این منطقه شکل میگیرد و تنشهای ژئوپلیتیک تشدید خواهد شد.
عادیسازی روابط کشورهای همسایه با اسرائیل برای ایران مثبت ازریابی نمیشود
در هر صورت با توجه به ماهیت مبنایی رویارویی ایران و اسرائیل، عادیسازی روابط کشورهای همسایه با اسرائیل دست کم برای ایران مثبت ازریابی نمیشود و خطرات امنیتی زیادی را در پی دارد.
این استاد دانشگاه بر این باور است که احیای برجام گشایشهای بالقوهای در روابط ایران با جهان ایجاد میکند و این گشایشها چنانچه به توسعه روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای دیگر بیانجامد، به ارتقای جایگاه ایران منجر خواهد شد.
چنین مسألهای مطلوب نظر دشمنان و رقبای منطقهای ایران نیست و واکنشهای آنها را در پی خواهد داشت. به طور کلی، هر مسئلهای که به تقویت ایران و افزایش جایگاه منطقهای آن منجر شود، از دید رقبا و دشمنان تهدید خواهد بود و واکنشهایی را در منطقه به دنبال خواهد داشت. این واکنشها میتواند شامل ضربه مستقیم یا غیرمستقیم به منافع ایران یا دوستان ایران باشد و در نتیجه منجر به تشدید تنشها و درگیریهای موجود شود.
در رابطه با مهمتری موضوعات خلیج فارس در سال پیش رو، به این نکته اشاره میکند که کشورهای پیرامون خلیج فارس دغدغههای امنیتی مختلف دارند و هر کدام گرفتار مسألهای هستند. ایران موضوع انتخابات ریاست جمهوری و نیز تحریمهای ایالات متحده و برجام را در پیش دارد. هر کدام از این مسائل میتواند نگرانیها و درگیریهای امنیتی ایران را تشدید کند یا فروکاهد.
عراق با مسئله ثبات داخلی، گروههای معارض و نیز بقایای داعش روبهرو است و تشدید رقابتهای داخلی میتواند به گسترش تنشها و درگیریهای احتمالی منجر شود.
عربستان سعودی با مسأله یمن درگیر است و درونمای روشنی از فروکش کردن جنگ بین دو کشور و چشماندازی برای ایجاد صلح وجود ندارد. ضمن این که احتمال تنش این کشور با امارات بر سر نفوذ در یمن و شمال آفریقا وجود دارد و مسأله این کشور با قطر هم به طور کامل حل نشده است. از جنبه داخلی هم رقابتهای جانشینی بین شاهزادگان و ولیعهد؛ استعداد وارد شدن به تنش های شدید را دارد.
ربیعی تأکید میکند که به طور کلی منطقه خلیج فارس منطقه تنش خیزی است و هیچگاه نمیتوان با اطمینان از ثبات و امنیت نسبی آن سخن گفت. در این منطقه تنشهای دورهای پیشبینیپذیرتر از ثبات و آرامش هستند.
عملکرد بایدن در خلیج فارس تغییر خارق العاده ای نشان نمی دهد
همچنین این کارشناس ژئوپلیتیک در رابطه با رویکرد دولت جو بایدن نسبت به خلیج فارس و سیاست خلیج فارسی آمریکا در این دوره، معتقد است که هر چند هنوز زمان زیادی از به قدرت رسیدن بایدن نمی گذرد و برای تحلیل روند سیاست خارجی این کشور زود است، اما به ویژه در منطقه خلیج فارس عملکرد این کشور در مورد ایران و دیگر کشورها؛ تغییر خارق العادهای نشان نمیدهد.
دولت آمریکا همچنان شعارهای دفاع از حقوق بشر و آزادیهای مدنی را مطرح و دنبال میکند و در ظاهر مدعی ثبات منطقهای و کاهش تنشها است؛ ولی در عمل همچنان از دوستان قدیمی خود و رویههای نادرست آنها پشتیبانی کرده است.
تا کنون دولت بایدن نه منتقد اسرائیل شده، نه معترض رفتار این کشور با فلسطینیان شده و نه واکنش اثربخشی به رفتار عربستان با یمنیها داشته و نه در مورد ایران گام عملی برای احیای برجام یا بهبود مناسبات داشته است.
در واقع تا این لحظه به نظر میرسد که در بر همان پاشنه سابق میچرخد و نمیتوان انتظار دگرگونی عمیق در مناسبات ایالات متحده با کشورهای حاشیه خلیج فارس دید. با تعقیب شعارها و خواستههای همیشگی ایالات متحده آمریکا در منطقه به احتمال زیاد معجزهای از سوی این کشور در این دوره رخ نخواهد داد و البته با باز شدن هر چه بیشتر پای چین به مناسبات منطقه، انتظار میرود که قطببندیهای موجود نه تنها کاهش پیدا نکند بلکه تشدید شده و رویههای جدیدی ایجاد شود.
ربیعی در پاسخ به پرسش درباره توانایی کشورهای منطقه برای ایجاد هر نوع تحول مثبت در راستای بهبود روابط خود معتقد است که این مسأله دقیقا به اراده سیاسی رهبران این کشورها بستگی داشته و دارد.
روی کاغذ ظرفیت همکاری های عمیق چند جانبه بین این کشورها وجود دارد. از لحاظ تجربی هم دورههای همکاری و همگرایی موفق وجود داشته و البته دورههای تنش و درگیری و حتی جنگ هم موجود است. بنابراین اراده سیاسی این کشورها، توانایی هر کدام از این رفتارها را دارد.
ایران و عراق که در دوره ای طولانی درگیر جنگ مستقیم بودند، اکنون نزدیک به یک دهه است که روابط گرم و دوستانهای را تجربه میکنند و این تجربه میتواند در مورد هر جفت یا همه این کشورها با هم ایجاد شود. فراز و فرودهای روابط ایران و عربستان سعودی نیز گواهی بر این ادعا است. بنابراین اگر چه ظرفیت تحول مثبت در این منطقه وجود دارد، ولی عملی کردن آن تابع اراده سیاسی است و خواست مردم منطقه این است که چنین ارادهای به تحقق برسد.