چرا سوریه در سیاست خارجه «جو بایدن» اولویت پایینی دارد؟
یکی از موضوعات بسیار مهم در تحولات خاورمیانه در شرایط کنونی که رئیس جمهور آمریکا تغییر کرده است، وضعیت آینده کشور سوریه است؛ سوریه ای که پیوسته آبستن تنش های داخلی و خارجی زیادی است و در این میان از بازیگران منطقه ای و جهانی به شدت اثر می پذیرد.
به گزارش «بازتاب»، وبسایت خبری-تحلیلی میدل ایست آی، در گزارشی به بررسی جایگاه سوریه در سیاست خارجی جو بایدن- رئیس جمهور جدید آمریکا پرداخته است.
بر اساس این گزارش، در دوره ترامپ، شاهد راهبردی نامنسجم در مورد بحران سوریه بودهایم. از یک طرف او سیاست باراک اوباما را که به شکلی فعال خواهان سرنگونی دولت بشار اسد بود، کنار گذاشت و به همین دلیل از سال 2017 حمایت تسلیحاتی از اپوزیسیون مسلح سوریه را متوقف کرد؛ از سوی دیگر ترامپ دستور حمله موشکی به نیروهای ارتش سوریه را پس از اتهام بهرهگیری این نیروها از سلاح شیمیایی داد و همچنین قانون تحریمی سزار را علیه دمشق به تصویب رساند.
در شرق فرات، ترامپ سیاست اوباما مبتنی بر حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه، برای مقابله با داعش را ادامه داد و توانست ابوبکر البغدادی را به هلاکت برساند؛ با این حال ترامپ با خارج کردن بخش بزرگی از نیروهای آمریکایی از شرق فرات عملا متحدان خود را تنها گذاشت و راه را برای حمله ترکیه به مواضع کردها در سال 2019، هموار کرد.
دولت ترامپ در قبال بازیگران خارجی بحران سوریه هم موضعی متناقض داشت؛ آمریکا در حالی که با به شکلی فراگیر به مقابله و اعمال فشار بر ایران پرداخت، همکاری با روسیه -دیگر متحد کلیدی دولت سوریه- را ادامه داد و در مورد ترکیه، ترامپ حتی بر خلاف مشاورههای مسئولان نظامی آمریکا، دغدغههای آنکارا را مد نظر داشت. به نظر میرسد که نفوذ محدود کنونی آمریکا در سوریه، طی دوره چهارساله بایدن، بیشتر کاهش یابد.
برای درک بهتر مواضع احتمالی بایدن در قبال سوریه، مروری بر رویکرد او به این بحران در جایگاه معاون اوباما مفید است. در کابینه اوباما، بایدن بر خلاف وزیر خارجه، هیلاری کلینتون، به شدت به درگیر شدن آمریکا در سوریه مشکوک بود؛ او علاقهای به مسلح کردن اپوزیسیون سوریه نداشت و نگران گرایشهای رادیکال در میان این گروهها بود.
بایدن مانند بسیاری دیگر از حلقه اطرافیان اوباما، پس از اتهام استفاده ارتش سوریه از سلاح شیمیایی، خواهان سرنگونی اسد بود، اما پس از حمایت اوباما از مذاکرات خلع سلاح شیمیایی سوریه، از موضع رئیسجمهور پشتیبانی کرد. پس از سال 2016 که اوباما به کمکاری در مورد سوریه متهم شد، بایدن منتقدان را به طرح نظرات غیرواقعی و ناممکن متهم کرد.
در دوره کنونی، به نظر میرسد سوریه در سیاست خارجی بایدن از جایگاه پایینی برخوردار باشد. در آمریکا با شکست داعش، جنگ داخلی سوریه دیگر در سر خط خبرها قرار ندارد و مواضع بایدن نشان میدهد که مناطق دیگر، در اولویت بالاتری قرار دارند.
امور داخلی همچون همهگیری کرونا و چالشهای اقتصادی حاصل از آن، بزرگترین مشغله بایدن هستند و در موضوعات سیاست خارجی هم به نظر میرسد که چندجانبهگرایی، چرخش به آسیا، چین و تغییرات آبوهوایی از اولویت برخوردار باشند.
در خاورمیانه، بایدن خواهان بازگشت به برجام در ازای از سرگیری محدودیتهای هستهای تهران است. در مورد عربستان نیز تیم بایدن رویکردی انتقادی اتخاذ کرده است. همچنین مدیریت روابط با ترکیه و اسرائیل نقاط تمرکز سیاست خارجی بایدن خواهد بود.
به نظر میرسد، در حالی که بایدن بر حمایت از جریانهای دموکراتیک در سطح جهان تأکید داشته است، در خاورمیانه بیشتر بر مقابله با تروریسم تمرکز دارد تا تغییر رژیم. انتقاد او از «جنگهای بیپایان» و حضور نیروهای آمریکایی در مناطق مختلف، نشان میدهد که بایدن عجله و اشتیاقی برای افزایش سهم آمریکا در بحران سوریه ندارد.
با این وجود، کاهش فشارهای آمریکا بر دولت سوریه، بعید به نظر میرسد؛ مشاوران بایدن بر حفظ این فشارهای تأکید کردهاند و هریس نیز در گذشته علیه اسد موضع گرفته است. علیرغم این که تحریمها، اسد را برای حلوفصل منازعه تحت فشار قرار میدهد و ممکن است مسکو را به فشار بر دولت سوریه وادار کند، چنین تلاشهایی به ندرت به نتایج مطلوب میرسند.
در ارتباط با اسد، احتمالا بایدن سیاستی مشابه ترامپ یعنی حفظ فشارهای مالی، بدون اقدامات نظامی یا سرمایهگذاری دیپلماتیک جدی برای سرنگونی دولت سوریه، را ادامه خواهد داد. در شرق فرات، بایدن اظهار کرده است که گروه کوچکی از نیروهای آمریکایی را برای مقابله احیای داعش حفظ خواهد کرد؛ در عین حال، هریس پیشتر از رها کردن کردها توسط ترامپ انتقاد کرده بود؛ این امر میتواند به معنی تقویت مجدد اتحاد آمریکا-نیروهای دموکراتیک سوریه باشد؛ اما چنان که در دوره ترامپ نیز ثابت شد، چنین اتحادی منجر به چالشهای جدی در روابط آمریکا و ترکیه خواهد شد.
در واقع همچون دوره اوباما، سیاست آمریکا در مورد سوریه، ممکن است تحت تأثیر اولویتها در سایر مناطق قرار بگیرد. بایدن میتواند از فشار بر اسد، برای تحت فشار قرار دادن ایران در توافق هستهای بهره گیرد؛ در عین حال تساهل ایران، میتواند موجب نرم شدن سیاست بایدن در قبال سوریه شود. در همین راستا، با توجه به خصومت بیشتر بایدن با روسیه به نسبت ترامپ، او ممکن است از سیاست خود در سوریه برای مقابله روسیه بهره بگیرد؛ اگرچه در دوره اوباما، مقابله با پوتین بیشتر بر اروپا تمرکز داشت.
وضعیت روابط آمریکا با اسرائیل و ترکیه نیز میتواند به سیاست آمریکا در مورد سوریه شکل دهد. اگر روابط آمریکا با اسرائیل گرم باقی بماند، سوریه شاهد تداوم حملات اسرائیل علیه مواضع ایران خواهد بود، در حالی که تضعیف این پیوندها، ممکن است بایدن را به سمت اعمال فشار برای توقف این حملات متمایل کند. تلاشهای ترکیه برای عقب راندن نیروهای دموکراتیک سوریه از مرزها نیز، همچون گذشته، تا حدودی در گرو وضعیت پیوندهای آنکارا با واشنگتن است.
بنابراین، در مجموع نمیتوان از بایدن انتظار تغییرات عمده در سیاست آمریکا نسبت به سوریه را داشت. رویکرد بایدن به بحران سوریه، تداوم رویکرد او در دوره معاونت ریاست جمهوری خواهد بود و بنابراین درگیر شدن نظامی آمریکا در سوریه، نامحتمل است. سیاست کلی همچون گذشته، حفظ شمار اندکی از نیروها در شرق فرات و تداوم تحریمهای اقتصادی علیه اسد خواهد بود. سیاست آمریکای بایدن، تنها در صورت تغییر در وضعیت سایر اولویتهای او همچون ایران، روسیه، ترکیه و اسرائیل تغییر خواهد کرد.
نکته قابل توجه این است که آیا ترامپ در هفتههای پایانی حضور در کاخ سفید دست به اقداماتی برای دشوار کردن شرایط بایدن خواهد زد یا نه. اگر چه موضوعات مربوط به اعتراضات ترامپ به روند انتخابات، احتمالا بخش زیادی از توجه او را به خود اختصاص خواهد داد، ترامپ نشان داده است که میتواند همه را شگفتزده کند؛ اقدام او برای به چالش کشیدن دولت بایدن، ممکن است عملی کردن وعدهاش برای خروج کلیه نیروهای آمریکایی از سوریه باشد.